انسانها دارای دو گونه هدایت هستند:
هدایت فطری و هدایت به اصطلاح اکتسابی، و قرآن میخواهد بگوید که تا کسی چراغ هدایت فطریاش روشن نباشد هدایت اکتسابی برای او فایده ندارد.
این در واقع همان مطلب است که تا انسان انسانیت فطری خودش را حفظ نکرده باشد تعلیمات انبیاء برای او فایده ندارد، یعنی تعلیمات انبیاء برای اشخاص مسخ شده و انسانیت را از دست داده، مفید نیست.
(فطرت، ص۲۴۱)
@motahari_nab
زیرسازی و زیربنای همه افکار و معتقدات و اخلاقیات و دستورالعملهای دینی خداشناسی است؛
و اگر دین را به یک کتاب علمی تشبیه کنیم که دارای بابها و فصلها و قضایا و مسائل و استدلالات و اصول متعارفه و موضوعه است، باید بگوییم آن چیزی که به منزله اصل اوّلی و به اصطلاح اصل متعارف دین است خداشناسی است.
(حکمتهاواندرزها، ج۱، ص۷)
@motahari_nab
معنی عدالت این نیست که همه مردم از هر نظر در یک حد و یک مرتبه و یک درجه باشند.
جامعه خود به خود مقامات و درجات دارد و در این جهت مثل پیکر است.
وقتی که مقامات و درجات دارد، باید تقسیمبندی و درجهبندی بشود. راه منحصر، آزاد گذاشتن افراد و زمینه مسابقه فراهم کردن است. همینکه پای مسابقه به میان آمد، خود به خود به موجب اینکه استعدادها در همه یکسان نیست و به موجب اینکه مقدار فعالیتها و کوششها یکسان نیست، اختلاف و تفاوت به میان میآید:
یکی جلو میافتد و یکی عقب میماند، یکی جلوتر میرود و یکی عقبتر.
مقتضای عدالت این است که تفاوتهایی که خواه ناخواه در اجتماع هست تابع استعدادها و لیاقتها باشد.
مقتضای عدالت این است که دانشجویانی که در یک امتحان شرکت میکنند، به هر کدام همان نمرهای داده شود که مستحق آن نمره است.
(بیستگفتار،ص۹۵)
@motahari_nab
متظاهرهای بیدین:
عالم اللسان زبانش عالم است، به زبانش مؤمن و مسلمان است.
چون عالم است زبانش خوب میگردد اما قلبش پر از نفاق و دورویی است.
یک جور میگوید و جور دیگری عمل میکند:
"یقولُ ما تَعْرِفونَ وَ یفْعَلُ ما تُنکرونَ"
حرف میزند آن طور که شما با آن آشنا هستید و میشناسید، ولو به معروف حرف میزند، نیک و عالی.
وقتی حرف میزند شیفته فلسفهاش میشوید میگویید به به! واقعاً باید افتخار کرد به وجود یک چنین مسلمانی.
اما اگر به عمل این آدم دقیق بشوید میبینید عملش همه برخلاف آن چیزی است که شما میشناسید، یعنی درست بر ضد است و همه منکر است.
قولش معروف است و عملش منکر.
(پانزدهگفتار، ص۶۹)
@motahari_nab
آن چیزی که استمرار دارد حقّ است. هر وقت جامعهای در مجموع به باطل گرایید، محکوم به فنا شده است؛
یعنی به باطل گراییدن به طور کامل و از حق بریدن همان و فانی شدن همان.
باطل، یک شیء مردنی است، محکوم به مرگ است، از درون خودش دارد میمیرد؛ نظیر اینکه امروزه میگویند فلان تمدّن محکوم به مرگ است، رو به زوال است، یعنی از درون خودش دارد میمیرد، در حال مردن است؛ چون بعضی مرگها تدریجی است و ضرورت ندارد دفعی باشد.
(نبردحقوباطل، ص۳۴)
@motahari_nab
مسئله ظهور مهدی در آخرالزمان و برقراری حکومت عدل و ایمان، یک نوید و یک آرمان اسلامی است و موعود اصلی اسلام آن آرمانهاست که تحقق خواهد یافت و وجود مقدس امام زمان تحقق دهنده این آرمانهاست.
یکی از طرق شناسایی آرمانهای اسلامی شناخت ماهیت و کیفیت این آرمان است، و همان طوری که سیره واقع شده رسولخدا و ائمهاطهار مثلًا امیرالمؤمنین در دوره چهارساله خلافت نشان دهنده آرمانهای اسلامی است، سیره توصیف شده مهدی در آینده نیز معرّف آرمانهای اسلامی است که هر مسلمانی باید برای تحقق این آرمانها کوشش کند و هر آرمان دیگری را نفی کند و تسلیم نشود و به آن قناعت نکند و بعلاوه وسیلهای است برای الهام گیری ایده و آرمان برای مسلمانان.
(یادداشتها، ج۹، ص۳۸۶)
@motahari_nab
تجاوز بد است نه جنگ، و هر جنگی تجاوز نیست.
صلح البته خوب است، شک ندارد.
جنگ هم به معنی تهاجم به افراد دیگر و به مردمی که آن مردم نسبت به این مهاجم کاری ندارند و نسبت به این اجتماع هم کاری ندارند، تهاجم برای تصرف سرزمینشان و ربودن اموالشان یا برای برده ساختن آنها و زیر نفوذ و حکم قرار دادن آنها، شک ندارد که بد است.
آنچه بد است تجاوز است. تجاوز بد است، ولی هر جنگی از طرف هر کسی تجاوز نیست، ممکن است تجاوز باشد و ممکن است جوابگویی به تجاوز باشد، چون جواب تجاوز را گاهی باید با زور داد یعنی راهی غیر از زور برای جواب دادن به تجاوز نیست.
(جهاد، ص۳۹)
@motahari_nab
اسلام آنچنان دینی است که در محیط علم، بهتر از محیط جهل رشد میکند.
ما اگر میدانستیم که جهل و جهالت چه بر سر ما آورده و چه بر سر اسلام آورده، از جهالت و نادانی و بی سوادی وحشت میکردیم نه از علم ومدرسه.
(دهگفتار، ص۱۸۵)
@motahari_nab
وقتی که اباعبدالله(علیهالسلام) میخواهد به طرف کوفه بیاید، عقلای قوم ایشان را منع میکنند، میگویند آقا این کار منطقی نیست، و راست هم میگفتند، منطقی نبود؛ با منطق آنها که منطق یک انسان عادی معمولی است که بر محور مصالح و منافع خودش فکر میکند و منطق منفعت و منطق سیاست است، آمدن اباعبدالله منطقی نبود.
امام حسین یک منطق بالاتری دارد، منطق او منطق شهید است؛ منطق شهید مافوق منطق افراد عادی است.
(قیاموانقلابمهدی(ع) ومقالهشهید، ص۸۶)
@motahari_nab
شادی کردن در شهادت شهید از بینش فردگرایی مسیحیت ناشی میشود و گریه بر شهید از بینش جامعهگرایی اسلام.
(قیاموانقلابمهدی(ع) ومقالهشهید، ص۹۳)
@motahari_nab
پیام الهی گذشته از اینکه در عقلها باید نفوذ کند، در دلها باید نفوذ کند؛ یعنی باید در عمق روح بشر وارد بشود و تمام احساسات او یعنی تمام وجودش را در اختیار بگیرد.
و لهذا پیغمبرانند که میتوانند بشر را در راه حقیقت به حرکت درآورند.
(سیریدرسیرهنبوی، ص۱۶۸)
@motahari_nab
اگر حبّ علیبنابیطالب تو را به عمل کشاند، بدان حبّ تو صادق و راستین است.
اگر گریه بر حسینبنعلی تو را به سوی عمل کشاند، بدان که تو بر حسینبنعلی گریه کردهای و گریه تو راستین است. اگر نه، فریب شیطان است.
(آزادیمعنوی، ص۱۲۴)
@motahari_nab