eitaa logo
مشاعره
490 دنبال‌کننده
345 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از هواداران به این روز سیاه افتاده ام در ترقی بود کارم تا حسودی داشتم
نه گریزست مرا از تـو ، نه امکان گریز چاره صبرست که هم دردی و هم درمانی
آن کس که شناخت ذوقِ تنهایی از سایه‌ی خویشتن گریزان است
دل به یاد پرتو حُسنت سراپا آتش است از حضور آفتاب ، آیینه‌ی ما آتش است
به حرف‌های خوشت دلخوشیم میبینی؟ به باد تکیه زدن نیز قابلیتِ ماست
من و تو هر دو غريبيم و آشنایِ سكوت خوشم به اينكه غمی با تو مشترک دارم
چرخ را آرامگاه عافیت پنداشتم آشیان کردم تصور، خانهٔ صیاد را
رقیب گفت که: افتـــــاده ام، مرا بردار دعاش کردم و گفتم: «خدا برت دارد!»
چون کوهکن به تیشهٔ خود جان سپرده ایم در زیر بار همت مردانهٔ خودیم
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
جذاب ترین مرحله، ای عشق همین است از من تو همان چیز بخواهی که ندارم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
صبرم کفاف این همه غم را نمی‌دهد سرمایه‌ام کم است و بدهکاری‌ام زیاد