eitaa logo
مرکز مشاوره جامعه الزهرا (س)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
590 ویدیو
45 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💞 🔸ما معمولا چیزهایی که همسرمون ازمون دریغ میکنه را هیچوقت فراموش نمی کنیم و به خوبی یادمون میاد،ولی شده تا حالا از چیزی که بهتون داده و شما ازش قدردانی نکردید یادتون بیاد. با خودتون میگید وظیفش بوده با خودتون میگید «زنمه و وظیفشه خونه را تمیز کنه» با خودتون میگید «شوهرمه و وظیفشه که خرجی خونه رو بده» با خودتون میگید «تولدم بوده و حالا شق القمر نکرده که کادو خریده» حتی اگر همه چیزهایی که شما میگید درست باشه که نیست باز هم قدردانی رابطه شما را با همسرتون بهتر میکنه،سلامت روان خودتون را بالا نگه میداره و اصلا حال و هوای زندگیتون رنگ و بوی دیگه ای به خودش میگیره. 💚https://eitaa.com/moshavere_jz
ببری یا نبری حرفی نیست، ولی ارباب، مرا دست کسی نسپاری...😔😌 @moshavere_jz 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 💠 💠 🏴 چشمی که در قیامت خندان است 🔻پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم: یا فاطِمَةُ! کُلُّ عَیْنٍ باکِیَهٌ یَوْمَ الْقیامَةِ اِلاّ عَیْنٌ بَکَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَینِ فَاِنِّها ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعیمِ الْجَنّةِ ❇️ فاطمه جان! روز قیامت هر چشمی گریان است، مگر چشمی که در مصیبت و عزای حسین گریسته باشد که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمت‌های بهشتی مژده داده می‌شود. 📚 بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۲۹۳ •┈┈••✾••┈┈•
حکایت عبدالله دیوونه 🌹اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه، همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . . یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔 مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !' عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. . خونه ما 💔💔 بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه کتکش زد . . گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . . روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔 رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔 عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔 رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔 رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب 💔 آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻‍♂ عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍 میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ... *میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه و ما هم حضور داشته باشیم ؟!*🚶🏿‍♂ یاحسین مددی یاحسین ادرکنی کانال رسمی مرکز مشاوره جامعه الزهرا @moshavere_jz
ـ✨﷽✨ـ 🍃🌺‍ ‍ ✍ای خدای بزرگ و مهربان وجودمان، فكرمان، نيّت‌مان، دست‌مان، قدم‌مان، بيان‌مان، عَملمان را جز در مسیر رضای خودت، يـارایِ حـركت مده و دستمان را به ريسمان محكمِ خودت گره بزن. 🍃🌺‍ ‍ 🙏 ـ┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅ـ @moshavere_jz
🔴مردم ڪوفه با امام حسین علیه‌السلام آزمایش نشدند، چون هنوز امام حسین علیه‌السلام به ڪوفه نرسیده بود و آنها هنوز حضرت را درڪ نڪرده بودند. 🔶 بلڪه آنها با نایب امام یعنی حضرت مسلم آزمایش شدند و چون در این آزمایش مردود شدند وقتی امام حسین علیه‌السلام رسید، مقابل او هم ایستادند❗️ 🔷 ما در زمان غیبت با نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امتحان می‌شویم و وقتی حضرت آمد دیگر وقت امتحان نیست، بلڪه اگر در اطاعت از نایبش امتحان پس داده باشیم، یار او خواهیم بود ❗️
فراموش نکن که : انسان مانند رودخانه است هر چه عمیق‌تر باشد آرام‌تر است. انسان بزرگ بر خود سخت می‌گیرد و انسان کوچک بر دیگران. انسان قوی از خودش محافظت میکند، و انسان قوی‌تر از دیگران. و قطعاً این قدرت را فقط میتوان در پناه پروردگار داشت. هرکس که به او نزدیک‌تر است، قدرتمندتر، آرام‌تر و متواضع‌تر است. و تابش نور او را میتوان در تمامی جوانب زندگی‌اش دید. @moshavere_jz
چه زیباست زندگی کردن با امید… نه امید بخود؛ که غرور است ! نه امید به دیگران؛ که تباهی است ! بلکه امید به خدا؛ که خوشبختی و آرامش است 💓🥀 شبتون بخیر 💞🌱🌴 @moshavere_jz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند لحظه شبتون خوش و خرم، همراه با عافیت و آرامش و نیکبختی و موفقیت ومعنویت💞💓 ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ @moshavere_jz
🏴 نجوای‌‌اباعبدالله(؏) با شهدای‌کربلا : اى مسلم! اى هانى! اى حبيب... • چرا صدایتان که می‌زنم پاسخ نمیدهيد؟! و فرا می‌خوانمتان ولى نمی‌شنويد! • آيا خوابید كه به بيداریتان اميدوار باشم؟! • يا از عشقِ_امامتان دست‌كشيديد كه به‌او کمکی نمی‌كنيد؟!... يامسلمَ‌بْنَ‌عقيل و ياهانیَ‌بْنَ‌عُروَة و ياحبيبَ‌بْنَ‌مظاهر... ما لي اُناديكُمْ فَلا تُجيبُوني وَ اَدْعُوكُمْ فَلا تَسْمَعُوني؟! أنْتُمْ نِيامٌ اَرْجُوكُمْ تَنْتَبِهُونَ؟! أمْ حالَتْ مَوَدَّتُكُمْ عَنْ‌إِمامِكُمْ فَلا تَنْصُرُونَهُ؟!... معالی‌السبطين،ج۲ص۱۷و۱۸ السلام علیک یا قتیل العبرات یا امام المظلوم بر روی شیشه بخار گرفته ای نوشتند : حسین؛ شیشه آرام گریست.... روزگار فراق به درازا کشیده است یامهدی ادرکنی عجل علی ظهورک سلام صبح تان بخیر و کربلایی التماس دعا @moshavere_jz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☕️ چای روضه... ❤️قلب عاشق را هوایی می کند ‎ یاد بی آبی دلم را نینوایی می کند😔 صبحتون حسینی ☕️🖤  @moshavere_jz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺حسین کشتی نجات اهل عالم است. 🏝️🏝️🏝️ ✅امام صادق علیه السلام فرمودند : ما اهل بیت کشتی های اهل نجاتیم ولی کشتی جدم حسین علیه السلام وسیع تر و درعبور از امواج‌متلاطم دریاها سریع تر است. 📚 ، ج۲۶ ،ص۳۲۲ ——————————————— 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ 🌸 و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ❤️❤️👇👇 https://eitaa.com/moshavere_jz
🔹جوان و جوانی از دیدگاه امام علی علیه السلام https://jz.ac.ir/post/14466 ┄┅═══••✾••═══┅┄ @moshavere_jz کانال رسمی مرکز مشاوره جامعه الزهرا
عزاداری در ترکیه ☝️☝️☝️
. 🏴توسل شب هشتم محرم الحرام : ◾ حضرت علی اکبر(ع) ▪️علی اکبر(ع) نخستین فردی بود که از بنی‌هاشم به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک‌ترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگ‌های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می‌کند. او گام به میدان می‌نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد. علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است. 🔳گریستن امام حسین(ع) بر علی‌اکبر ◾بر اساس گزارش کتاب‌های مقتل امام حسین(ع) سه بار برای علی‌اکبر گریسته است؛ ▪️ در وداع نخستین که نوشته‌اند: «نظر الیه نظر آیسٍ منه و أرخی عینَه و بَکَی...با نومیدی بدو نگریست و چشم به زیر انداخت وبگریست.»، ▪️در وداع دوم و هنگام در خواست آب از سوی علی‌اکبر که نوشته‌اند: «فَبَکَی الحسین(ع) وقال ...» ، ▪️و سوم در کنار بدن علی اکبر(ع) که با صدای بلند گریه کرد که گفته شده: «رفع الحسین(علیه السلام) صوتَه بالبکاء و لم یسمع أحد إلی ذلک الزمان صوته بالبکاء؛ حسین(ع) صدای گریه‌اش را بلند کرد در حالی که تا آن زمان کسی صدای گریه او را نشنیده بود». ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🌸شعر دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی پاره های بدنت را جگرم سوخت علی ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی چه کنم عمه نبیند بدن حمزه ای اَت مُثله دیدم بدنت را جگرم سوخت علی لخته خونی که برون از گلویت آوردم ریخت خون دهنت را جگرم سوخت علی باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی یوسفم ،کاش که می شد به میان حرمت ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی آن لبانی که اذان گفت، بهم ریخته است خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علی داغ پرپر شدنت جای خود، امّا بینم داغ بی سر شدنت را جگرم سوخت علی این همه نیزه میان بدنت گم شده است با که گویم محنت را جگرم سوخت علی از همان دور شنیدم رجزت را پسرم این حسین و حسنت را جگرم سوخت علی نعرة حیدری و نالة یا زهرایت می شنیدم سخنت را جگرم سوخت علی نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی گر نیایند جوانان حرم یاری من که بَرَد خیمه تنت را جگرم سوخت علی ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ کانال رسمی مرکز مشاوره جامعه الزهرا (س) @moshavere_jz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ببینید | مدیحه‌سرایی شهید حاج قاسم سلیمانی درباره حضرت علی اکبر (ع) اکبرم در راه دین جان می‌دهد رونقی بر دین و قرآن می‌دهد 🚩 بِأَبی أَنتَ وَ أُمّی مِن مَذبُوح وَ مَقتُولٍ مِن غَیرِ جُرمٍ بِأَبی.... 🏷 ـــــــــــــــــــــــ @moshavere_jz ↙️ کانال رسمی مرکز مشاوره جامعه الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا