رهبری یعنی این؛
مجهّز کردن نیروها، تحریک نیروها، آزاد کردن نیروها و در عین حال کنترل نیروها و در مجرای صحیح انداختن آنها، سامان دادن، سازمان بخشیدن و حرارت بخشیدن به آنها.
مدیریت صحیح از ضعیفترین ملّتهای دنیا، قویترین ملّتها را میسازد آنچنانکه رسول اکرم(ص) کرد و این معجزه رهبری بود.
(امدادهایغیبیدرزندگیبشر، ص۱۱۷_۱۱۸)
@motahari_nab
قرآن میخواهد مسلمانان رشد عقلی و اجتماعی داشته باشند و به موجب همان رشد عقلی، مرد حق را از غیر مرد حق تمیز دهند.
قرآن نیامده است که برای همیشه با مردم مانند ولی صغیر با صغیر عمل کند، جزئیات زندگی آ نها را با قیمومیت شخصی انجام دهد و هر مورد خاص را با علامت و نشانه حسی تعیین نماید.
اساساً شناخت اشخاص و میزان صلاحیت آنها و حدود شایستگی و وابستگی آنها به اسلام و حقایق اسلامی، خود یک وظیفه است و غالباً ما از این وظیفه خطیر غافلیم.
(جاذبهودافعهعلی(علیهالسلام) ، ص۱۵۴)
@motahari_nab
احیای تفکر اسلامی، یکی از مواردش این است که در مسئله عمل، فکر ما باید زنده بشود، باید بفهمیم اسلام دین عمل است، دین وابستگیهای خیالی نیست.
(احیایتفکراسلامی، ص۴۶)
@motahari_nab
یک موهبت، نگهداشتنش از به دست آوردنش آسانتر نیست اگر نگوییم مشکلتر است.
خود ثروت، به دست آوردنش یک هنر میخواهد، خوب حفظ کردن و نگهداشتنش هنر بیشتری میخواهد.
(آیندهانقلاباسلامیایران، ص۵۸،۵۹)
@motahari_nab
یک جامعه زنده فقط برای کسانی احترام قائل است که متکلّم هستند نه ساکت، متحرّکند نه ساکن، باخبرترند نه بیخبرتر.
(احیایتفکراسلامی، ص۲۳)
@motahari_nab
ارادت از مقوله محبت و شیفتگی است. اگر انسان فردی را ایده آل و انسان کامل تلقی کند و بعد شیفته اخلاق و روحیات او بشود، فوق العاده تحت تأثیر او قرار میگیرد و فوق العاده عوض میشود.
این است که عرفا و متصوّفه به مسئله ارادت پیدا کردن به یک شیخ و مرشد، فوق العاده اهمیت میدهند.
(تعلیموتربیتدراسلام، ص۲۶۲)
@motahari_nab
علی(ع) از آن نظر محبوب است که پیوند الهی دارد.
دلهای ما به طور ناخودآگاه در اعماق خویش با حق سر و سرّ و پیوستگی دارد، و چون علی را آیت بزرگ حق و مظهر صفات حق مییابند به او عشق میورزند.
در حقیقت پشتوانه عشق علی پیوند جانها با حضرت حق است که برای همیشه در فطرتها نهاده شده، و چون فطرتها جاودانی است مهر علی نیز جاودان است.
نقطههای روشن در وجود علی بسیار است اما آنچه برای همیشه او را درخشنده و تابان قرار داده است ایمان و اخلاص اوست و آن است که به وی جذبه الهی داده است.
(جاذبهودافعهعلی(ع)، ص۹۱)
@motahari_nab
تشیع مذهب عشق و شیفتگی است.
تولّای آن حضرت(علی(ع)) مکتب عشق و محبت است. عنصر محبت در تشیع دخالت تام دارد. تاریخ تشیع با نام یک سلسله از شیفتگان و شیدایان و جانبازان سر از پا نشناخته توأم است.
(جاذبهودافعهعلی(ع)، ص۴۰)
@motahari_nab
تاریخ، افراد سر از پا نشناخته زیادی را میشناسد که بیاختیار جان خود را در راه مهر علی فدا کردهاند. این جاذبه را در کجا میتوان یافت؟ گمان نمیرود در جهان نظیری داشته باشد.
علی به همین شدت دشمنان سرسخت دارد، دشمنانی که از نام او به خود میپیچیدند.
علی از صورت یک فرد بیرون است وبه صورت یک مکتب موجود است، و به همین جهت گروهی را به سوی خود میکشد و گروهی را از خود طرد مینماید.
آری، علی شخصیت دونیرویی است.
(جاذبهودافعهعلی(ع)، ص۳۱)
@motahari_nab
یکی از زنان اسلام که مایه افتخار جهان است زینب کبری (س) است.
تاریخ نشان میدهد که حوادث خونین و مصائب بینظیر کربلا زینب را به صورت پولاد آبدیده درآورد. زینبی که از مدینه خارج شد با زینبی که از شام به مدینه برگشت یکی نبود. زینبی که از شام برگشت رشد یافتهتر و خالصتر بود. حتی آنچه در خلال حوادث اسارت ظهور کرده با آنچه در خلال ایام کربلا در زمانی که هنوز برادر بزرگوارش زنده بود و مسئولیت به عهده زینب گذاشته نشده بود از زینب ظهور کرد فرق دارد.
(بیستگفتار، ص۱۳۹،۱۴۰)
@motahari_nab
اسلام با ریاضت و رهبانیت یعنی با انعزال از اجتماع صددرصد مخالف است.
پیغمبر صریحاً فرمود:
"لا رَهْبانِیةَ فِی الْاسْلامِ"
در اسلام رهبانیت یعنی کنارهگیری از زندگی برای رسیدن به آخرت اصلًا وجود ندارد.
(احیایتفکراسلامی، ص۷۲)
@motahari_nab
حق را با باطل آمیختن، حق را از میان میبرد.
وقتی انسان حق را ضمیمه باطل کرد، حق دیگر نمیآیستد، خودش میرود. حق تاب اینکه همراه باطل باقی بماند ندارد.
(سیریدرسیرهنبوی، ص۱۲۳)
@motahari_nab
از جمله مختصات اسلام این است که نقش مؤثر امر معاش را به دقت مورد توجه قرار داده است تا آنجا که برخی پنداشتهاند اسلام نظریه زیربنا بودن اقتصاد را گردن نهاده است.
مکتب واقعبین و واقعگرای اسلام، اقتصاد را زیربنا نمیداند اما نقش اساسی آن را نیز نادیده نمیگیرد.
اسلام اصلاح امر معاش را در همه سازمانهای بزرگ و کوچک اجتماعی شرط لازم میشمارد نه شرط کافی.
(دهگفتار، ص۳۰۹)
@motahari_nab
از همه شما قویتر آن کسی است که وقتی به گناهی میل و هوس شدید پیدا میکند، بتواند جلوی هوای نفس خود را بگیرد.
قویترین شما کسی است که هوای نفس، او را وادار به معصیت نکند. مجاهد کسی است که با نفس خود مبارزه کند. شجاع آن کسی است که از عهده نفس خویش برآید.
(آزادیمعنوی، ص۱۶۸)
@motahari_nab
محبت صرفاً رعایت میلها نیست بلکه عبارت است از رعایت مصلحت و خیر و سعادت طرف.
(تعلیموتربیتدراسلام، ص۲۴۰)
@motahari_nab
مطمئناً اوضاع عمومی و بود و نبود عدالت اجتماعی در اعمال مردم و اخلاق مردم و حتی در افکار و عقاید مردم تأثیر دارد.
در هر سه مرحله تأثیر دارد: هم مرحله فکر و عقیده، هم مرحله خلق و ملکات نفسانی، هم مرحله عمل.
(بیستگفتار، ص۷۲)
@motahari_nab
جامعه در بسیاری از حالات مانند فرد است، از آن جمله آفتزدگی است. البته آفت اجتماع متناسب و مخصوص به خود اجتماع است.
هر جامعهای نیز یک نوع آفت مخصوص به خود دارد.
آفتی که جامعه روحانیت ما را فلج کرده و از پا درآورده است «عوامزدگی» است.
عوامزدگی از سیلزدگی، زلزلهزدگی، مار و عقربزدگی بالاتر است.
(دهگفتار، ص۳۰۲)
@motahari_nab
اسلام با هوسها مبارزه کرده نه با مقتضیات ضروری زمان.
غرضم این جهت است که اسلام هرگز جلو راه بشر یک چیزی نگذاشته است که با مقتضیات ضروری که در زمان پیش میآید بجنگد، یعنی با ضرورتهای اجتماعی و اقتصادی بشر بجنگد.
غالباً افراد مردم به موازات ضرورتهای اجتماعی یک هوسهایی را هم ابتکار میکنند و بعد خیال میکنند که این هوسها هم جزء مقتضیات زمان است. اسلام با آن هوسها مبارزه کرده است و آنها خیال میکنند که اگر با اسلام باقی بمانند با زمان جلو نرفتهاند.
(خاتمیت، ص۶۹،۷۰)
@motahari_nab
معصومین یعنی کسانی که هیچ وقت فراموش نمیکنند که خدایی دارند.
مثالی برایتان عرض کنم: آیا هیچ برای شما اتفاق افتاده است که دستتان را در آتش ببرید یا بروید در آتش؟ حالا اگر تشخیص ندهید، مسئله دیگری است. در تمام عمر یک بار هم اتفاق نمیافتد که ما و شما اراده کنیم که خودمان را در آتش بیندازیم مگر وقتی که بخواهیم خودکشی کنیم. چرا؟ برای اینکه علم ما به سوزندگی آتش، علم ما به اینکه اگر در آتش بیفتیم قطعاً خواهیم مرد، یک علم قطعی یقینی است و تا آتش را میبینیم، آن علم در ذهن ما حاضر میشود و لحظهای غفلت نمیکنیم. لهذا ما از اینکه خودمان را در آتش بیندازیم معصومیم؛ یعنی آن علم و یقین و ایمانی که ما به سوزندگی آتش داریم، همیشه جلوی ما را از اینکه خودمان را در آتش بیندازیم میگیرد.
اولیای حق به همان اندازه که ما به سوزندگی آتش ایمان داریم، به سوزندگی گناه ایمان دارند و لهذا آنها معصومند.
(آزادیمعنوی، ص۹۷)
@motahari_nab
هر بیچارگی و سختی و گرفتاری که داری برای مردم نقل نکن زیرا کوچک میشوی.
اسلام دوست ندارد مؤمن در نظر دیگران کوچک باشد؛ یعنی صورت خودت را با سیلی هم که شده سرخ نگهدار، عزّت خودت را حفظ کن.
(آزادیمعنوی، ص۲۰۵)
@motahari_nab
روز بعثت پیغمبر اکرم(ص) واقعاً روز نجات و آزادی بشر است و هیچ روزی در تاریخ بشر به اندازه این روز برای نجات بشر از بندگی و بردگی و برای آزادی بشر به معنی واقعی و حقیقی تأثیر نداشته است.
(پانزدهگفتار، ص۲۵۰)
@motahari_nab
هرگز انبیاء در سیره و روش خودشان، برای رسیدن به حق از باطل استفاده نمیکنند، برای رسیدن به حق هم از خود حق استفاده میکنند.
(سیریدرسیرهنبوی، ص۱۰۹)
@motahari_nab
امکان سقوط و انحراف برای انسان از دو راه است:
یکی از راه ظلم و ستمگری و حقوق یکدیگر را پایمال کردن و از مسیر عدالت خارج شدن، و دیگر از راه جهالت.
جهالت یعنی چه؟ یعنی اشتباه کردن.
(اسلامونیازهایزمان، ج۱، ص۲۹،۳۰)
@motahari_nab
در هر زمانی، در هر عصری افرادی هستند که تحریف غلوکنندگان و نسبتهای دروغ مردمی را که هدفشان خراب کردن دین است اصلاح میکنند.
در اینکه احتیاج به اصلاح و مصلح هست، بحثی نیست ولی تفاوت در این جهت است که در زمان شرایع سابق، مردم این مقدار قابلیت و استعداد را نداشتهاند که افرادی از میان آنها بتوانند جلو تحریفات را بگیرند و با تحریفات مبارزه کنند؛ باید پیغمبری با مأموریت الهی میآمد و این کار را انجام میداد.
از مختصات دوره خاتمیت، قوّه اصلاح و وجود مصلحین است که میتوانند اصلاح کنند.
(اسلامونیازهایزمان، ج۱، ص۲۲۶،۲۲۷)
@motahari_nab
"انَّ اعْظَمَ النّاسِ قَدْراً مَنْ لایرَی الدُّنْیا لِنَفْسِهِ خَطَراً"
از همه مردم بلندمرتبهتر و عظیم القدرتر آن کسی است که برای تمام دنیا به اندازه نفس خود ارزش قائل نیست.
(البته این نفس پرستی نیست).
از همه مردم، عظیم القدرتر آن کسی است که اگر تمام دنیا را یک طرف بگذارند و کرامت و عزت نفس را طرف دیگر، او خودش و عزت نفس خودش را بر تمام دنیا مقدّم میدارد، یعنی حاضر نیست شرافت و کرامت خود را لکهدار کند در مقابل اینکه تمام نعمتهای دنیا را به او بدهند.
(تعلیموتربیتدراسلام، ص۱۳۷)
@motahari_nab