eitaa logo
کانال رسمی نشر آثار کربلایی محمدمسلمی زاده
236 دنبال‌کننده
692 عکس
144 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یک مدینه ماند و دردی یادگار در سکوتی از نیام ذوالفقار یک مدینه ماند و یک قبر نهان ای امان از ظلم ثانی ای امان یک مدینه ماند و شب های علی حیله و تزویر و تب های علی یک مدینه ماند و زخم سرنوشت دیگر امشب باید از کوفه نوشت کوفه وصفین و مردان خدا حربه ی قرآن به روی نیزه ها کوفه و صفین و خوناب جگر حسرت ده ضربه تا فتح و ظفر کوفه و صفین و مالکهای آن ساده اندیشی سالکهای آن کوفه و یک امت نامهربان کوفه و صفهای جنگ نهروان کوفه و تزویر و مردان دغل حیدر و اشتر پرستان جمل حیدر و شبگردی و خرما و نان پادشاهی در لباس شب نهان حیدر و ذکر و دعای هر شبش سر درون چاه و ذکر یاربش حیدر و چشمان بیدار سحر خواهش مرغابی و قلاب در حیدر و محراب ذکر یاخدا با ندای فُزتُ ربی تا خدا حیدر و خون و کلام رستگار در سکوتی از نیام ذوالفقار به قلم : 1385 @moslemizade
"جهل" وقتی که یک امت ردای جهل می پوشد آنجا خلافت در سقیفه جعل می گردد درجهل و در  بغض سقیفه میشد این را دید در کربلا ده اسب جنگی نعل می گردد درد علی کی ضرب شمشیراست  آنجا که قلب علی مسموم زهر جهل می گردد رحل خلافت جای قرآن علی بوده با خُدعه قرآن هم جدا از رحل می گردد وقتی ابوموسی ابوجهل است این گونه میمون به منبر می رود با حکم انگشتر اوج جهالت را نگر رزمندهء صفین قصد تقرب می کند با کشتن حیدر من مات بر حب علی مات شهیدا این جمله از سوی پیمبر نقل می گردد اما محب رهرو نخواهد شد تا وقتی دنبال جا پای علی با عقل می گردد تشخیص جا پای علی هم کار سلمان است از آیهء سلمان و منا این پیام آمد گر کور هم باشی ولی مانند جابر باش او با کمی تربت به پابوس امام آمد به قلم : ۱۳۹۵ @moslemizade
@moslemizade "شقّ القمر" خبر این است که در مسجد کوفه خبر است خبر از فرق علی آیت شق القمر است رخ خورشید به خوناب نشسته آری قامت عرش به یکباره شکسته آری مسجد از سوز نفسهای علی شرمنده شده از فُزتُ ورب لعل علی آکنده دل محراب زرخسار علی بی تاب است گل سجاده ز خون سر اوسیراب است او طبیب همه درد است ولی بیمار است عالمی تا به سحر از غم او بیدار است رنگ رخسار علی ازتب ضربت زرد است زهر کین کرده اثر چون تن مولا سرد است گاه بیدار گه از درد علی بیهوش است ناله ی مرغ عزا از دو سرا بر گوش است خون سر بود که از فرق علی جاری شد؟ یا که خوناب دلش بود، چنین کاری شد گفته ی تلخ طبیب است، به پشت پرده زهر شمشیر عدوکار خودش را کرده نکند زینب از این راز خبردار شود چاره ای بهر علی نیست که تیمار شود دختر فاطمه با غصه ی مولا چه کند با حسین و سر بر نیزه اعدا چه کند به قلم : 1378 @moslemizade
تمام تار و پود من چرا ز خانه میروی بگو به عذر و بونه و چه پر بهانه می روی به من بگو تو رادگر چه علت و بهانه است که مثل مادرم، پدر ،چنین شبانه میروی تن تو گر رها شده زاستخوان در گلو تو با دلی پر از شرر چرا ز خانه میروی به روی دوش تو اگر نمانده کوله بار نان که با غم زمانه ها به روی شانه می روی دل شکسته تو را گرفته تار و پود غم که با سر شکسته و غم زمانه می روی برون شود ز حال خود به دیدن تو مادرم که خونه سر به ریش تو شده روانه میروی حدیث هجر خود نخوان برای نوردیده ات که تیر غم به قلب من شده نشانه می روی به گرد بسترت نگر به چشم خیس بچه ها نگفتی آخر ای پدر چرا شبانه می روی ◾️ به قلم: 1385 ◾️ @moslemizade
@moslemizade هر چند شاعر باید از حیدر بگوید          وصف از علی باید که پیغمبر بگوید زهرا دلش میخواست تا نام علی را             انس و ملک بالای هر منبر بگوید معراج ثابت کرد نامش را خداوند        می خواست از منبر که بالاتر بگوید ترسید پیغمبرکه اوصاف علی را            از درک بالا ، فوق هر باور بگوید یا از قرابش در شب معراج با رب                 از قاب قوسین مقرب تر بگوید مرد خدا را شب به نخلستان که دیده             باید که سلمان از غم حیدر بگوید شیر خدا را گرچه لشکر دیده، باید          از جنگ حیدر و مالک اشتر بگوید اینکه یدالله است علی در فهم ما نیست                  بهتر که این را قلعه ی خیبر بگوید در روز محشر هرکه مدحش را سروده           با دیدنش باید که مدح از سر بگوید فخرعلی هم کفویش با فاطمه بود        کی می تواند وصف این گوهر بگوید با خلقت زهرا که شایسته نباشد           دیگر به پیغمبر کسی ابتر بگوید زهرا فقط جرمش حمایت از علی بود           شاعر نمی‌خواهد که باز از در بگوید منت نهاد فاطمه تا هر مُحبش         مانند اولادش به او مادر بگوید جای تعجب نیست اینکه مجتهد هم       خود را  غلام حضرت قنبر بگوید شیرین بیان گردد زبان شاعری که        مدح  محمد فاطمه حیدر بگوید ◾️ به قلم: ◾️ @moslemizade
تقدیم به محضر قطب عالم امکان امام عصر روحی فدا @moslemizade به در مسجد چشمان تودل پابند است نذری روی لبان تو  همیشه  قند است "بس که خوردم غم تو روزه ی من باطل شد نرخ کفاره ی این خوردن عمدی چند است" گر که هجرت نکُشد، وصل مراخواهد کشت مرگ با یک دم دیدار تو  ارزشمنداست انتظار و عطشِ روزه و این تنگ غروب عاقبت اشک عزا حاصل این پیوند است به ظهورت قسمِ حضرت زینب دادیم دلمان سوخته از آتش این سوگند است چشم تنگان به سر راه تو گر فتنه کنند ان یکادی به لب و در کف من اسپند است گر به ماه رمضان قبلِ اذان کوچه روی روزه افطار شود چون به نگاهی بند است عید اعلام کند روی تو بیند چو فقیه بس خم نازک ابروی تو مه مانند است روزه ی خنده گرفتی؟ ، ز چه! افطار نما عید فطر من و این طائفه یک لبخند است ◾️به قلم : ◾️ @moslemizade
🔸 🔹 روحشان را با ذکر صلوات‌و‌فاتحه‌ای شاد کنیم: بی تو هنگام سحر غمزده بیدارشدیم روزه رفتیم و به یاد تو به افطار شدیم بین ما گرچه کشیده‌است اجل دیواری ما دعاگوی تو باز از پس دیوار شدیم... 🔺به قلمِ: 🔻 @moslemizade