عوامل خیانت را محیطهای اجتماعی در مرد به وجود میآورد نه خلقت و طبیعت.
مسؤول خیانت مرد خلقت نیست، محیط اجتماعی است.
(نظامحقوقزندراسلام، ص۳۳۰)
@motahari_nab
وجدان جهان، ترازوی عدل الهی است.
حقیقت برای همیشه مکتوم نمیماند.
حقیقت، خود به تجربه نشان داده است که در نهایت امر وجدان و انصاف دشمن را بر میانگیزد.
(سیریدرسیرهنبوی، ص۲۷)
@motahari_nab
کسی دارای روح بزرگ بشود، خواه ناخواه تن او به زحمت و رنج میافتد.
تنها آن تنها و بدنهایی از آسایش کامل و احیاناً عمر دراز، خوابهای بسیار راحت، خوراکهای بسیار لذیذ و این گونه چیزها بهرهمند میشوند که دارای روحهای حقیر و کوچکند.
اما افرادی که روح بزرگ دارند، همین بزرگی روح آنها سبب رنج تن آنها و احیاناً کوتاهی عمر آنها میشود، سبب بیماریهای تن آنها میشود.
(آزادیمعنوی، ص۱۹۵)
@motahari_nab
آیا جبر اجتماع بر انسان حاکم است؟
یک وقت انسان حالت یک خسی و خاشاکی را پیدا میکند که در سیلی افتاده و این سیل به هرطرف که میرود، او را با خودش میبرد.
شک ندارد که جامعه حکم یک سیل را دارد و افراد را با خود از این طرف به آن طرف میکشاند، ولی اینجور هم نیست که جبر مطلق باشد.
محیط و جامعه و اوضاع اجتماعی به طور جبر مطلق بر انسان حکمفرما نیست؛
یعنی چنین نیست که انسان نتواند در این سیلْ خودش برای خودش هیچ گونه تصمیمی بگیرد، جایش را عوض کند و حتی مسیر خود را برخلاف مسیر آن انتخاب کند؛ بلکه میتواند در این آبی که جاری است و خود به خود افراد را حرکت میدهد، سیر را در خلاف جهت مسیر این آب قرار بدهد و احیاناً در سرنوشت این سیل تأثیر ببخشد و آن را در مسیر دیگر بیندازد.
(تعلیموتربیتدراسلام، ص۲۵۵_۲۵۶)
@motahari_nab
انسان کامل یعنی انسانی که حوادث روی او اثر نمیگذارد.
علی(علیه السلام) آن کسی است که مراحل و مراتب اجتماعی را از پایین ترین شغل از جنبه اقتصادی مثل عملگی تا عالیترین مناصب اجتماعی که زمامداری و خلافت است طی کرده است.
علی الوردی میگوید: علی(علیهالسلام) فلسفه کارل مارکس را نقض کرد، برای اینکه علی در کوخ همان جور زندگی میکرد که در کاخ، و در کاخ همانطور زندگی میکرد که در کوخ؛ یعنی علی(علیهالسلام) در پُست عملگی همانطور فکر میکند که در پست خلافت.
(انسانکامل، ص۱۲۳)
@motahari_nab
عقیده ممکن است ناشی از تفکر باشد و ممکن است ناشی از تقلید یا وهم یا تلقین و یا هزاران چیز دیگر باشد. عقایدی که ناشی از عقل و فکر نیست، صرفاً انعقاد روحی است یعنی بستگی و زنجیر روحی است.
اسلام هرگز اجازه نمیدهد یک زنجیر به دست و پای کسی باشد ولو آن زنجیر را خودش با دست مبارک خودش بسته باشد.
(سیریدرسیرهنبوی، ص۲۲۱)
@motahari_nab
بسیاری از این خیالاتی که ما میکنیم اشتباه است. بعضی از افراد عذرهای بسیاری از کسانی را که روزه میخورند قبول ندارند، میگویند روزه خورهایی که به بهانه اینکه مریضند روزه نمیگیرند، چون روزه نمیگیرند ضعیف میشوند و چون ضعیف میشوند این ضعفشان را مانع روزه گرفتن میپندارند.
این حماقت است که کسی بگوید روزه از نیروی کار میکاهد.
(اسلامونیازهایزمان، ج۱، ص۵۳)
@motahari_nab
«جمهوری اسلامی» یعنی حکومتی که شکل آن انتخاب حاکم است از طرف عامه مردم برای مدت موقت و نه شکل موروثی، و محتوای آن اسلامی است یعنی بر اساس معیارها و موازین اسلامی است.
(آیندهانقلاباسلامیایران، ص۲۵۴)
@motahari_nab
سیزده بدر واقعی ما این است که از خودمان بیرون بیاییم، از خانههای تنگ و تاریک افکار خرافی خودمان به صحرای دانش و بینش خارج شویم، از ملکات پست خودمان خارج شویم، از اعمال زشت خودمان که مانند تار عنکبوت دور ما تنیده است خارج شویم.
(یادداشت های استاد مطهری، ج ۶، ص۱۳۱)
@motahari_nab
روزه خواری علنی، هتک حرمت اسلام است. این عمل یعنی فحش دادن به قرآن، یعنی فحش دادن به پیغمبر اسلام.
اگر میخواهی روزه بخوری برو در خانهات بخور. اگر روزه را در خانهات بخوری یک گناه کبیره کردهای ولی وقتی روزه را علنی در خیابانها میخوری، علاوه بر اینکه روزه خواری، فحش هم به اسلام دادهای.
(آزادیمعنوی، ص۱۳۷_۱۳۸)
@motahari_nab
اینکه در اسلام به مسئله نیت تا این اندازه توجه شده، برای جلوگیری از این است که عبادتها آنچنان عادت نشود که به واسطه عادت، به یک کار طبیعی و غیر ارادی و غیر فکری و غیر هدفی و کارِ بدون توجه -که هدف درک نشود و فقط به پیکر عمل توجه گردد- تبدیل شود.
(تعلیموتربیتدراسلام، ص۱۳۴)
@motahari_nab
در قرآن صحبت نفس کشی نداریم. اصلا نفس کشی به معنای اینکه نفس به راستی کشته شود ولو هواهای نفس، ولو همان تمایلات نفسانی که در انسان هست، امکان ندارد؛ آنهایی هم که گمان میکنند نفس را کشتهاند یعنی آن را معدوم و اعدام کردهاند، اشتباه کردهاند، همان نفسهای کشته در شعور باطنشان مشغول فعالیت است.
اسلام طرفدار رام کردن، مطیع کردن و ورزش دادن نفس است.
(خاتمیت، ص۱۵۷)
@motahari_nab
ماه رمضان از شعارهای اسلامی است و باید تعظیم شود، باید وضع اجتماع و بازار مسلمین طوری باشد که نمودار باشد که مهمان جدیدی بر آنها وارد شده و به احترام آن مهمان در خیابان و کوچه و مسجدها و خانههای آنها تغییری پیدا شده.
باید خانه مسلمان طوری باشد که نه تنها بچههای کوچک حس کنند که پدر و مادرشان ناهار نمیخورند، بلکه حس کنند مهمانی در خانه آنها آمده. خوب است در اول افطار آنها را وادار به دعا کنند و با خودشان هماهنگ سازند.
(یادداشتها، ج۱۴، ص۲۰۴)
@motahari_nab
زهد در اسلام قوّت و قدرت روحی است.
با این قوّت و قدرت روحی، مال و ثروت دنیا که قدرت دیگری است نه تنها به شما صدمه نمیزند بلکه در خدمت شما قرار میگیرد.
(احیایتفکراسلامی، ص۶۲_۶۳)
@motahari_nab
این خشکه مقدسهایی که فقط پلاس مساجد هستند و هزار تایشان را یک سرباز جلو میاندازد و صدایشان درنمیآید، مسلمان نیستند.
یکی از خاصیتهای مسلمان و اولین خاصیتی که قرآن کریم ذکر کرده است، شدت، قوّت و استحکام در مقابل دشمن است.
اسلام، مسلمان سست را نمیپذیرد.
(آزادیمعنوی، ص۸۳)
@motahari_nab
کسانی توانستهاند انسانها را نجات دهند که اول خودشان نجات پیدا کردهاند.
نجات انسانها یعنی چه؟ نجات انسانها از چه چیز؟ از اسارت طبیعت؟ از اسارت انسانهای دیگر که معنایش آزادی انسان از انسان است؟
اینها درست است [اما آنچه مقدم بر اینهاست] نجات انسان از خودی خود و از نفس امّاره خود و از خودِ محدودش است، و تا انسان از خود محدود خویش نجات پیدا نکند هرگز از اسارت طبیعت و اسارت انسانهای دیگر نجات پیدا نمیکند.
(انسانکامل، ص۸۳_۸۴)
@motahari_nab
زن در مرد تأثیر فراوان داشته است.
تأثیر زن در مرد از تأثیر مرد در زن بیشتر بوده است. مرد بسیاری از هنرنماییها و شجاعتها و دلاوریها و نبوغها و شخصیتهای خود را مدیون زن و خودداریهای ظریفانه زن است، مدیون حیا و عفاف زن است.
(نظامحقوقزندراسلام، ص۱۸۵)
@motahari_nab
یکی از چیزهایی که موجب اعراض و تنفّر مردم از خدا و دین و همه معنویات میشود آلوده بودن محیط و غرق شدن افراد در شهوت پرستی و هواپرستی است.
محیط آلوده همواره موجبات تحریک شهوات و تن پروری و حیوان صفتی را فراهم میکند.
بدیهی است که غرق شدن در شهوات پست حیوانی با هر گونه احساس تعالی، اعمّ از تعالی مذهبی یا اخلاقی یا علمی یا هنری، منافات دارد، همه آنها را میمیراند.
آدم شهوت پرست نه تنها نمیتواند احساسات عالی مذهبی را در خود بپروراند، احساس عزّت و شرافت و سیادت را نیز از دست میدهد، احساس شهامت و شجاعت و فداکاری را نیز فراموش میکند.
آنکه اسیر شهوات است جاذبههای معنوی، اعمّ از دینی و اخلاقی و علمی و هنری، کمتر در او تأثیر دارد.
لهذا اقوام و ملّتهایی که تصمیم میگیرند روح مذهب و اخلاق و شهامت و شجاعت و مردانگی را در ملّتی دیگر بکشند وسائل عیاشی و شهوترانی و سرگرمیهای نفسانی آنها را فراهم و تکمیل میکنند.
(امدادهایغیبیدرزندگیبشر، ص۴۸)
@motahari_nab
اسلام از جهاد و لااقل آرزوی جهاد جداشدنی نیست؛ صداقت اسلامِ انسان با این معیار شناخته میشود.
(قیاموانقلابمهدی(ع) ومقالهشهید، ص۷۹)
@motahari_nab
فقر آدمی را که ایمان قوی نداشته باشد زود وادار به گناه میکند. بسیاری از گناهان هست که از فقر و احتیاج ناشی میگردد.
(بیستگفتار، ص۸۳)
@motahari_nab
سختیها و فشارها وسیلهای است برای تکمیل و تهذیب بیشتر نفس و خالصشدن گوهر وجود انسان، همانطوریکه در مقابل، یکی از چیزهایی که روحیه را ضعیف و ناتوان و اخلاق را فاسد مینماید تنعم و نازپروردگی است.
در میان عوامل فساد اخلاق و تضعیف روحیه، در میان عواملی که منجر به بدبختی و ناتوانی در زندگی میگردد هیچچیز به اندازه تنعم و نازپروردگی مؤثر نیست.
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
سختیها و شداید و مشکلات، روح را ورزش میدهد، نیرومند میسازد، فلز وجود انسان را خالص و محکم میکند.
رشد و نمو و بارور شدن وجود آدمی جز در صحنه گرفتاریها و مقابله با شداید و مواجهه با مشکلات حاصل نمیشود، زیرا تا تعین در هم نریزد و خرد نشود تکامل حاصل نمیشود.
(بیستگفتار، ص۱۳۸)
@motahari_nab
اگر انسان به قوّه غذا خوردن بیش از حد رسیدگی کند، ناز پروردهاش کند، دائم به فکر شکم باشد، این قوّه را فاسد میکند بلکه تمام وجود و اخلاقش را فاسد میکند؛ و اگر به حد کافی به آن نرسد، یک نوع عواقب دیگر ایجاد میکند.
این دیگر ربطی به این ندارد که این کار عقلًا خوب باشد یا بد.
اساس اخلاق سلامت روان است.
سلامت روان مثل سلامت بدن ربطی به حسن و قبح ندارد. روان باید سلامتی داشته باشد. همانطور که بدن احتیاج به ورزش و تقویت دارد، روان انسان هم احتیاج به تقویت و ورزش دارد؛ یعنی انسان میتواند با برخی اعمال حتی فکر خودش را تربیت کند.
(اسلامونیازهایزمان، ج۱، ص۲۰۹)
@motahari_nab
آنکه در تمام طول تاریخ منادی حقّ و عدالت بوده، آنکه به حمایت مظلومین و اهل حق برخاسته، فقط مذهب بوده؛ حتّی فیلسوفان قدیم هم به این قبیل مسائل فکر نمیکردند.
در مذهب بوده که عدالت مطرح شده، مبارزه با ظلم مطرح شده، راستی و درستی مطرح شده، برابری و برادری مطرح شده.
(نبردحقوباطل، ص۳۰)
@motahari_nab
پایه اخلاق این است که اراده انسان قوی و نیرومند باشد؛
یعنی اراده انسان بر شهوتش حکومت کند، بر عاداتش حکومت کند، بر طبیعتش غالب باشد.
چطور؟ یعنی شخص آنچنان با اراده باشد که اگر تشخیص داد که باید این کار را کرد، تصمیم بگیرد و هیچ طبیعتی نتواند جلو او را بگیرد.
مثلًا همان اوّلی که نماز بر شخصی تکلیف میشود و یا تشخیص میدهد که نماز برای او خوب است و بعد از این باید سحرها حرکت کند نماز بخواند، دعا کند، استغفار کند، از خداوند استعانت بجوید و کمک بگیرد، هنگام خواب یکدفعه بلند میشود. طبیعتش به او میگوید بخواب، استراحت کن. دلش میخواهد بخوابد،خوابش هم میآید و از خوابیدن لذت میبرد. در اینجا اگر اراده قوی و نیرومند باشد بر طبیعت غلبه میکند، فوراً از جا برمیخیزد و نماز میخواند.
(اسلامونیازهایزمان، ج۱، ص۲۱۰)
@motahari_nab
رسول اکرم(ص) به قاتل امیرالمؤمنینعلی(ع) لقب «اَشْقَی الاْخِرین» داده بود.
رسول خدا سخن به گزاف نمیگفت. برای آن این لقب را داده بود که با شهادت علی(ع) لطمه بزرگی به عالم اسلام وارد شد که غیر قابل جبران بود.
اشخاص بزرگ همه وقت وجودشان مفید است، ولی گاهی از نظر اجتماعی در یک موقع خاصی قرار میگیرند که وجود آنها در آن موقع خیلی حساسیت پیدا میکند.
(بیستگفتار، ص۲۲۰)
@motahari_nab