eitaa logo
جملات ناب علامه شهید مرتضی مطهری(ره)
587 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
3 ویدیو
0 فایل
با توجه به تفکرات ناب استاد شهید علامه مرتضی مطهری(ره)دوست داشتم همه از تفکر مطهر و معارف بالای ایشان استفاده کنند. ارتباط با ادمین‌های کانال: @motahari_nab_1397 آدرس کانال: @motahari_nab
مشاهده در ایتا
دانلود
اسلام محبت و خدمت به خلق را می‌پذیرد و ستایش می‌کند و آن را یک ارزش می‌داند، ولی ارزشی که در اولِ راه است نه در پایان راه. مسیر به خدمت به خلق منتهی نمی‌شود. اول از آنجا باید شروع کرد ولی هدف اصلی چیز دیگر است. (انسان‌کامل، ص۲۶۸_۲۶۹) @motahari_nab
در دفاع از حقیقت هیچ فرقی میان مرد و زن نیست، و هر دفاعی اولین شرطش شجاعت و قوّت و نیرومندی است. (تعلیم‌وتربیت‌دراسلام، ص۱۲۰) @motahari_nab
قیام مهدی موعود (عج) آخرین حلقه از مجموع حلقات مبارزات حق و باطل است که از آغاز جهان برپا بوده است. (قیام‌وانقلاب‌مهدی(ع) ومقاله‌شهید، ص۵۹) @motahari_nab
تعلق یک موجود به غایت و کمال نهایی خودش، برخلاف نظر آقای سارتر «از خود بیگانه شدن» نیست، بیشتر در خود فرو رفتن است؛ یعنی بیشتر «خود، خود شدن» است. آزادی اگر به این مرحله برسد که انسان حتی از غایت و کمال خودش آزاد باشد یعنی حتی از خودش آزاد باشد، این نوع آزادی از خود بیگانگی می‌آورد. این نوع آزادی است که برضد کمال انسانی است. (انسان‌کامل، ص۲۹۹) @motahari_nab
احیای دین و قدرت دین تابع این است که مردم چه اندازه به آن دین عمل بنمایند، چه اندازه به مقتضای آن دین رفتار بکنند. این، زنده بودن دین است. (ده‌گفتار، ص۱۵۰) @motahari_nab
یک نهضت اسلامی نمی‌تواند از نظر هدف محدود باشد، زیرا اسلام در ذات خود یک «کلّ تجزیه ناپذیر» است و با به دست آوردن هیچ یک از آن هدف‌ها پایان نمی‏‌پذیرد. البته این به معنی این نیست که نهضت از نظر تاکتیک، برخی هدف‌ها را بر برخی دیگر مقدم نمی‏دارد و مراحل وصول به هدف را در نظر نمی‌گیرد. (بررسی‌اجمالی‌نهضت‌های‌اسلامی درصدساله‌اخیر، ص۷۱) @motahari_nab
انقلاب اسلامی یعنی انقلابی که همه‏‌جانبه بود و اسلام در همه جوانبش نفوذ داشت. از جنبه محرومین هم رنگ اسلامی داشت و لهذا خود مرفّه با محروم در این انقلاب شرکت داشت و به استقبال محروم می‌آمد، مرفّه و محروم هماهنگ با یکدیگر حرکت می‌کردند. انقلابی بود که توانست از گروه مخالف سرباز جذب کند و به این طرف بیاورد چون انقلابی بود که می‌توانست وجدان‌هاو فطرت‌ها را در اعماق ضمیر مردم به حرکت درآورد. (آینده‌انقلاب‌اسلامی‌ایران، ص۱۲۹) @motahari_nab
ما تا انقلاب خودمان را دقیق نشناسیم، تا تمام ابعاد این انقلاب را نشناسیم نمی‌توانیم آن را در آینده حفظ و نگهداری، رهبری و هدایت کنیم. اگر نشناسیم، یک وقت می‌بینیم دانسته یا ندانسته تحریفش کرده‌ایم. مگر انقلاب صدر اسلام را بنی‏‌امیه با یک تردستی تحریف نکردند؟ یک انقلاب صد در صد اسلامی که چیزی که در آن وجود نداشت ریشه‏‌های قومی و نژادی و خونی بود، یک وقت دیدیم آن را به یک انقلاب قومی و نژادی و خونی تبدیل کردند و گفتند این، انقلاب عرب بود علیه غیر عرب، برای سیادت عرب بر غیر عرب بود؛ یعنی یک تحریف. (آینده‌انقلاب‌اسلامی‌ایران، ص۱۲۹) @motahari_nab
اسلام آن ضعیفی را که حق خود را نمی‌تواند مطالبه کند، به رسمیت نمی‌شناسد. جامعه‌ای که در آن، ضعفا آنقدر ضعیف النفس باشند که نتوانند حقوق خود را مطالبه کنند، یک جامعه اسلامی نیست. مردهای برتر خودمان در گذشته چگونه بوده‌اند؟ اصلًا خود پیغمبر صلی الله علیه و آله چگونه انسانی است؟ یکی از مشخصات پیغمبر صلی الله علیه و آله قوّت روحی و قدرت بدنی، هردو است. (انسان‌کامل، ص۲۳۷) @motahari_nab
حیات یک ملت به داشتن ثروت زیاد نیست، حتی به علم هم نیست، بلکه حیات ملت به این است که آن ملت شخصیتی را در خودش احساس کند. (حماسه‌حسینی، ج۱، ص۴۸) @motahari_nab
سید جمال الدین اسد آبادی اعتقاد داشت؛ کار اساسی این است که مردم ایمان پیدا کنند که مبارزه سیاسی یک وظیفه شرعی و مذهبی است. تنها در این صورت است که تا رسیدن به هدف از پای نخواهند نشست. مردم در غفلتند که از نظر اسلام، سیاست از دین و دین از سیاست جدا نیست. پس همبستگی دین و سیاست را باید به مردم تفهیم کرد. اعلام همبستگی دین و سیاست و اعلام ضرورت شرعی آگاهی سیاسی برای فرد مسلمان و ضرورت دخالت او در سرنوشت سیاسی کشور خودش و جامعه‏ اسلامی، یکی از طرح‌های سید برای چاره‏جویی دردهای موجود بود. خود سید عملًا با مستبدان زمان درگیری داشت، مریدان خود را به مبارزه تحریک می‌کرد، تا آنجا که قتل ناصرالدین شاه به تحریک او منتسب شد. (بررسی‌اجمالی‌نهضت‌های‌اسلامی در‌صدساله‌اخیر، ص۲۴) @motahari_nab
رهبری یعنی این؛ مجهّز کردن نیروها، تحریک نیروها، آزاد کردن نیروها و در عین حال کنترل نیروها و در مجرای صحیح انداختن آنها، سامان دادن، سازمان بخشیدن و حرارت بخشیدن به آنها. مدیریت صحیح از ضعیف‏ترین ملّت‌های دنیا، قوی‏ترین ملّت‌ها را می‌سازد آنچنانکه رسول اکرم(ص) کرد و این معجزه رهبری بود. (امدادهای‌غیبی‌در‌زندگی‌بشر، ص۱۱۷_۱۱۸) @motahari_nab
قرآن می‌خواهد مسلمانان رشد عقلی و اجتماعی داشته باشند و به موجب همان رشد عقلی، مرد حق را از غیر مرد حق تمیز دهند. قرآن نیامده است که برای همیشه با مردم مانند ولی صغیر با صغیر عمل کند، جزئیات زندگی آ نها را با قیمومیت شخصی انجام دهد و هر مورد خاص را با علامت و نشانه حسی تعیین نماید. اساساً شناخت اشخاص و میزان صلاحیت آنها و حدود شایستگی و وابستگی آنها به اسلام و حقایق اسلامی، خود یک وظیفه است و غالباً ما از این وظیفه خطیر غافلیم. (جاذبه‌ودافعه‌علی(علیه‌السلام) ، ص۱۵۴) @motahari_nab
احیای تفکر اسلامی، یکی از مواردش این است که در مسئله‌ عمل، فکر ما باید زنده بشود، باید بفهمیم اسلام دین عمل است، دین وابستگی‌های خیالی نیست. (احیای‌تفکراسلامی، ص۴۶) @motahari_nab
یک موهبت، نگه‏‌داشتنش از به دست آوردنش آسان‌‏تر نیست اگر نگوییم مشکل‌‏تر است. خود ثروت، به دست آوردنش یک هنر می‌خواهد، خوب حفظ کردن و نگه‌داشتنش هنر بیشتری می‌خواهد. (آینده‌انقلاب‌اسلامی‌ایران، ص۵۸،۵۹) @motahari_nab
یک جامعه زنده فقط برای کسانی احترام قائل است که متکلّم هستند نه ساکت، متحرّکند نه ساکن، باخبرترند نه بی‌خبرتر. (احیای‌تفکراسلامی، ص۲۳) @motahari_nab
ارادت از مقوله محبت و شیفتگی است. اگر انسان فردی را ایده آل و انسان کامل تلقی کند و بعد شیفته اخلاق و روحیات او بشود، فوق العاده تحت تأثیر او قرار می‌گیرد و فوق العاده عوض می‌شود. این است که عرفا و متصوّفه به مسئله‌ ارادت پیدا کردن به یک شیخ و مرشد، فوق العاده اهمیت می‌دهند. (تعلیم‌وتربیت‌دراسلام، ص۲۶۲) @motahari_nab
علی(ع) از آن نظر محبوب است که پیوند الهی دارد. دل‌های ما به طور ناخودآگاه در اعماق خویش با حق سر و سرّ و پیوستگی دارد، و چون علی را آیت بزرگ حق و مظهر صفات حق می‌یابند به او عشق می‌ورزند. در حقیقت پشتوانه عشق علی پیوند جان‌ها با حضرت حق است که برای همیشه در فطرت‌ها نهاده شده، و چون فطرت‌ها جاودانی است مهر علی نیز جاودان است. نقطه‌های روشن در وجود علی بسیار است اما آنچه برای همیشه او را درخشنده و تابان قرار داده است ایمان و اخلاص اوست و آن است که به وی جذبه الهی داده است. (جاذبه‌ودافعه‌علی(ع)، ص۹۱) @motahari_nab
تشیع مذهب عشق و شیفتگی است. تولّای آن حضرت(علی(ع)) مکتب عشق و محبت است. عنصر محبت در تشیع دخالت تام دارد. تاریخ تشیع با نام یک سلسله از شیفتگان و شیدایان و جانبازان سر از پا نشناخته توأم است. (جاذبه‌ودافعه‌علی(ع)، ص۴۰) @motahari_nab
تاریخ، افراد سر از پا نشناخته زیادی را می‌شناسد که بی‌اختیار جان خود را در راه مهر علی فدا کرده‌اند. این جاذبه را در کجا می‌توان یافت؟ گمان نمی‌رود در جهان نظیری داشته باشد. علی به همین شدت دشمنان سرسخت دارد، دشمنانی که از نام او به خود می‌پیچیدند. علی از صورت یک فرد بیرون است وبه صورت یک مکتب موجود است، و به همین جهت گروهی را به سوی خود می‌کشد و گروهی را از خود طرد می‌نماید. آری، علی شخصیت دونیرویی است. (جاذبه‌ودافعه‌علی(ع)، ص۳۱) @motahari_nab
یکی از زنان اسلام که مایه افتخار جهان است زینب کبری (س) است. تاریخ نشان می‌دهد که حوادث خونین و مصائب بی‌نظیر کربلا زینب را به صورت پولاد آب‌دیده درآورد. زینبی که از مدینه خارج شد با زینبی که از شام به مدینه برگشت یکی نبود. زینبی که از شام برگشت رشد یافته‌تر و خالص‌تر بود. حتی آنچه در خلال حوادث اسارت ظهور کرده با آنچه در خلال ایام کربلا در زمانی که هنوز برادر بزرگوارش زنده بود و مسئولیت به عهده زینب گذاشته نشده بود از زینب ظهور کرد فرق دارد. (بیست‌گفتار، ص۱۳۹،۱۴۰) @motahari_nab
اسلام با ریاضت و رهبانیت یعنی با انعزال از اجتماع صددرصد مخالف است. پیغمبر صریحاً فرمود: "لا رَهْبانِیةَ فِی الْاسْلامِ‏" در اسلام رهبانیت یعنی کناره‏‌گیری از زندگی برای رسیدن به آخرت اصلًا وجود ندارد. (احیای‌تفکراسلامی، ص۷۲) @motahari_nab
حق را با باطل آمیختن، حق را از میان می‌برد. وقتی انسان حق را ضمیمه باطل کرد، حق دیگر نمی‌آیستد، خودش می‌رود. حق تاب اینکه همراه باطل باقی بماند ندارد. (سیری‌درسیره‌نبوی، ص۱۲۳) @motahari_nab
از جمله مختصات اسلام این است که نقش مؤثر امر معاش را به دقت مورد توجه قرار داده است تا آنجا که برخی پنداشته‌اند اسلام نظریه زیربنا بودن اقتصاد را گردن نهاده است. مکتب واقع‌‏بین و واقع‏‌گرای اسلام، اقتصاد را زیربنا نمی‌داند اما نقش اساسی آن را نیز نادیده نمی‌گیرد. اسلام اصلاح امر معاش را در همه سازمان‌های بزرگ و کوچک اجتماعی شرط لازم می‌شمارد نه شرط کافی. (ده‌گفتار، ص۳۰۹) @motahari_nab
از همه شما قوی‌تر آن کسی است که وقتی به گناهی میل و هوس شدید پیدا می‌کند، بتواند جلوی هوای نفس خود را بگیرد. قوی‌ترین شما کسی است که هوای نفس، او را وادار به معصیت نکند. مجاهد کسی است که با نفس خود مبارزه کند. شجاع آن کسی است که از عهده نفس خویش برآید. (آزادی‌معنوی، ص۱۶۸) @motahari_nab
محبت صرفاً رعایت میل‌ها نیست بلکه عبارت است از رعایت مصلحت و خیر و سعادت طرف. (تعلیم‌وتربیت‌دراسلام، ص۲۴۰) @motahari_nab
مطمئناً اوضاع عمومی و بود و نبود عدالت اجتماعی در اعمال مردم و اخلاق مردم و حتی در افکار و عقاید مردم تأثیر دارد. در هر سه مرحله تأثیر دارد: هم مرحله فکر و عقیده، هم مرحله خلق و ملکات نفسانی، هم مرحله عمل. (بیست‌گفتار، ص۷۲) @motahari_nab
جامعه در بسیاری از حالات مانند فرد است، از آن جمله آفت‏‌زدگی است. البته آفت اجتماع متناسب و مخصوص به خود اجتماع است. هر جامعه‌‏ای نیز یک نوع آفت مخصوص به خود دارد. آفتی که جامعه روحانیت ما را فلج کرده و از پا درآورده است «عوام‌‏زدگی» است. عوام‌‏زدگی از سیل‏‌زدگی، زلزله‌‏زدگی، مار و عقرب‌‏زدگی بالاتر است. (ده‌گفتار، ص۳۰۲) @motahari_nab
اسلام با هوس‌ها مبارزه کرده نه با مقتضیات ضروری زمان. غرضم این جهت است که اسلام هرگز جلو راه بشر یک چیزی نگذاشته است که با مقتضیات ضروری که در زمان پیش می‌آید بجنگد، یعنی با ضرورت‌های اجتماعی و اقتصادی بشر بجنگد. غالباً افراد مردم به موازات ضرورت‌های اجتماعی یک هوس‌هایی را هم ابتکار می‌کنند و بعد خیال می‌کنند که این هوس‌ها هم جزء مقتضیات زمان است. اسلام با آن هوس‌ها مبارزه کرده است و آنها خیال می‌کنند که اگر با اسلام باقی بمانند با زمان جلو نرفته‌اند. (خاتمیت، ص۶۹،۷۰) @motahari_nab
معصومین یعنی کسانی که هیچ وقت فراموش نمی‌کنند که خدایی دارند. مثالی برایتان عرض کنم: آیا هیچ برای شما اتفاق افتاده است که دستتان را در آتش ببرید یا بروید در آتش؟ حالا اگر تشخیص ندهید، مسئله‌ دیگری است. در تمام عمر یک بار هم اتفاق نمی‏‌افتد که ما و شما اراده کنیم که خودمان را در آتش بیندازیم مگر وقتی که بخواهیم خودکشی کنیم. چرا؟ برای اینکه علم ما به سوزندگی آتش، علم ما به اینکه اگر در آتش بیفتیم قطعاً خواهیم مرد، یک علم قطعی یقینی است و تا آتش را می‌بینیم، آن علم در ذهن ما حاضر می‌شود و لحظه‌ای غفلت نمی‌کنیم. لهذا ما از اینکه خودمان را در آتش بیندازیم معصومیم؛ یعنی آن علم و یقین و ایمانی که ما به سوزندگی آتش داریم، همیشه جلوی ما را از اینکه خودمان را در آتش بیندازیم می‌گیرد. اولیای حق به همان اندازه که ما به سوزندگی آتش ایمان داریم، به سوزندگی گناه ایمان دارند و لهذا آنها معصومند. (آزادی‌معنوی، ص۹۷) @motahari_nab