من از تو بس که نوشتم تمام مردم شهر بدون اینکه بدانند، می شناسندت #حسین_زحمتمش

https://tour.soleimani.ir/ بیاین اینجا :)

تو را بخشیدم آن روزی که از من رد شدی، آری که پل ها خوب می‌فهمند معنای «گذشتن» را #حسین_زحمتکش

من جای تو به حبس ابد خواهم رفت گاهی دو سه خط نامه به زندان بنویس من زیر قدم های تو قیمت دارم از قیمت این قالی کرمان بنویس #رؤیا_ابراهیمی

و اما امشب ... آرزو میکنم تا ابد کنار کسایی زندگی کنید که دوسشون دارید:)

ای همه آرزویِ من...

گله کم کن که چرا از همه‌ی شهر تو را؟ آرزویم که مسلم به خودم مربوط است... #احسان_امیدی

کارِ خوبِ دیگران...

پیوند جان جداشدنی نیست ماهِ من تَن نیستی که جان دَهَم و وارَهانَمَت #شهریار

من دوست دارم ‌با تو بودن زیر باران را پرسه‌زدن در کوچه‌های خیس تهران را هرشب که تنها می‌شود آغوش ‌سردم ‌باز من دوست دارم بوسه‌های داغ پنهان را خیره به چشمت می‌شوم هر بار می‌خندی من‌ می‌پرستم آن نگاه گرم خندان را چون آیه‌های وحی می‌ماند نگاه تو اعجازِ چشمت می کند تفسیر، قرآن را وقتی که مهمان خیالت می‌شود یادم ای کاش گاهی هم بپرسی حال مهمان را عهدی که بستی با دلم آیا به یادت هست؟! شاید فراموشت شده آن عهد و پیمان را رفتی و تنهایی شده هم‌صحبتم اینجا می‌گیرم‌ آخر یک شب از عشق تو تاوان را باید رها گردم از این زندان دلتنگی طاقت ندارم من حصار تنگ زندان را عاشق شدن ‌اصلا به مثل ما نمی‌آید هرگز نخواهم عشق های سست بنیان را دیگر نمی‌خواند کسی شعر بهارم را .... بعد از تو می‌خوانم فقط شعر زمستان را ! #آنجلا_راد