eitaa logo
مشاورین بشری
80 دنبال‌کننده
1هزار عکس
138 ویدیو
11 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست پرسید زان میانه یکی کودک یتیم کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت این اشک دیدهٔ من و خون دل شماست ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است این گرگ سالهاست که با گله آشناست آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است آن پادشا که مال رعیت خورد گداست بر قطرهٔ سرشک یتیمان نظاره کن تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست پروین، به کجروان سخن از راستی چه سود کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست