خبرت هست که بیروی تو آرامم نیست
طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
🌈🌟کانال "نرگس مستان "
🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
هم دعا کن گره از کار تو بگشايد عشق
هم دعا کن گره تازه نيفزايد عشق
🌈🌟کانال "نرگس مستان "
🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
963_26983985561414.mp3
8.91M
#پاشایی
🎼تو رفتی
🌈🌟کانال "نرگس مستان "
🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#غلامحسین بنان
🎼تصنیف خوشه
🌈🌟کانال "نرگس مستان "
🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
Moein Z - Mashghe Emshab.mp3
8.82M
#معین
🎼مشق امشب
🌈🌟کانال "نرگس مستان "
🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
ممکن ز تو چون نیست که بردارم دل
آن به که به سودای تو بسپارم دل
گر من به غم عشق تو نسپارم دل
دل را چه کنم بهر چه میدارم دل
🌈🌟کانال "نرگس مستان "
🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
ز من مپرس که در دست او دلت چون است
از او بپرس که انگشتهاش در خون است!
🌈🌟کانال "نرگس مستان "
🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
عجب آن دلبر زیبا کجا شد
عجب آن سرو خوش بالا کجا شد
میان ما چو شمعی نور میداد
کجا شد ای عجب بیما کجا شد
دلم چون برگ میلرزد همه روز
که دلبر نیم شب تنها کجا شد
🌈🌟کانال "نرگس مستان "
🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
تو را گُزید دلِ من، مرا گَزید غمِ تو
🌈🌟کانال "نرگس مستان "
🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
نو گل نازنین من! تا تو نگاه می کنی
لطف بهار عارفان، در تو نگاه کردن است
- 🌈🌟کانال "نرگس مستان "
🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
1_2086860817.mp3
3.11M
#یگانه
🎼موهات
🌈🌟کانال "نرگس مستان "
🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
عشق من افسانه ی هر محفلی ست
بی خبر هستی از این دیوانگی
آه اگر دستم به دامانت رسد
داد دل گیرم ازین بیگانگی
🌈🌟کانال "نرگس مستان "
🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
آمدی جانم به قربانت صفا آورده ای
درد بی درمان قلبم را دوا آورده ای
🌈🌟کانال "نرگس مستان "
🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
باید شبی به قبلهی حاجات رو کنم
تا از خدای خویش، تو را آرزو کنم..!
🌈🌟کانال "نرگس مستان "
🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
4_5834530488261280655.mp3
5.58M
#حسام_الدین_سراج
🎼ساقی گلرخ
🌈🌟کانال "نرگس مستان "
🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
آن را که غمی چون غم من نیست چه داند
کز شوق توام، دیده چه شب میگذراند؟
🌈🌟کانال "نرگس مستان "
🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
#حکایت
در جنگلی شیری زندگی می کرد که مدام در حال شکار بود. روزی حیوانات با خود فکر کردند که با شیر قراری بگذارند. پیمان چنین بود که هر روز قرعه انداخته و به نام هر حیوانی که افتاد خود را غذای شیر می کند. روزها گذشت و نوبت خرگوش رسید. او گفت ای یاران به من مهلت دهید تا شر این شیر را از سر شما دور کنم. اما او در رفتن به سوی شیر کمی تأخیر می کند. شیر که در انتظار غذای خود بود از این تأخیر عصبانی می شود و می خواهد از حیوانات انتقام بگیرد که خرگوش از راه می رسد.
خرگوش به شیر می گوید امانم بده تا عذرم را بیان کنم و این گونه داستان خود را بیان می کند: من امروز برای انجام وظیفه به همراه خرگوشی خدمت شما می آمدم اما در وسط راه شیری به طرف ما آمد و می خواست هر دوی ما را بگیرد من به او گفتم ما غذای شاهنشاه هستیم اما او گفت من شاه تو را پاره پاره می کنم. او خرگوش دیگر را گرو نگه داشته است تا من بیایم و شما را پیش او ببرم.
شیر گفت در پیشاپیش من برو تا من جزای آن شیر را بدهم اگر دروغ گفته باشی سزای تو را کف دستت می گذارم.
خرگوش با شیر همراه گشته و او را به سوی چاه برد. زمانی که به نزدیکی چاه رسیدند خرگوش عقب رفت و گفت من از ترس دیگر توانایی رفتن ندارم. آن شیر در همین چاه ساکن است. شیر خرگوش را به آغوش کشید و تا نزدیک چاه آمدند. هنگامی که به چاه نگریستند عکس شیری را دیدند که خرگوشی را در بغل خود نگه داشته است. شیر خرگوش را کنار گذاشته و به داخل آب چاه جست زد و به هلاکت رسید.
🌈🌟کانال "نرگس مستان "
🎻https://eitaa.com/mosigiesonati