🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#رهایی از شب
#قسمت هفتم
او به آرامی می آمد و درست در ده قدمی من قرار داشت..در تمام عمرم هیچ وقت همچین حسی رو نداشتم. قلبم تو سینه ام سنگینی میکرد..ضربان قلبم اینقدر به شمارش افتاده بود که نمیدونستم باید چه کار کنم. خدای من چه اتفاقی برام افتاده بود.نمیدونستم خدا خدا کنم اوهم منو ببینه یا دعا کنم چشمش به حجاب زشت و آرایش غلیظم نیفته..!! اوحالا با من چند قدم فاصله داشت..عطر گل محمدی میداد..عطر پدرم...عطر صف اول مسجد! گیج ومنگ بودم. کنترل حرکاتم دست خودم نبود. چشم دوخته بودم به صورت روحانی و زیباش.
هرچه نزدیک تر میشد به این نتیجه میرسیدم که دیدن من اون هم در این لباس وحجاب اصلن چیزی نبود که میخواستم.اما دیگر دیر شده بود.نگاه محجوب اوبه صورت آرایش کرده و موهای پریشونم افتاد.ولی به ثانیه نکشید نگاهش رو به زیر انداخت .دستش رو روی عباش کشید و از کنارم رد شد.من اما همونجا ایستادم.اگر معابر خالی از عابر بود حتما همونجا مینشستم و در سکوت مرگبارم فرو میرفتم و تا قیامت اون لحظه ی تلاقی نگاه و عطر گل محمدی رو مرور میکردم. شاید هم زار زار به حال خودم میگریستم.ولی دیگه من اون آدم سابق نبودم که این نگاه ها متحولم کنه.من تا گردن تو کثافت بودم.!!!!!!!!شاید اگر آقام زنده بود من الان چادر به سر از کنار او رد میشدم و بدون شرم از نگاه ملامت بارش با افتخار از مقابلش میگذشتم.سرمو به عقب برگردوندم.و رفتن او راتماشا کردم.او که میرفت انگار کودکیهامو با خودش میبرد..پاکیهامو..آقامو..
بغض سنگینی راه گلومو بست و قبل از شکستنش مسیر خونه رو پیمودم .روز بعد با کامران قرار داشتم. طبق درخواست خودش از محل قرار اطلاعی نداشتم فقط بنا به شرط من قرار شد که ملاقاتمون در جای آزاد باشه. اوخیلی اصرار داشت که خودش دنبالم بیاد ولی از اونجایی که دلم نمیخواست آدرس خونم رو داشته باشه خودم یکی از ایستگاههای مترو رو مشخص کردم و اوطبق قرار وسر ساعت با ماشین شاسی بلند جلوی پام توقف کرد.
🍃🌺
#رهایی از شب
#قسمت #هشتم
روز بعد با کامران قرار داشتم. طبق درخواست خودش از محل قرار اطلاعی نداشتم فقط بنا به شرط من قرار شد که ملاقاتمون در جای آزاد باشه. اوخیلی اصرار داشت که خودش دنبالم بیاد ولی از اونجایی که دلم نمیخواست آدرس خونم رو داشته باشه خودم یکی از ایستگاههای مترو رو مشخص کردم و اوطبق قرار وسر ساعت با ماشین شاسی بلند و آخرین سیستمش جلوی پام توقف کرد.مسعود کنارش نشسته بودو من از همونجا کامران رو شناختم.لبخند تصنعی به روی لب آوردم و وایستادم تا اونها خودشون به استقبالم بیان.هردو از ماشین پیاده شدند.مسعود با اشاره دست منو به کامران نشون داد .کامران با نگاه خریدارانه به سمت من قدم برداشت و وقتی بهم رسید دستش رو جلو آورد برای سلام و احوالپرسی. عینک دودیمو از چشمام در آوردم و با لبخند مغرورانه ای گفتم:
- سلام!!مسعود بهت نگفته که من عادت ندارم در اولین دیدار با هرکسی صمیمی بشم؟
او خنده ی عصبی کرد و گفت:
-خب من صمیمی نشدم که؟!بابا فقط قراره با هم سلام کنیم و دست بدیم همین! نگران نباش من ایدز ندارم!
مسعود بجای من که به زور میخندیدم جواب داد:
-کامران جان همونطور که گفتم عسل خانوم خیلی سخت گیر و سخت پسنده.یک سری قوانین خاصی هم داره.ولی هر مردی آرزوش داشتن اونه.ما که نتونستیم دلشو تصاحب کنیم چون تو گفتی دنبال یک کیس خاصی من فقط عسل به فکرم رسید.
در زمان صحبت مسعود فرصت خوبی بود تا به جزییات صورت کامران دقت کنم.تنها عضو صورتش که مشخص بود مال خودشه ودستکاری نشده چشمهای درشت و روشنش بود.روی هم رفته چهره ی زیبایی داشت ولی ابروهای مرتب وتمیزش با سلیقه ی من جور در نمیومد.نمیدونم چی موجب شده بود که اون فکر کنه خاصه چون همه چیزش شبیه موردهای قبل بود.از دور بازوش گرفته و چشم وابروش تا ماشینش و طرز حرف زدنش!!
کامران خطاب به مسعود ولی خیره به چشمان من جواب داد:
-من مرد کارهای سختم.اتفاقا در برخورد اول که نشون دادند واقعا خاصن!
بعد سعی کرد با لحن دلبرانه ای بهم بگه:
-افتخار میدید مادموازل تا در رکابتون باشم؟ با لبخندی دعوتش رو پذیرفتم و به سمت ماشینش حرکت کردم.او برایم در ماشین رو باز کرد و با احترام به روی صندلی هدایتم کرد.مسعود بیرون ماشین ازمون خداحافظی کرد و برامون روزخوبی رو آرزو کرد.او یکی از هم دانشکده ای هام بود که چندسالی میشد با نسیم که از خودش چندسال بزرگتر بود و هم کلاسی من، دوست بود.کار مسعود تو یکی از شرکتهای بزرگ وارداتی بود و در کارش هم موفق بود.اما کامران صاحب یکی از بزرگترین و معروف ترین کافی شاپ های زنجیره ای تهران بود.وحدسم این بود که منو به یکی ازهمون شعبه هاش ببره.اتفاقا حدسم درست در اومد و اولین قرارمون در کافی شاپ خودش بود.
ادامه دارد...
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
پاسخِ پرسش 4⃣4⃣1⃣1⃣
سرکار خانم #پارسا
_____________________
سلام به شما
🌼 مسئله #خودارضایی رو از دو منظر میشه دید که از هردو منظر ناپسند و مذموم هست؛
از لحاظ شرع و از لحاظ پزشکی
🌸 اول اینکه خودارضایی از لحاظ شرع #حرام و از گناهان بزرگه و پیامبراکرم و اهل بیت علیهم السلام بارها فاعل اون رو #ملعون معرفی کردن
🌼از طرفی از لحاظ #پزشکی هم عوارض بسیار و گاهی جبران ناپذیر داره که قبلا بارها و بارها عوارضشو گفتیم، عمده این عوارض به دلیل این هست که فرد در زمان خودارضایی ، همزمان هم فاعل و هم مفعول هست واین تعارض و تلاش بدن برای تطبیق با هردو مورد، فشار بسیار زیادی به سیستم کلی بدن وارد میکنه، حتما توصیه میکنیم که عوارض اونو مطالعه کنید...
🌸واما برای خلاصی از این عادت زشت در وهله #اول باید متذکر #حرمت اون شد واز خدا ترسید، ترس از خدا باعث دوری از گناه و درمان میشه
🌼#دوم اینکه #نماز و ارتباط با خدا رو ترک نکرد کسی ک نماز میخونه روزی پنج بار در مقابل خدا میایسته و این باعث شرمساری از خدای مهربان وسعی در دوری از اون گناه میشه
🌸#سوم اینکه به هیچ وجه #محتوای_پورن و مستهجن نگاه نکنید و تا میتونید از شنیدن مسائل زناشویی اجتناب کنید
🌼#چهارم اینکه ورزش کنید ،حتما یه #برنامه_ورزشی داشته باشید ورزش فکرای منفی ودرخودرفتگی رو برطرف میکنه فکر رو آزاد و جسم رو چالاک میکنه
🌸#پنجم اینکه خودتونو #مشغول کنید؛ با کلاس رفتن، تفریح،سرگرمی های سالم، دیدار دوستان و فامیل و خلاصه اینکه اینقدر برنامتونو پر کنه که وقتی رسید خونه از خستگی فرصت نکنید به چیزی فکر کنید
🌼#ششم اینکه تا جایی ک امکان داره #تنهانباشید و برای استحمام و دسشویی هرچه سریعتر کارتونو انجام بدید و بیاید بیرون
🌸#هفتم اینکه با کسایی که خود ارضایی میکنن #رفتوآمد #نکنید در عوض با دوستانی که ضمیر پاک و سالمی دارن ارتباط بیشتری داشته باشید
🌼 #هشتم اینکه #لباستنگ یا لباس خیلی باز نپوشید، موقع خواب لباس کیپ تری بپوشید که فکرتون از اندام خودتون دور بشه
🌸 #نهم اینکه به محض اینکه فکربدی به ذهنش خطور کرد ادامه ندید و #فورا بلند بشید #جای_خودتونو_عوض کنید تا حواستون پرت بشه یا برید توجمع بشینید تا فضای ذهنیتون عوض بشه
🌼#دهم و آخر اینکه از #خدا بخواید که شرّ شیطان و وسوسه هاشو از ازتون دور کنه و با رحمت واسعش شمارو مورد لطف خودش قرار بده وحفظ کنه.
🌸البته موارد زیادی هست ک من خلاصه عرض کردم ولی همه اینها به #میزان_اراده شخص برای ترک بستگی داره هرچه اراده قوی تر باشه نتیجه بهتری حاصل میشه، اگه اراده ای نباشه یا اراده ضعیف باشه هیچ کس نمیتونه به شما کمک بکنه چون وقتی خودتون درصدد کمک به خودتون نیستید این مشکل همچنان باقی میمونه، اراده قوی اصل و اساس برای شروع یا ترک هرکاری هست که دوست داریم در اون موفق باشیم...
موفق باشید.
═══✼🍃🌹🍃✼══
🏠 #خانه_مشاوره_آنلاین
http://eitaa.com/joinchat/614793219C5eb00a97bd