eitaa logo
یادمان‌شهیدمصطفی‌مسعودیان
1.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
147 ویدیو
17 فایل
به نام خداوندِ جان و شهادت کانال یاد و خاطره شهید مصطفی مسعودیان ولادت: ۱۳۳۷/۷/۴ / شهادت: ۱۳۶۱/۱۱/۱۹ ـــــــــــــــــــــــــــــــ مجموعه‌ خاطرات ناب #راهیان‌نور و روایت‌ فداکاری‌ها و عشق بی‌پایان شهید مسعودیان - اهواز ارتباط با ادمین: @Masoudian_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
یادمان‌شهیدمصطفی‌مسعودیان
°📖 •. آقا مصطفی تمام مسائل شرعی و دینی را یاد می‌گرفت ، کتب حوزوی را می‌خواند و مطالب آن را مانند ی
"❤️‍🩹.• از شهادت برادر کوچکمان مجتبی ۱۰ ماه میگذشت که باز خبر شهادت آورده بودند. فامیل‌ها می‌گفتند: - ای کاش حسن بود،کاش علی بود کاش فلان شخص بود... مادر شهید می‌گوید: + پس چه کسی شهید شده؟! نکند مصطفی‌ست...🥀 ◞به‌نقل‌ازخواهرشهید◜ '@mostafa_Masoudian'
یادمان‌شهیدمصطفی‌مسعودیان
... #شهید_مجتبی_مسعودیان🥀❤️
⁰² , ⁰¹ ‌˼ به مناسبت سالگرد شهادت شهید مجتبی مسعودیان 🥀 ˹ مجتبی همراه برادر بزرگش مصطفی با شجاعت وصف نشدنی ضمن شرکت در راهپیمایی ها و تظاهرات با پخش اعلامیه ، پوستر و نوار امام در محله و حتی در پادگان سعی در رسوا کردن رژیم ظالم داشت ؛ پس از پیروزی انقلاب ، با آغاز جنگ تحمیلی اسم مجتبی را با توجه به سن کم و جثه کوچکش چندین بار خط زده بودند اما او با پنهان شدن زیر صندلی های اتوبوسی حامل نیروها خود را به اردوگاه آموزشی و از آنجا برای شرکت در عملیات طریق القدس به جبهه رساند. با آماده سازی مقدمات عملیات فتح المبین واحد بسیج سپاه او را ثبت نام نکرد ولی با این وجود مجتبی آنقدر به مسئولین مراجعه نمود و پشت درب پایگاه آموزشی نشست و حتی شبی را پشت درب بسته خوابید تا مسئولین را متقاعد کرد او را نیز با نیروهای اعزامی به جبهه ببرند ... سرانجام مجتبی در سن ۱۷ سالگی و به عنوان خط شکن در عملیات بیت المقدس به شهادت رسید . . "رحمت خدا بر او باد"  ◟@mostafa_Masoudian
یادمان‌شهیدمصطفی‌مسعودیان
وقتی شهید شد رفتم باهاش حرف بزنم؛ بهش گفتم مبارکت باشه ، میخندید لب‌هاشم تکون میخورد گفتم نکنه زنده
10.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[ راویت مـادر ] یه روز صبح داشتم چای می خوردم که مجتبی وارد حیاط شد مستقیم آمد به سمت من و عکسش رو گرفت جلوی صورتم و گفت : «مامان ببین چه پسر قشنگی داری» جوابش رو ندادم و نگاه به عکس نکردم دوباره عکس رو جلوی صورتم گرفت و جمله اش رو تکرار کرد منم گفتم: «ماشاءالله بذار برای دامادیت مادر» گفت:«نه میخوام بدم مسجد بزرگ کنه» منم که می دونستم منظورش چیه گفتم: «خب بذار منم یه بدم» این رو که شنید با خوشحالی منو بوسید و گفت: «چه مامان خوبی دارم» خوشحالی کرد و رفت ...❤️‍🩹🥀 ' شادۍ روح شھدا صلــوات '  ◟@mostafa_Masoudian
• . سال‌ها بود فراموش کرده بودم حرف‌های برادرِ شهیدم مصطفی را؛ دیگر درک نمی‌کردم... او چنان از خدا حرف می‌زد که انگار او را می‌دید! آن وقت‌ها می‌فهمیدمش ولی سال‌ها بود که دیگر نمی‌توانستم درک کنم. با شهادت و همراهان دوباره یادم آورد... خدا و شهادت و امام‌هایمان را…🥀❤️‍🩹 " روحش شاد راهش ادامه دار " ـــ ــــــ ـــــــ ـــــ ـــ ـــ ـ ـ ✍🏻 ¦ عزرا مسعودیان خواهر ِشهیدان - @mostafa_Masoudian -
19.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. . . • 🎞 • . . . نصب پوستر زندگی‌ نامه توسط‌‌خادمین شهدا برای تمامی سوله‌ها و مزار شهدای اردوگاه ِ ✨ ـ ـ ـ ـــ ــــ ــــــــ ــــــــ ــــــــ ــــــ ـــ ـــ ـ ـ ـ ¦ ¦ @mostafa_Masoudian
‌ ‌‌‌‌‌‌͙.🕯 ͙ ̇ . ± چرا ما انقدر از مرگ می ترسیم ..؟ چرا نمی‌توانیم باورکنیم که انسان آخر و عاقبت خواهد مُرد ! ای مردم ، دوست دارم شمع باشم و در دل شب بسوزم . . . ــــــــــــــ ـــــ ــ " نجوای‌‌ " ◜@mostafa_Masoudian
۵۵ روز از گذشته بود که خبر آمد آزاد شد... از شهادت نیز ۵۵ روز می‌گذشت که آمد و با خانواده عازم مزار برادرم مجتبی شدیم تا آزادی خرمشهر را به بزرگ مردان شهید تبریک بگوئیم... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــ . 🎙‌ | به‌ روایت‌ خواهر |@mostafa_Masoudian