eitaa logo
المصيبة الراتبة | مقتل شناسی
5.8هزار دنبال‌کننده
434 عکس
253 ویدیو
37 فایل
🚩 اَلسَّلَامُ عَلَيكَ يَا صَاحِبَ المُصِيبَةِ الرَّاتِبَةِ 🚩 📎 پایگاه علمی - پژوهشی #مقتل و #مقتل_شناسی 📎 اِحیاء تراث شیعی و نسخ خطی 📌 ارتباط با ادمین: 🆔 @mosibatoratebah_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
عرض سلام در کدام روایت آمده است که امیرالمومنین بر روی فاطمه زهرا سلام الله علیها عبا انداختند؟؟؟ 1⃣ روایت سلمان 2⃣روایت فضه 3⃣روایت مفضل از امام صادق 4⃣ گزینه ۱و ۳
🩸از جانسوزترین روایات به به روایت اهل‌خلاف🩸 🥀 ابن‌قتیبه از علمای اهل‌خلاف نقل می‌کند: 🥀 عمر همراه گروهى به در خانه سلام‌الله علیها آمدند، در خانه را زدند، هنگامى که سلام‌الله علیها صداى آنان را شنید، با صداى بلند گفت: 🥀 اى رسول‌خدا؛ پس از تو چه مصیبت‌هایى به ما از فرزند خطاب و ابى‌قحافه رسید... 🥀 وقتى مردم که همراه عمر بودند صداى سلام‌الله علیها و او را شنیدند برگشتند، ولى عمر با گروهى باقى ماند و علیه‌السلام را از خانه بیرون آوردند، نزد ابى‌بکر بردند و به او گفتند: بیعت کن... 🥀 علیه‌السلام فرمود: اگر بیعت نکنم چه مى‌شود؟! 🥀 گفتند: به خدایى که جز او خدایى نیست، گردن تو را مى‌زنیم... 📕 الامامة و السیاسیة، صفحه ۱۳ 🆔 @mosibatoratebah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸 جسارت به و سلام‌الله علیهما در منابع عامه 🩸 🥀 ابراهیم بن سیار نظام معتزلى (۱۶۰-۲۳۱) که به خاطر زیبایى کلامش، در نظم و نثر به نظّام معروف شده است، در کتابهاى متعددى، واقعه بعد از حضور در خانه علیهاالسلام را نقل مى‌کند. 🥀 او مى‌گوید: «انّ عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة؛ حتى ألقت المحسن من بطنه» 🥀 عمر در روز اخذ براى ابى‌بکر، بر شکم سلام‌الله علیها زد، و او فرزندى که در رحم داشت و نام او را علیه‌السلام نهاده بودند، سقط کرد! 📕 الوافی بالوفیات، ۶ | ۱۷ 🆔 @mosibatoratebah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸امان من النار لزوار الحسين عليه السلام ليلة الجمعة🩸 🥀 سليمان اعمش گفت: من در کوفه همسايه‌ای داشتم که گاهب شبها نزدش ميرفتم و با هم صحبت و اختلاط ميکرديم. يک شب، در ميان صبحتها اتفاقا صحبت پيش آمد. از او سئوال کردم که عقيده تو درباره زيارت حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام چيست؟! 🥀 گفت: زيارت حسين عليه‌السلام بدعت است و هر بدعتی ضلالت است و فرجامش جهنم است. 🥀 من خيلی ناراحت شدم و از نزد او برخاستم و با خود گفتم: وقتي که سحر شد نزدش ميروم و قدری از فضائل حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام را برای او نقل ميکنم و اگر او بر عناد و انکارش اصرار ورزيد، او را ميکشم. 🥀 سليمان گفت: وقتي که سحر شد، پشت در خانه‌اش آمدم و دق‌الباب کردم. همسرش پشت در آمد. شوهرش را خواستم. زن گفت: از اول شب به حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام رفته است. با تعجب از او خداحافظی کردم و به طرف رهسپار شدم. با خود گفتم: اولا زيارتی کنم و ثانيا دوستم را ببينم. 🥀 وقتی که وارد مطهر شدم، ديدم همسايه‌ام سر به سجده گذاشته است و پيوسته ميکند و از خدا طلب استغفار و توبه ميکند! بعد از مدت زيادب سر از سجده برداشت و مراد ديد نزد او رفتم، ديدم حالش منقلب است. پس به او گفتم: ای مرد، تو ديروز ميگفتی: زيارت حضرت عليه‌السلام بدعت است و فرجام آن دوزخ است، اما امشب می‌بينم برای زيارت آمده‌ای؟! 🥀 گفت: سليمان، مرا سرزنش نکن! زيرا من قائل به امامت و ولايت اهل بيت عليهم‌السلام نبودم. تا اينکه امشب خوابم برد و خوابی ديدم که به وحشت افتادم! امشب در عالم خواب ديدم مردی جليل القدر که نميتوانم وصف جمال و جلال و کمالش را بيان کنم، اطراف او را جمعيتی احاطه کرده و در پیش او سواری بود و آن سوار تاجی بر سر داشت و آن تاج دارای چهار رکن بود و بر هر رکن گوهری درخشان نصب شده بود که تا مسافتها راه را روشن می‌نمود! 🥀 به يکی از خدمتگزاران آن حضرت گفتم: اين آقا کيست؟ گفت: حضرت صلي‌الله عليه و آله و سلم هستند. گفتم: آنکه در پيش روي اوست کيست؟! گفت: آقا علي عليه‌السلام هستند. بعد نگاه کردم، ديدم ناقه‌ای از نور پيدا شد و بر آن هودجی از نور بود و ناقه در ميان زمين و آسمان پرواز ميکرد! پرسيدم اين ناقه از کيست؟! گفت: از و حضرت زهرا سلام‌الله عليهما است. پرسيدم: اين جوان کيست؟! گفت: حضرت عليه السلام هستند و همه آنها براي زيارت کربلا میروند. 🥀 در اين هنگام متوجه هودج شدم و ديدم نوشته‌هایی از طرف آن بر زمين پخش ميشود. پرسيدم: اينها چيست؟ گفت: در اينها نوشته شده «امان من النار لزوار الحسين عليه السلام ليلة الجمعة» کسانی که در شب جمعه به زيارت عليه_السلام می‌آيند از آتش جهنم در امان هستند. 🥀 من خواستم يکی از آنها را بردارم اما او گفت: تو ميگفتی: امام حسين عليه‌السلام بدعت است، اين نوشته بدست تو نميرسد! مگر آنکه با اعتقاد به فضيلت و شرافت آن حضرت، ايشان را زيارت کنی. 🥀 با حالت جزع و گريه و ترس و وحشت، از خواب بيدار شدم و در همان ساعت به حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام مشرف شدم و توبه کردم. 🥀 اي سليمان، به خدا قسم، من از قبر عليه_السلام جدا نمیشوم تا روح از بدنم جدا شود. 📕 کرامات الحسينيه، جلد ۲، صفحه ۱۵۲ 🆔 @mosibatoratebah
🩸من آن‌کسی هستم که لگدکوب ‌خواهم شد...🩸 🥀 یحیى کان یتکلم فی بطن أمه، و الحسین سلام اللّه علیه کذلک، قال: یقول فی بطن أمه فاطمة سلام اللّه علیها: یا أماه أنا العطشان، یا أماه أنا العریان، یا أماه أنا السحقان. 🥀 حضرت یحیی علیه‌السلام در شکم مادرش صحبت می‌کرد و همچنین امام حسین سلام‌الله علیه در شکم مادرش فاطمه سلام‌الله علیها حرف می‌زد و می‌فرمود: من آن تشنه‌ام، من آن عریان بی‌لباسم، من آن‌کسی هستم که لگدکوب ‌خواهم شد... 📕 مراقات الایقان۲/۵ 🆔 @mosibatoratebah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸سخت ترین درد، برای یک مرد...🩸 🥀 در نَقلی آمده است که: روزی از امیرالمومنین صلوات‌الله علیه درباره سخت‌ترین چیزی که یک مرد ممکن است با آن مواجه شود چیست، سؤال کردند؟! 🥀 امیرالمومنین صلوات‌الله علیه فرمودند: اَصعَبُ شَیٍ عَلَی الرَجلِ هُوَ اَنْ تُضربَ حَلیلتُهُ اَمامَهُ و هُوَ مامورٌ بالسُّکوت... 🥀 سخت‌ترین درد، برای یک مرد آن است که همسر او را در مقابلش بزنند و او مأمور به سکوت باشد... 📕 سیدالشهدا علیه‌السلام، حقیقت بلا انتها صفحه ٣٩٢ 🆔 @mosibatoratebah
📌 📌 📚 ده عنوان با محوریت سلام‌الله علیها به کتابخانه تخصصی افزوده شد. 📌 علاقه‌مندان جهت و دریافت به ادمین پیام دهند: 🆔 @mosibatoratebah_admin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸ای کاش می‌مُرد و... 🩸 🥀 هنگامی که امیرالمومنین صلوات‌الله علیه را، بعد از آن واقعه هجوم دردناک به مسجد کشاندند، حضرت در جایی توقف نموده و با جملاتی جمعیت حاضر را سرزنش کرده و در ضمن آن خطبه‌ فرمودند: 🥀 فَلَيتَ اِبنُ أَبِي‌طالِب مَاتَ قَبلَ يَومه، فَلَا يَرَى الكَفرَةَ الفَجَرة قَد ازدَحَمُوا عَلى ظُلمِ الطَّاهرةِ البَرَّة، فَتَبًّا تَبًّا، و سحقاً سحقاً، ذلكَ أمرٌ إلَى اللّهِ مَرجعُهُ، و إلَى رسولِ اللّه صلّى اللّه عليه و آله مَدفعُه 🥀 كاش پسر ابى‌طالب پيش از اين روز مُرده بود و نمى ديد كه كفّار و فجّار بياورند و ازدحام كنند بر ظلم و ستم كردن در حقّ كه پاكيزه و نيكوكار است؛ خدا ايشان را هلاك كند، و ملازم خسران قرار دهد، و دور گرداند آنها را از رحمت خود، اين كارى كه كردند بازگشت آن بسوى خداست، و دفاع آن با رسول خدا صلّى‌اللّه عليه و آله است... 🥀 فَقَد عَزَّ عَلَى اِبنِ أَبي‌طَالب أَنْ يَسوَدَّ مَتنُ فاطمةَ ضَرباً، و قَد عُرِفَ مقامُه، و شُوهِدَت أَيّامُه 🥀 بسيار دشوار است بر پسر ابى‌طالب كه پُشت سلام‌الله علیها، از شدت ضرب و شتم سياه شود، و حال آنكه از پيش مقام او شناخته شده بود، و روزهاى عزّت و عظمت او ديده شده بود. 📕 الجنة العاصمة، صفحه ٢٥٢ 🆔 @mosibatoratebah