#مشاوره
من دختری 12 سال و نیمه دارم
چون امسال اولین سال هست که رفته دبیرستان
یعنی کلاس هفتم
احساس میکنم محیط مدرسه خیلی کثیفه
و ممکنه دوستاش از راه به درش کنن
دوست دارم شوهرش بدم
چند تا خواستگار طلبه داشته
پدرش مخالفت کردن
خودم هم شک دارم
چه کنم؟
#مشاوره
تا چه حد به مشغولیت های پدرم باید کمک کنم
که مصداق احسان باشه
وبتونم آینده خودم رو هم داشته باشم
#مشاوره
سلام، صبح بخیر، بنده 11 سال ازدواج کردم صاحب دو فرزند هستم خدا رو شکر از زندگیم راضی هستم حدودا دو سال پیش همسرم دچار اعتیاد شدن بعد از خیلی در گیر شدن و ترفند و ... مشاوره رفتیم نتیجه ایشون افسردگی دارن و این باعث شده اعتیاد داشته باشه، خانواده همسرم خیلی خوب هستند فقط یک مشکلی که دارن مادر شوهرم از نظر عاطفی خیلی ضعیف هستند خیلی کم با ما حتی ارتباط برقرار می کنند تنهایی و دوری رو ترجیح میدهند این موضوع واقعیت برام سخت نبود اما همسرم خیلی خیلی رنج می برد مشکل مالی داشت ومریض شد ازشون خواهش می کردم بازم کم توجه می کردن می گفتن دعا می کنیم.... این صحبت مشاورش بود خلا عاطفی داره الان نسبتا بهتره ولی بیشتر اوقات حرفای نا امیدی میزنه دلش گرفته، متوجه میشم قرص زیاد می خوره واقعا خودش و در گیر کرده به نظرم زندگی رو خیلی سخت می گیره، حسرت گذشته رو داره.. ممنون میشم راهنماییم کنید زندگیم رو خیلی دوست دارم هدفم تلاش واسه آرامش و خوشبختی بچه هام و واقعا خیلی ها تو فامیل می گفتند چه زندگی خوبی دارین... اما این مدت اصلا خیلی خونمون بی روح شده
#مشاوره
من دوتا دختردارم دختر کوچیکم نه ماهشه یگانه(پنج سال و دو ماهشه) اصلا به خواهرش حسادت نمیکنه ،خیلی دوسش داره رابطه من وهمسرمم خیلی خوبه هیچ موقع جلوش باهمسر بحث نمیکنم ،هرموقع هم درمورد یه موضوعی نظر جداگانه ای داریم وبیان میکنیم برای همدیگه یگانه میگه دعوا نکنید بیشتر موقع ها میگه مامان به حرف بابایی گوش کن ،دختری نیست که حرفهای زشت بزنه ،ولی اگه ازجایی حرفی شنیده باشه بهم میگه مامان فلانی همچین حرفی زد،اهل بازی هم هست خیلی موقع ها بهم میگه بیا بازی کنیم منم بعضی موقع ها باهاش بازی میکنم ،یگانه خیلی دلش میخواد با دختر عمه هاش بازی کنه دختر عمه هاشم همیشه منزل پدر شوهرم هستن چون کنار اونازندگی میکنن هرروز که بیدار میشه یا همون موقع یا دوسه ساعت بعد میگه بریم خونه مامان بزرگ یا میگه منو ببرید اونجا،من وباباشم خیلی وقتها مخالفت میکنیم چون شیوه تربیت ما با اونا از نظر من خیلی فرق میکنه اونا بیش ازحد به حرف بچه هاشون گوش میکنن انگار اونا حکومت میکنن تو خونه بعضی از حرفهایی هم که دوتا خانواده راحت جلوی بچه هاشون میزنن منو همسرم اصلاهمچین حرفایی نمی زنیم ،ازاون طرف خانواده شوهرم وبچه هاشون بهم میگن چقدر سختگیری میکنید بچه هست دیگه بذارید یگانه بمونه یا اجازش بدید بیاد با ما ،میخواستم بدونم ازاینکه من باهاش مخالفت میکنم مشکلی براش پیش نمیاد مثلا از ما زده بشه،؟اخه هر وقت مخالفت میکنم خیلی گریه میکنه بعد، مدتی اروم میشه ناگفته نمونه که عمش رو هم خیلی دوست داره چون خیلی لوسش کرده وهر چه میگه حرف گوشش میکنه نمیدونم مخالفتم با نرفتنش کار درستی هست یا نه؟