اسلام از ما «یزَکیهِمْ» میخواهد، تزکیه نفس میخواهد.
آن هم که بدون علم ممکن نیست.
پس آموختن مسائل روانی و اخلاقی، مقدمتاً برای اینکه تزکیه نفس حاصل بشود لازم است.
(تعلیموتربیتدراسلام، ص۲۵)
@motahari_nab
ایمان به خدا هدف است و به عبارت دیگر خود خدا هدف است و ایمان با این همه آثار زیادی که دارد، در اسلام به این دلیل واجب نشده است که آن آثار پیدا شود؛ چون آن آثار فواید ایمان است.
ایمان از آن جهت واجب است که خودش پیوند انسان با حق است و نفس پیوند انسان با حق از نظر اسلام کمال است.
نه علم هدف است، نه زیبایی هدف است، نه عدالت هدف است و نه محبت، بلکه هدف فقط و فقط خداست و حقیقت.
(هدفزندگی، ص۹۹)
@motahari_nab
برنامهای که اسلام در مورد بردگان آورده است برنامه بردگی نیست بلکه برنامه آزادی است.
(خاتمیت، ص۵۲)
@motahari_nab
در اسلام بدون شک دعوت به قدرت و توانایی شده است و نصّ قرآن و احادیث ماست.
دیگران هم که در موضوع اسلام مطالعه کردهاند، اسلام را در میان ادیان به این مشخصه شناختهاند که هیچ دینی به اندازه اسلام پیروان خود را به قوّت و قدرت دعوت نکرده است.
ویل دورانت در جلد یازدهم کتاب تاریخ تمدن که اختصاص به تاریخ تمدن اسلام دارد، این جمله را میگوید:
هیچ دینی به اندازه اسلام، مردم را به قدرت و قوّت دعوت نکرده است.
(انسانکامل، ص۲۳۰)
@motahari_nab
صبر و حوصله است که دوست قدیمی ظفر و موفقیت است.
در اثر صبر و حوصله است که نوبت ظفر میرسد.
اگر صبر و استقامت و حوصله باشد، بی استعدادترین افراد هم ولو در یک زمان طولانی به هدف خواهند رسید، همان طوری که مولی علی(ع)فرمود:
آدم باحوصله ظفر را به چنگ خواهد آورد ولو بعد از یک زمان طولانی.
(حکمتهاواندرزها، ج۱، ص۱۸۹)
@motahari_nab
هرکس و هر گروه منطقی دارد، یعنی طرز تفکری دارد؛ هرکس پیش خود معیارها و مقیاسها دارد و با آن معیارها و مقیاسها درباره کارها و بایدها و نبایدها قضاوت میکند.
شهید منطق ویژهای دارد.
منطق شهید را با منطق افراد معمولی نمیشود سنجید.
شهید را نمیشود در منطق افراد معمولی گنجاند؛ منطق او بالاتر است، منطقی است آمیخته با منطق عشق از یک طرف، و منطق اصلاح و مصلح از طرف دیگر.
یعنی دو منطق را اگر با یکدیگر ترکیب کنید: منطق یک مصلح دلسوخته برای اجتماع خودش و منطق یک عارف عاشق لقای پروردگار خودش، و به تعبیر دیگر اگر شور یک عارف عاشق پروردگار را با منطق یک نفر مصلح با همدیگر ترکیب بکنید از آنها منطق شهید درمیآید.
(قیاموانقلابمهدی(ع) ومقالهشهید، ص۸۵)
@motahari_nab
وظیفه علما در دوره ختم نبوت مبارزه با تحریف است و خوشبختانه ابزار این کار هم در دست است و باز هم خوشبختانه هستند و بودهاند در میان علما افرادی که با این نقاط ضعف مبارزه کردهاند.
(حماسهحسینی، ج۱، ص۱۱۷)
@motahari_nab
اسلام خط مخصوصی را هم برای مردم فرض نکرده است که حتماً باید تمام مردم مثلًا با خط عربی بنویسند.
نه، اسلام دین نژادی نیست.
در اسلام این جور محدودیتها وجود ندارد.
اما اسلام برای اعمال مذهبی زبان مخصوصی را انتخاب کرده که این زبان مخصوص، به همه مردم وحدت بدهد.
(اسلامونیازهایزمان، ج۱، ص۶۰)
@motahari_nab
اسلام را همان طوری که هست باید شناخت.
(آزادیمعنوی، ص۷۹)
@motahari_nab
امر به معروف از نوع دفاع از حقوق انسانیت است نه دخالت در آزادیهای فردی.
(یادداشتها، ج۲، ص۳۳۳)
@motahari_nab
یک عده میگویند: حق فقط گرفتنی است. مگر ممکن است انسانی که حقی را خورده است بیاید و به یک شکلی آن حق را بدهد؟
یعنی اینها منکر عاطفه و انسانیت و وجدان انسانی هستند.
از نظر اسلام، حق هم گرفتنی است و هم دادنی؛ یعنی از دو جبهه باید برای استیفای حق مبارزه کرد.
اسلام آن کسی را که حق را ربوده است، با تعلیم و تربیت خودش آماده پس دادن میکند- و کرده است- ولی به این قناعت نمیکند؛ در عین حال به آن کسی که حقش ربوده شده است میگوید:
حق گرفتنی است، تو هم باید برای حق خودت قیام کنی و آن را بگیری.
(انسانکامل، ص۲۳۶،۲۳۷)
@motahari_nab
یک نوع همبستگی در نظام عالم هست و خلقت روی حکمت کار میکند، میان من و سایر افراد یک وابستگی در متن خلقت هست و همه عضو یک پیکریم.
(هدفزندگی، ص۴۶)
@motahari_nab