ما در استخدام وسیله در راه دعوت مردم به دین و ایمان مجاز نیستیم که از هر وسیله که شده است استفاده کنیم.
(سیریدرسیرهنبوی، ص۱۵۲)
@motahari_nab
آن چیزی که پشتوانه اخلاق و عدالت است و اگر در انسان وجود پیدا کند انسان به سهولت راه اخلاق و عدالت را در پیش میگیرد و سود را کنار میزند تنها ایمان است.
چه ایمانی؟ ایمان به خودِ عدالت و ایمان به خودِ اخلاق.
چه وقت انسان به عدالت به عنوان یک امر مقدس و به اخلاق به عنوان یک امر مقدس ایمان پیدا میکند؟
آن وقت که به اصل و اساس تقدس یعنی خدا ایمان داشته باشد.
لهذا بشر عملاً به آن اندازه به عدالت پایبند است که به خدا معتقد است، آن اندازه عملاً به اخلاق پایبند است که به خدا ایمان دارد.
(آزادیمعنوی، ص۹۲)
@motahari_nab
فریضه علم به عنوان یک کلید و مفتاح برای انجام سایر فرائض و منظورهای اسلامی شناخته شده و به اصطلاح فقها واجب تهیّوی است، و بالنتیجه اگر شئون حیاتی مسلمین شکلی به خود بگیرد که وابستگی بیشتری به علم پیدا کند فریضه علم هم اهمیت و لزوم و توسعه و عموم بیشتری پیدا میکند.
نتیجه
از موضوع این اصل ها نتیجه می شود که وظیفه شرعی و عمومی همه مسلمین این است که به سوی علم رو بیاورند و تعلیمات عمومی را بر فرد فرد واجب بشمارند.
(دهگفتار، ص۱۷۸)
@motahari_nab
هیچ میدانید چرا مردم با پیغمبران زمان خودشان مخالف بودهاند؟
چرا هر پیغمبری که پیدا میشود زیاد مخالف پیدا میکند؟
چرا پیغمبرها در زمان خودشان از ما کمتر مرید داشتهاند؟
این قضیه، رمزی دارد.
رمزش این است که آنها با نقاط ضعف مردم مبارزه میکردند و ما از نقاط ضعف مردم بهرهبرداری میکنیم. آنها میخواستند آن معایب و آن نقاط ضعف را اصلاح کنند و از بین ببرند و ما معمولاً میخواهیم از همان معایب و همان نقاط ضعف بهرهبرداری کنیم.
(دهگفتار، ص۲۷۳)
@motahari_nab
تفکر باید آزاد باشد.
هر مکتبی که به ایدئولوژی خودش ایمان و اعتماد دارد ناچار طرفدار آزادی اندیشه و تفکر است.
هر مکتبی که ایمان و اعتمادی به خود ندارد جلو آزادی اندیشه و تفکر را میگیرد، میخواهد مردم را در یک محدوده خاصی نگه دارد و نگذارد که تفکر کنند یا فکر خود را ابراز کنند.
(آیندهانقلاباسلامیایران، ص۴۱)
@motahari_nab
غالباً وقتی که اسم امر به معروف و نهی از منکر برده میشود گفته میشود:
ای آقا! مگر میگذارند؟!
مگر میشود امر به معروف و نهی از منکر کرد؟! موانع زیادی هست.
من برعکس معتقدم که یگانه چیزی که در هیچ زمانی ممکن نیست به طور کلی جلو آن را گرفت و هیچ قدرتی نمیتواند بکلی از او جلوگیری کند همین امر به معروف و نهی از منکر است.
البته اگر مقصود از امر به معروف و نهی از منکر تنها گفتن و جنجال کردن و بعد هم اعمال زور و فشار باشد ممکن است موانعی پیش بیاید، ولی عرض کردم اساس امر به معروف و نهی از منکر نیکوکاری است.
مگر ممکن است کسی بخواهد از خودگذشتگی کند و خود را در خدمت خلق خدا قرار دهد، بخواهد خودش خوب باشد و به مردم خوبی کند و آنگاه قدرتی بتواند جلو خوبی خود او یا خوبی کردن او را بگیرد؟!
مگر میشود به مردم گفت خوب نباشید و به مردم خوبی نکنید؟!.
(دهگفتار، ص۹۹)
@motahari_nab
باید کاری کرد که احساسات مردم و عشق و علاقه مردم نسبت به حق تیزتر شود و نسبت به باطل مطلقاً احساسات نفرتآمیز داشته باشند.
مبارزه حق و باطل همیشه در دنیا بوده و هست.
موسی و فرعون همیشه در دنیا هست، ابراهیم و نمرود همیشه در دنیا هست، محمّد و ابوجهل همیشه در دنیا هست، علی و معاویه همیشه در دنیا هست، حسین و یزید همیشه در دنیا هست.
منظور این نیست که همیشه در دنیا اشخاصی به مقام و درجه ابراهیم و موسی و عیسی و محمّد و علی و حسین هستند؛ مقصود این است که همیشه حق و باطل در برابر یکدیگر هستند، جامعه همیشه بر سر دو راهی حق و باطل است.
(دهگفتار، ص۲۶۳)
@motahari_nab
خداوند قانون دین را هماهنگ قوانین فطرت و خلقت مقرر فرموده، قانون خلقت را طوری و قانون شرع را طوری دیگر مقرر نفرموده؛
هماهنگی آندو را صریحاً در یک آیه قرآن ذکر میکند :
فَاَقِمْ وَجْهَک لِلدّینِ حَنیفا فِطْرَةَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللهِ.
چهره خود را به سوی این دین، ثابت نگه دار. این دین، مبنایی محکم و خللناپذیر دارد و آن فطرت و سرشتی است که خداوند مردم را بر آن سرشت آفریده. قانون آفرینش تغییرناپذیر است.
(بیستگفتار، ص۵۴)
@motahari_nab
بدیهی است که مشکلات جامعه بشری نو میشود و مشکلات نو راه حل نو میخواهد.
«الحوادث الواقعه» چیزی جز پدیدههای نوظهور نیست که حل آنها بر عهده حاملان معارف اسلامی است.
سرّ ضرورت وجود مجتهد در هر دوره و ضرورت تقلید و رجوع به مجتهد زنده همین است، و الّا در یک سلسله مسائل استاندارد شده میان تقلید از زنده و مرده فرقی نیست.
اگر مجتهدی به مسائل و مشکلات روز توجه نکند، او را باید در صف مردگان به شمار آورد.
(بررسیاجمالینهضتهایاسلامی در صدسالهاخیر، ص۹۴)
@motahari_nab
اسلام بصیرت میخواهد؛ هم عمل میخواهد و هم بصیرت.
این آدم (خواجه ربیع) بصیرت ندارد.
در دوران ستمگری مانند معاویه و ستمگرتری مانند یزیدبن معاویه زندگی میکند (معاویهای که دین خدا را دارد زیرورو میکند، یزیدی که بزرگترین جنایتها را در تاریخ اسلام مرتکب میشود و تمام زحمات پیغمبر دارد هدر میرود)، آقا رفته یک گوشهای را انتخاب کرده، شب و روز دائماً مشغول نماز خواندن است و جز ذکر خدا کلمه دیگری به زبانش نمیآید؛ یک جملهای هم که به عنوان اظهار تأسف از شهادت حسینبنعلی(ع)میگوید، بعد پشیمان میشود که اینْ حرفِ دنیا شد، چرا به جای آن سُبْحانَ الله، الْحَمْدُ للَّهِ نگفتم؟ چرا به جای آن یاحَی یا قَیوم نگفتم؟
چرا اللهُ اکبَر نگفتم، لا حَوْلَ وَلا قوَّةَ الَّا بِالله نگفتم؟
این با تعلیمات اسلامی جور درنمی آید.
"لا یرَی الْجاهِلُ الّا مُفْرِطاً اوْ مُفَرِّطاً"
جاهل یا تند میرود یا کند.
(آزادیمعنوی، ص۷۸)
@motahari_nab
یک فرد اگر در تاریخ زمان خودش عامل مؤثری نباشد و نقش مؤثری نداشته باشد و آینده را نسازد، او عملاً واردِ در تاریخ نیست و نبوده است.
همیشه در روی زمین میلیونها و مثل حالا میلیاردها انسان زندگی میکنند ولی اکثریت این انسانها وارد تاریخ نمیشوند، در تاریخ گم میشوند.
در زمان خودشان در یک محیط بسیار محدود و کوچک، در یک شعاع کوتاه، مانند حبابی که بر روی آب پیدا بشود هستند؛ یعنی پدر و مادر و برادران و خواهران و همسایگان و طرفهای معامله و همشاگردیهای مدرسه و همسفرهای مکه، یک عده مردم محدودی او را میشناسند؛ همین مقدار برای دیگران وجود دارد.
بعد که میمیرد، تا چند سالی ممکن است اسمی از او برده شود. صد سال که بگذرد احدی نمیداند- حتی اگر از نوهها و نبیرههای خود او بپرسیم اصلاً نمیدانند- که چنین آدمی در دنیا وجود داشته یا وجود نداشته، یعنی در تاریخ گم میشود.
(پانزدهگفتار، ص۲۸۹)
@motahari_nab
اسلام هرگز "نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعْضٍ" را نمیپذیرد که بگوییم این گوشه اسلام را قبول داریم ولی آن گوشهاش را قبول نداریم.
انحرافات در دنیای اسلام از همین جا پیدا شده و میشود که ما یک گوشه را بگیریم و بچسبیم ولی گوشههای دیگر را رها کنیم. به این ترتیب قهراً همه را خراب و فاسد میکنیم.
همین طوری که روش بسیاری از زاهد مسلکان ما در گذشته غلط بود، روش کسانی که تمام اسلام را در کتاب مفتاح مثلًا جستجو میکردند، در بیاض و دعا جستجو میکردند غلط بود، روش کسانی هم که بکلی از دعا و عبادت و نافله و فریضه استعفا داده و فقط میخواهند در مسائل اجتماعی اسلام بیندیشند غلط است.
(آزادیمعنوی، ص۸۲_۸۳)
@motahari_nab