⭕️ گزارش یک دیدار
➖ #ابوالقاسم_طالبی مهمان خانه شهیدان خالقی پور
◀️ وقتی صحبت از #چفیه میشود، مادر می گوید: «چفیه یادگاری رسول از سال ۶۲ تا ۶۷ در تمامی عملیاتها برگردنش بود و ۴۰روز بعد از شهادتش آغشته به خون برای من آوردند و من آن را با اشک چشمم شستوشو دادم. در طول این سالها یکی از باارزشترین داراییهای من همین چفیه بود که برای اهدا به اثر برتر جشنواره مردمی فیلم عمار تقدیم کردم»
🔸 مادر چفیه را میبوسد و به شوخی به طالبی میگوید: «آقای طالبی هدیه مرا پس آوردید؟ خوشتان نیامد؟»
طالبی میگوید: «میتوانم قسم بخورم که هیچ جایزهای بهتر و مقدستر از این در طول عمرم نگرفتم.»
🔹 و ادامه میدهد: «اما یک اعتراف میکنم که نگهداشتن این هدیه برای من خیلی سخت است. از شما خواهش میکنم این جایزه را برای من نگه دارید و بعد به موزه شهدا یا هر جایی که صلاح میدانید اهدا کنید.»
🔸 «اما هر وقت این چفیه را نگاه کردید یاد من کرده و دعایم کنید. نوشتهای هم سفارش میدهم بنویسند تا از طرف من کنار این جایزه نفیس نصب شود.»مادر متحیر است.
🔹 طالبی در پاسخ به این سؤال مادر که عکسالعمل خانوادهتان از این هدیه چه بود میگوید: «به خدا قسم این هدیه بزرگ است. وقتی این هدیه را به خانه بردم، همه اعضای خانواده آن را بوسیدند و بوییدند.»
🔸 «ساعتها با هم فکر کردیم که با این هدیه گرانبها چه کنیم. همسرم پیشنهاد داد چفیه را به شما برگردانم. من گفتم سوءتفاهم میشود. در همین بلاتکلیفی بودم که خانم خبرنگاری تماس گرفت و گفت میخواهد ما را به دیدن شما دعوت کند. خدا خیرش دهد. باور کنید یک امداد غیبی رسیده تا من از این وضعیت خارج شوم. »
🔹 «هر روز چند بار تلفن همراه من زنگ میخورد و برای برنامههای مختلف مرا دعوت میکنند اما فرصت نمیکنم دعوتشان را قبول کنم. اما وقتی به این خانه دعوت شدم با جان دل آمدم. باور نمیکنید حالا که اینجا آمدم و در این خانه هستم، احساس آرامش عجیبی دارم. مادر شما به من قوت قلب دادید.»
🔺 شهید رسول خالقی پور در عملیات پاسگاه زید که همزمان با عملیات #مرصاد در جنوب کشور انجام شد در جاده بصره خرمشهر در حالی که برادر مجروحش علیرضا را بر دوش می کشید، همزمان با وی به شهادت (۵ مرداد ماه)رسید
📌 مادر شهیدان #خالقی_پور به علت #کرونا در بیمارستان بستریاند. خطر رفع شده، برای بهبودی کامل حمد شفا بفرستید.
🎬 @Mostazafin_TV