داستان راستان:
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
هيچگاه وقتی پدر و مادری در حال دعوا کردن با فرزندشان هستند، از کودک طرفداری نکنید.
چون کودک احساس تنفر بیشتر از پدر و مادر خود تجربه میکند. کودک خیلی زود احساس میکند که افراد بهتری نسبت به پدر و مادر در دنیا وجود دارد
و قدرت و اقتدار پدر و مادر از بین میرود و خیلی چیزهای دیگر...
حواسمان باشد با یک اقدام کوچک، که به نظر خودمان برای لحظهای به کودک کمک میکند، اثرات منفی مهلکی به جا نگذاريم...!
#دکتر_فرهنگ_هلاکویی
🌸🍃🌸🍃
#جهل
در زمانهای دور، روستایی بود که فقط یک چاه آب آشامیدنی داشت. یک روز سگی به داخل چاه افتاد و مرد. آب چاه دیگر غیر قابل استفاده بود. روستاییان نگران شدند و پیش مرد خردمندی رفتند تا چاره کار را به آنان بگوید. مرد خردمند به آنان گفت که صد سطل از چاه آب بردارند و دور بریزند تا آب تمیز جای آن را بگیرد.
روستاییان صد سطل آب برداشتند اما فرقی نکرد و آب کثیف و بدبو بود. دوباره پیش خردمند رفتند. او پیشنهاد کرد که صد سطل دیگر هم آب بردارند. روستاییان این کار را انجام دادند اما باز هم آب کثیف بود. روستاییان بنابر گفته مرد خردمند برای بار سوم هم صد سطل آب از چاه برداشتند اما مشکل حل نشد.
مرد خردمند گفت: «چطور ممکن است این همه آب از چاه برداشته شود اما آب هنوز آلوده باشد. آیا شما قبل از برداشتن این سیصد سطل آب، لاشه سگ را از چاه خارج کردید؟»
روستاییان گفتند: «نه، تو گفتی فقط آب برداریم نه لاشه سگ را