eitaa logo
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
5.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
سلام دوستان عزیز خوش آمدید/ فعالیت کانال شبانه روزی می باشد لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd لینک اخبار شبانه کانال @sabanhkabar لینک گروه چت https://eitaa.com/joinchat/2156987196Cb75d654c81 آیدی مدیر/ تبلیغات @hosyn405
مشاهده در ایتا
دانلود
❣به این قشنگی که تو شهید شده‌ای ما حتی نمی‌توانیم بخوابیم .... شهادت : ۱۳۶۵/۲/۱۲ فکه / عملیات سیدالشهداء (شهید_احمد_عسگری) السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج شادی روحش صلوات کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت ایتا https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd سروش https://splus.ir/mostagansahadat
❣مادرم! همچون حضرت زینب (س) صبور باش و پدرم همچون حسین (ع) و همچون پدرهای دیگر شهدا باش. برادرم همیشه سرباز امام خمینی باش و راه اسلام و قرآن را ادامه بده و درس را برای اسلام بخوان. «قسمتی از وصیت‌نامه» 🌷شهید: احمد چابکی تاریخ ولادت: ۱۳۴۳/۶/۵ تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۹/۷ محل شهادت: پل سابله نام عملیات: طریق القدس کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت ایتا https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd سروش https://splus.ir/mostagansahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢لحظه زنده بگور شدن اسیران ایرانی توسط عراقی ها جا دارد مسئولان کشور با دیدن آن بفهمند که برای هر پایه صندلی مدیریتشان چه نفس هایی در سینه حبس شد. ننگ بر دنیا پرستان شادی ارواح طیبه شهدا صلوات کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت ایتا https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd سروش https://splus.ir/mostagansahadat
فرازی از وصیت نامه شهید مهدی ناصری🕊 ماندنى فقط خداست پس چه بهتر از اينكه در راهى جان خود را فدا كنيم كه رضاى خدا در آن است و اما پيامى به شما ملت شهيد پرور دارم. مبادا دست از امام برداريد!! هميشه و در همه حال دعاگوى او باشيد. او بود كه اسلام را نجات داد. او رهبرى مقام و پايدار است. کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت ایتا https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd سروش https://splus.ir/mostagansahadat
1_5387698221.mp3
21.75M
🔴 حاج صادق آهنگران میان خاک سراز آسمان در آوردیم بازنشر این اجرای بسیار زیبا به یاد شهدای مفقودالاثر و آبهای جهان تا از آسیاب افتاد قلم به دست شدیم وزبان درآوردیم کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت ایتا https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd سروش https://splus.ir/mostagansahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 دختر شهید صدرزاده : من نمی‌تونم شب بخوابم، چون دلم برای بابا تنگ میشه! 💔 یا (سلام الله علیها) 😔 کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت ایتا https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd سروش https://splus.ir/mostagansahadat
💢الهی بالرقیه سلام الله علیها 🤲 ▪️به‌رفیقش‌پشت‌تلفن‌گفت ذکر‌ 'الهی بالرقیه سلام الله عليها' بگومشکلت‌حل‌میشه رفیقش‌یک‌تسبیح‌برداشت‌به‌ده‌تانرسید دوستاش‌زنگ‌زدن‌وگفتن‌سفر‌کربلاش‌ جور‌شده.. 🕊 شھید‌ حسین‌ معز‌غلامی ✾‌‌‌‌‌ کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت ایتا https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd سروش https://splus.ir/mostagansahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فیلم/ دیدار مادر شهید هاشمی با فرزندش ‌پس از ۲۲ سال 🔹‌‌نخستین دیدار مادر سردار شهید علی هاشمی با پیکر فرزندش که در سال ۱۳۸۹‌، پس از ۲۲ سال به شهر و دیارش برگشت. کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت ایتا https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd سروش https://splus.ir/mostagansahadat
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
🍂🍂 🔻 #گمشده_هور 0⃣3⃣ ❣ سردار حاج علی هاشمی سيدناصر و سالمی را صدا کردم و گفتم: «شما باید برای ش
🍂🍂 🔻 1⃣3⃣ ❣ سردار حاج علی هاشمی سيدناصر و سالمی وارد سنگر شدند. احمد اینقدر عصبانی بود و آنچنان گارد گرفته بود که احساس کردم میخواهد با سیلی از آنان استقبال کند. گفتم: «آرام باش. حق داری. آنها تقصير داشتند ولی الآن به خیر گذشته». هنوز احمد آرام نشده بود. سید نور گفت: آقای غلامپور تحمل کن توضیح می دهیم». بسته سبزی را که با خودشان آورده بودند در بغل احمد انداختند. من همین طور یک گوشه ی سنگر نشسته بودم و نگاه می کردم احمد رو کرد به من و گفت: «تو فرمانده قرارگاه هستی چرا ساکتی و هیچ توضیحی نمی دهی؟!» سرم را پایین انداختم. غلامپور فرمانده ی من به حساب می آمد. گفتم: «من و نیروهایم در خدمت شما هستیم». سید نور شروع کرد به توضیح دادن وگفت: «ما وارد مواضع دشمن شدیم. پل و جاده و استحکامات را شناسایی کردیم. حتی با کمک رابطی که داشتیم به اتاق نقشه سپاه سوم رفتیم و نقشه گسترش یگان های عراقی را کشیدیم و آوردیم. کارمان که تمام شد راهنمایمان گفت تا اینجا آمده اید نمی خواهید بروید کربلا؟ دیگر صبرمان تمام شد، شاید اشتباه کردیم و نباید شما را نگران می کردیم اما حاجی دست خودمان نبود. طاقت از دستمان رفته بود. بغض کردند و دیگر حرفی نزدند. حاج احمد آرامتر شده بود و به سبزی که روی پایش بود خیره مانده بود، بسته را باز کرد. پر از مهر و تسبیح های تبرک شده به حرم آقا امام حسین علیه السلام بود. بغضش ترکید و اشکی روی گونه هایش جاری شد. بوی عطر فضای سنگر را پر کرد. هنوز مشامم از آن بو پر است. انگار امشب تمام آن نسيم معطر در فضای هور پیچیده نیروها همه کربلایی شده اند. سه هفته پیش با آقا محسن و فرماندهان جنوب جلسه داشتیم، نتایج نهایی شناسایی ها و اطلاعات را دادم. بر سر یکی از محورهای عملیاتی بحث پیش آمد و قرار شد محور عملیات در آن نقطه تغییر کند. نظر فرماندهی این بود که درصد موفقیت از محور جديد بالاتر است ولی ما از محور تازه شناسایی کاملی نداشتیم. در جلسه این موضوع را مطرح کردم اما گفتند که در همین زمان باقی مانده شناسایی محور جدید انجام شود. همراه باشید کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت ایتا https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd سروش https://splus.ir/mostagansahadat
🍂🍂 🔻 ❣ سردار حاج علی هاشمی نظر فرماندهی این بود که درصد موفقیت از محور جديد بالاتر است ولی ما از محور تازه شناسایی کاملی نداشتیم. در جلسه این موضوع را مطرح کردم اما گفتند که در همین زمان باقی مانده شناسایی محور جدید انجام شود. جلسه که تمام شد و آقا محسن بیرون رفت به شوخی بلند شدم و در سنگر راه افتادم. دستم را به کمرم زدم و حالت فکورانه ای به خودم گرفتم مثل وقت هایی که آقا محسن میگفت. گفتم: «بريد و انجام بدهید. از سنگر که بیرون آمدم رفتم و نعيم را صدا کردم. نعیم از بچه های زبل و زرنگ شناسایی بود. گفتم: «یک محور عملیات تغییر کرده و باید محور جديد درست و دقیق شناسایی بشه». - خب من باید چه کار کنم؟ - قرار شده این کار انجام بشه. وقت هم نداریم باید کسی رو بفرستیم که مطمئن باشیم تمام اطلاعات مورد نیاز ما رو میتونه بیاره و سالم هم برمیگرده. این هم بگم الآن مهم ترین آدم در جمهوری اسلامی تو هستی که قطعی شده. میخوای بری و این اطلاعات رو بیاری. چون نیروها آماده اند و عملیات قطعی شده. میخواستم بداند که قرار است چه کار مهمی انجام بدهد، یک ساعت و نیم روی نقشه نشستیم و دقیقا توضیح دادم که چه چیزهایی احتیاج داریم و باید چه اطلاعاتی بیاورد. وقتی کامل توجیه شد با سلام و صلوات راهی اش کردیم. چند روز طول کشید تا برگشت. کمی نگران شده بودیم اما وقتی رسید فرماندهی سپاه و نیروی زمینی و عملیات همه در مقر جمع شده بودند. نعيم را آوردم تا خودش گزارش بدهد. هر سؤالی که می پرسیدند دقیق و کامل جواب می داد، خیلی خوب کارش را انجام داده بود. ده روز قبل بالأخره بعد از ماه ها تلاش بی وقفه آقا محسن فرماندهان لشكرها را در مقر قرارگاه نصرت جمع کرد و نقشه عملیات در هور و جزيره مجنون و طلائیه را توضیح داد. تا گفت که قرار است تمام نیروهای عمل کننده و تمام استعداد سپاه در این عملیات و در این منطقه شرکت کنند بعضی ها بلند شدند و واکنش نشان دادند. می گفتند: «چه طور؟ اینجا آب است نیروهای ما آموزش آبی ندیده اند. این همه نیرو در این منطقه! که کلی شرایطش خاص است، اینجا قتلگاه بچه ها می شود». ادامه دارد....