(حافظ شيرازی):
اگر آن ترک شيرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را
🌼🌼🌼🌼🌼
(صائب تبريزی)
اگر آن ترک شيرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندويش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چيز می بخشد ز مال خويش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را
🌼🌼🌼🌼🌼
(شهريار)
اگر آن ترک شيرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندويش بخشم تمام روح و اجزا را
هر آنکس چيز می بخشد بسان مرد مي بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شيرازی که برده جمله دلها را
🌼🌼🌼🌼🌼
(خانم دريايی)
اگر آن ترک شيرازی بدست آرد دل ما را
خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورده دنيا را
نه جان و روح مي بخشم، نه املاک بخارا را
مگر بنگاه املاکم؟چه معني دارد اين کارا؟
و خال هندويش ديگر، ندارد ارزشی اصلاً
که با جراحی صورت ،عمل کردند خال ها را
نه حافظ داد املاکي، نه صائب دست و پاها را
فقط می خواستند اينها، بگيرند وقت ماها را
🌼🌼🌼🌼🌼
(کامران سعادتمند)
اگر آن ترک شيرازی بدست آرد دل ما را
نه او را دست و پا بخشم، نه شهری چون بخارا را
همان دل بردنش کافی که من را بی دلم کرده
نمي خواهم چو طوطی من، بگويم اين غزلها را
غزل از حافظ و صائب و يا دريايي بی ذوق
و يا آن شهريار ترک که بخشد روح اجزا را
ميان دلبر و دلدار، نباشد حرفِ بخشيدن
اگر دلداده می باشيد، مگوييد اين سخن ها را
🌼🌼🌼🌼🌼
(عارف تهرانی)
اگر آن ترک شيرازی بدست آرد دل ما را
شعار و حرف پُر کرده، تمام ادعاها را
يکي بخشيده چون حافظ، سمرقند و بخارا را
يکي چون صائبِ تبريز ، سر و دست و تن و پا را
از اين سو شهريار داده تمام روح اجزا را
از آن سو بانودريایی گرفته حال ماها را
سعادتمند شاعر نيز فقط گفت و نداد هرگز
نه ملک و نه بخارایی، نه روح و نه تن و پا را
🌷🌷🌷🌷🌷
ولي من می شناسم کس، که او نه گفت و نه دم زد🌷
بدون حرف عمل کرده، تمام ادعاها را🌷
کسي که خانمانش را، رها از بهر جانان کرد🌷
بدون منتی بخشيد، سر و دست و تن و پا را🌷
و او آهسته و آرام، براي کشور ایران 🌷
فدا کرده به گمنامی، تمام روح و اجزا را🌷
اگر خواهی بدانی کيست، وجودت از سجود اوست🌷
تمامی خودش را داد، به ما بخشيده دنيا را🌷
نه گفتش ترک شيرازی، نه گفتش خال هندويش🌷
و او نامش "سلیمانی" عمل کرد ادعاها را...🌷
#به_روح_شهدا_صلوات