- آشفتگیهبایدببخشید -
روزی که باهات اشنا شدمو یادته؟! جفتمون خورده شیشه بودیم . جفتمون شکسته بودیم ، بهت گفتم بیا بغلم خوب
_ مغرور بود، مغرور بودم !
هردومون خیلی
یه نیمهی شب که، دلم حسابی هوایِ صدایشو کرده بود ...
مونده بودم معطل که به چه بهونه ای زنگ بزنم بهش که یکی دوجرعه از آرامش
صدایشو خودم رو مهمون کنم !
بهونه ی درستو حسابی که نداشتم، غرورمم اجازه نمیداد به هوایِ دلتنگی سراغشو بگیرم!
وقت مناسبی هم نبود، ممکن بود خواب باشه ؛
کلی با دلو عقلم سرو کله زدم و سرِآخر برایش اولین آهنگی که دم دستم رسید رو فرستادم !
خدا خدا میکردم بیدار باشه، به ثانیه نکشید فرستاد: بیداری؟!
برایش نوشتم: نه پس، تویِ خواب برات پیام فرستادم؛
شکلکِ خنده گذاشت . . .
خودم رو از تکو تا ننداختم،
گفتم البته داشتم میفرستادمش برای یکی از دوستام، اشتباهی فرستادمش برای تو؛
در جواب فقط نوشت: آها !
کمی بعد باز پیام داد!
چه آهنگ خوبیه
تو آهنگایِ فلانیرو هم گوشی میدادیو ما نمیدونستیم ؟
نگاه کردم به آهنگی که برایش فرستاده بودم
و دودستی کوبیدم تو سرم؛ از اون سبک خوانندهها و آهنگهایی بود که،
متنفر بودم ازشون و همهی دور و بریهامم میدونستن !
کاری بود که شده بود، باید یه جوری جمعش میکردم
جواب دادم: این فرق میکنه آخه، صداش یه آرامش خاصی داره، انگار از خود آسمونه آرومم میکنه!
بعد چند دقیقه پیامشو تو نوتیفیکیشن ها دیدم: خوش به حالِ بعضیها و
صداشون که میتونن آرومت کنن، ما که
صدای آسمونی نداریم ...
ولی کاشکی همین صدای زمینی هم دلیلِ آرامشت بود!
پیامشرو که باز کردم ویرایش شده بود
و تنها یک قلبآبی به جاش نشسته بود!
تایپ کردم دیوانه جان ؛
دیدم حرفهای دلت را راستش را بخواهی، من توی عمرم یکبار هم صدای نکرهیِ این یارو رو گوش ندادم،
فقط بهانهاش کردم تا بجایِ صدایت، از پیام هایت آرامش بگیرم !
اما غرورم اجازه نداد بفرستمش، پاکش کردم
و با نوشتن و فرستادنِ دیگه مزاحمت نمیشگ
و شبت بخیر بازی به نفع غرور مزخرفم تمام شد!
حالا گاهی فکر میکنم اگر اون شب فقط یک کلام گفته بودم
دلم میخواست که حرف بزنیم باهم و همهی این قضیه بهونهای بود برای همین،
و شب های بعدش کمی دست روی دهان غرورِ لعنتیم میذاشتم !
و فرصت حرف زدن به دلم میدادم و
انقدر دور از دسترس و مزخرف به نظر نمیرسیدم لااقل ؛
برایِ اونی که، دوستم داشتو دوسش داشتم الان بجایِ غریبهای که،
کنارش قدم میزد دست من قفل شده بود
دور دستش (:
- آشفتگیهبایدببخشید -
چه کردی ( :💔؟!
- حتماً تا الان فراموشم کرده .
+ و همچنان بعد از گذشت دو سال ( :