eitaa logo
کانال رسمی مصطفی توفیقی
138 دنبال‌کننده
257 عکس
43 ویدیو
6 فایل
دانش آموز حقوق و ادبیات
مشاهده در ایتا
دانلود
بر آستانه‌ی نیلی، از سیاه خودرو نگه نداشت زن بر آستانه‌ی شب نیلی در رودخانه‌ای که آب نداشت فرو ریخت شطِّ سیاه به انتهای نیلی می‌رفت به انتهای غم‌انگیز «دوستت دارم» به انتهای خاطره‌ای بین سینه و زانو به ردِّ تیزی ردِّ قرمز چاقو و زن که زشت نبود برای میکاپ غلیظ وقت نداشت برای تو ای شهر عزیز! وقت نداشت بر آستانه‌ی نیلی لباس قرمز زن به صورتِ شب تُف شد سیاه بود خیابان سیاه بود و گناه شب نبود این که شب فقط شب بود و زن که زشت نبود به سمتِ دیگرِ شط رفت که دامنتش تر شد که شب مکدر شد -مصطفی توفیقی- @mostafatofighi
ناگفتنی من از دیوار نه از خانه نه از در... نمی‌گویم از آن‌چه زخم می‌زد بر دل حیدر نمی‌گویم چرا باید بگویم از چنین چیزی که می‌دانم دلش می‌سوزد از آن سبط پیغمبر... نمی‌گویم نمی‌گویم چه شد آن روز در آن خانه، پشتِ در من از پرپرشدن از آن گل پرپر نمی‌گویم من از این خانواده، از لگد بر پهلوی مادر، من از فرق شکسته، از تن بی «سر» نمی‌گویم سرم بر شانه‌ی دیوار می‌گوید به آرامی: به جز تو حرف خود را با کس دیگر نمی‌گویم به من دیوار می‌گوید: خیالت تخت می‌دانم من این‌ها را به گوش طفل بی‌مادر نمی گویم - مصطفی توفیقی - @mostafatofighi
🔖 می‌میرم اما چای با دشمن نمی‌نوشم هرکس که می‌خواهد بنوشد، من نمی‌نوشم من چای را با عشق می‌خواهم... بنوشانم بعد از شهادت، پرچم ایران بپوشانم... [مصطفی توفیقی] 🏔| کنگره‌ٔ ملی شعر «مکتب گمنامی» 🇮🇷| @maktabegomnami ●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○ سایت | ایتا | بله | سروش
زیر باران؛رشت چنان بارانیَم در زیر چتری می‌برم با خود خیالم را که شاید زیر باران طی کنی با من خیالات محالم را کنار سبزه‌میدان می‌نشینم، چای می‌نوشم... و می‌نوشی به روی گوش‌هایم می‌کشی گاهی کلاهم گاه شالم را چنان آرام می‌خندی که از شرم حضور تو نگاه تو کنار این مربع چال کردم خنده‌ها و قیل و قالم را کبوترهای میدان گاه‌گاهی از لبانت دانه می‌گیرند کنارم می‌نشینند و به دستم می‌دهند آهسته فالم را چنان طی کرده‌ام این شهر را هربار در باران به یاد تو خیابان‌های خیس رشت می‌دانند تنها حس و حالم را نگاهت می‌کنم یعنی: چرا رفتی؟ چرا رفتی؟ چرا رفتی؟ نگاهت می‌کنم یعنی: بده پاسخ به لبخندی سوالم را نگاهت را می‌اندازی به پایین، عطر باران روی موهایت چنین سر می‌کنم با تو تمام روزها و ماه و سالم را - مصطفی توفیقی- @mostafatofighi
شروه چندی‌ست رفته دسته‌ی ماهی، دریا به انتظار نشسته جاشو هنوز خیره به دریاست گویی به سوگ یار نشسته دریا بدون دسته‌ی ماهی، جاشو بدون خنده‌ی دریا ساحل کنار جاشو و دریا یک گوشه سوگوار نشسته پرسید «باد نعشیِ فصلی» وقت گذشتن از لبِ دریا: این ساحلِ همیشه زمستان با چندتا بهار نشسته؟ ای دسته‌ی بلوریِ ماهی! از روزِ ترکِ شطّ طلایی بر سینه‌ی تپنده‌ی اروند انبوهِ نیزه‌زار نشسته دریا هنوز نامه نداده، جاشو هنوز شروه نخوانده گویی که در گلوی شط و شعر آواری از غبار نشسته ای دسته‌ی بلوری ماهی، اقیانوسی به آبیِ ما هست؟ اقیانوسی که چشم به دریا یک عمرِ آزگار نشسته *** غواص‌ها و دسته‌ی ماهی رفتند سمتِ دیگرِ اروند این سمت، ساحل و من و دریا با جاشوانِ داغدار نشسته... - مصطفی توفیقی- @mostafatofighi
اهدای مقام نخست و دیپلم افتخار جایزه جهانی آسیای ادبی ۲۰۲۴ (Literary Asia-2024) قزاقستان در بخش شعر به مصطفی توفیقی @mostafatofighi
هدایت شده از کلینیک حقوق ورزشی
انتصاب مسئول کلینیک حقوق ورزشی به سمت «سردفتری اسناد رسمی شهر مشهد»؛ تحلیف با حضور ریاست قوه قضائیه 🔹مراسم تحلیف مسئول کلینیک حقوق ورزشی و تقدیم حکم و ابلاغ برای سمت سردفتری اسناد رسمی شهرستان مشهد با حضور ریاست محترم قوه قضائیه حجت‌الاسلام والمسلمین محسنی اژه ای در محل سالن همایش های وزارت کشور برگزار شد. 🔹درمتن حکم مذکور بدین شرح است: «جناب آقای مصطفی توفیقی؛ نظر به احراز شرایط قانونی و توانایی جناب‌عالی به موجب این ابلاغ به سمت سردفتری اسناد رسمی شهر مشهد استان خراسان رضوی منصوب می‌شوید. امید است با استعانت از خداوند متعال و در نظر داشتن اهمیت امر سردفتری و مسئولیت‌های سنگین ناشی از کتابت بالعدل، ضمن رعایت قوانین و مقررات مربوطه و شئونات اداری و توجه لازم به مسئولیت محوله، در اداره دفترخانه با ایجاد فضای اداری سالم و بهره‌مندی از نیروهای متعهد و متخصص، به وظیفه قانونی خود عمل نمایید». 🔹برخی از سمت های قبلی ایشان در پست های کارشناسی تا مدیریت عبارت بوده اند از: مدیر منطقه ای روزنامه شهرآرا (1391)، مدیر عامل موسسه حقوقی امید عدالت ایران زمین (1392 تاکنون)، مشاور شهردار مشهد و مسئول مشارکت‌های اجتماعی شهرداری مشهد -گروه مشاوران جوان (1394 تا 1396)، کارشناس حقوقی و نماینده حقوقی وزارت ورزش و جوانان -اداره کل ورزش و جوانان خراسان رضوی (1399 تاکنون) و... 🆔 @sportlaw
درباره‌ی درخت 🔹این غزل را برای پسرهایم «آبان» و «البرز» نوشته‌ام؛ که مثل «رشید غفاری» و دخترهایش، انسان باشند🔷 بزرگ می‌شود درخت، قشنگ می‌شود درخت رفیق رودخانه، کوه، سنگ می‌شود درخت هزارتا صدای خوب در خیالِ سبزِ اوست گلویِ سارهای شوخ و شنگ می‌شود درخت نهال من اگر که از دلِ «بهار» آمده نماد شاعران ضدّ جنگ می‌شود درخت هزارتا شکوفه می‌دهد به کام اسلحه ببین چگونه مانع تفنگ می‌شود درخت! درخت ما، درختِ باشکوهِ زندگیِ ما زبان سرخِ باغِ سبزرنگ می‌شود درخت *** بزرگ شو؛ «رشید» شو؛ شهید شو؛ ولی بدان دلم برای کودکیت تنگ می‌شود درخت! - مصطفی توفیقی- @mostafatofighi