eitaa logo
مشاعره
492 دنبال‌کننده
345 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
زاهدی دست به گیسوی رهای تو رسانْد عاشقی گفت که از عالم بالا چه خبر...؟!
سیبِ سرخِ گونه‌یِ محبوبِ گندم گون من تا فریبم داد...  فهمیدم که من هم آدمم!
غم نیست، گر ز داغ تو می‌سوزدم جگر داری هزار سوخته، من هم یکی دگر ...!
شبیه دردِ ناگفته ، شبیه خواب آشفته شبیه زخم وا مانده، پر از رنج پر از آهم
آنچه‌راعقل‌به‌یک‌عمر به‌دست‌آورده‌است دل به یک لحظه کوتاه به هم می‌ریزد
غصب فدک این بود که نام تو نباشد پیداست‌که‌دعواسریک‌تکّه‌زمین‌نیست
منحصر شد همهٔ دار و ندارم به جنون در چه ره خرج کنم این‌همه دارایی را؟
کسی از دفتر من درس اقبالی نمی گیرد مصیبت نامه ام،از من کسی فالی نمی گیرد
غم عشق تو مرا کشت ولی حرفی نیست عمر در راه تو خوب است به پایان برسد
امشب تو را به خوبی،نسبت به ماه کردم تو خوب تر ز ماهی ، من اشتباه کردم!
میان شعرهایش مینوشت از عشق اما من بهم میخورد حالم از دروغ محض اشعارش
غم، گریبان مرا میگیرد و ول میکند گرچه ترمز نیستم اما بریدم ای رفیق