انسان اگر امرش دایر باشد که راحت باشد و درد را احساس نکند، یعنی جاهل و لَخت و بیدرد باشد، و یا هوشیار باشد و درد را در خود احساس کند کدام را انتخاب میکند؟
آیا انسان ترجیح میدهد که هوشیار و آگاه باشد ولی درد را احساس کند، یا بیهوش و کودن و احمق باشد و درد را احساس نکند؟
ناراحتی هوشیار و آگاه ترجیح دارد بر راحتی و آسایش جاهل و بیخبر و لَخت و بیحس.
در مَثَل میگویند:
انسان اگر سقراطی باشد نحیف و لاغر، بهتر است از اینکه خوکی باشد فربه؛ یعنی اگر انسانْ دانا و دانشمند باشد ولی محروم، بهتر است از اینکه مانند یک خوک همه نوع وسایل برایش فراهم باشد ولی هیچ چیز را نفهمد.
(انسانکامل، ص۶۱،۶۲)
@motahari_nab
عزاداری حسینبنعلی(ع) یک حرکت است، یک موج است، یک مبارزه اجتماعی است.
(بررسیاجمالینهضتهایاسلامی درصدسالهاخیر، ص۸۳)
@motahari_nab
مکتب حسین، مکتب انسانسازی است نه مکتب گنهکارسازی.
حسین سنگر عمل صالح است نه سنگر گناهکاری.
(حماسهحسینی، ج۱، ص۱۰۳)
@motahari_nab
روح علمی یعنی روح حقیقت جویی، روح بی غرضی و طبعاً روح بیتعصبی، روح خالی از جمود و روح خالی از غرور.
(تعلیموتربیتدراسلام، ص۴۰)
@motahari_nab
امام حسین(ع) با قیام و مبارزه خود بنیاد کاخ ظلم را واژگون، و اسلام را تجدید حیات، و درخت دین را آبیاری کرد.
به چه نحو و چگونه؟
به این که شخصیت معنوی مسلمانان را بیدار و احیا کرد، در آنها حماسهای را که مرده بود زنده کرد.
(حماسهحسینی، ج۲، ص۲۱۸،۲۱۹)
@motahari_nab
گناه آن وقت بخشیده میشود که روح ما پیوندی با روح حسینبنعلی(ع) بخورد؛
اگر پیوند بخورد، گناهان ما قطعاً بخشیده میشود ولی علامت بخشیده شدنش این است که دومرتبه دیگر دنبال آن گناه نمیرویم.
اما اینکه از مجلس حسینبنعلی(ع) بیرون برویم و دومرتبه دنبال آن گناهان برویم، نشانه این است که روح ما با روح حسین بن علی پیوند نخورده است.
(حماسهحسینی، ج۱، ص۱۷۵)
@motahari_nab
در جریان مجالس عزاداری و وعظ و خطابه، امروز دو نقطه ضعف در مردم هست؛
یکی اینکه علاقه شدید دارند که در مجالس، اجتماع و ازدحام زیاد شود، دیگر اینکه میخواهند از لحاظ گریه، مجلس بگیرد و شور بپا شود و کربلا شود.
اینجاست که یک خطیب، سر دوراهی قرار میگیرد:
ازدحام را زیاد کند و مجلس را کربلا کند، یا حقایق را بگوید که احیاناً نه ازدحام میشود و نه شور و واویلا.
علما باید با عوامل پیدایش تحریفات مبارزه کنند، جلو تبلیغات دشمنان را بگیرند، دست دشمنان را کوتاه کنند، با اسطوره سازیها مبارزه کنند.
(حماسهحسینی، ج۲، ص۱۹۷)
@motahari_nab
بدون شک مکتب حسینی راه نجات این امت است زیرا کرسی حسین(ع) کرسی امر به معروف و نهی از منکر است.
(حماسهحسینی، ج۲، ص۱۴۸)
@motahari_nab
مکتب زنده حسین(ع)، ظهور حسین(ع) است در همه اعصار، یعنی در هرسال و هر محرّم امامحسین(ع) به صورت یک مصلح عالی ظهور میکند.
(حماسهحسینی، ج۲، ص۱۴۸)
@motahari_nab
شمرِ هزار و سیصد سال پیش مُرد، شمرِ امروز را بشناس.
امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان میخورد.
(حماسهحسینی،ج ۱،ص۲۷۳)
@motahari_nab
کلید شخصیت حسین حماسه است، شور است، عظمت است، صلابت است، شدت است، ایستادگی است، حقپرستی است.
(حماسهحسینی، ج۱، ص۳۴)
@motahari_nab
زینب(سلاماللهعلیها) خودش را به بدن مقدس اباعبدالله میرساند، آن را به یک وضعی میبیند که تا آن وقت ندیده بود:
بدنی میبیند بیسر و بیلباس؛ با این بدن معاشقه میکند و سخن میگوید: «بِأبِی الْمَهْمومِ حَتّی قَضی، بِأبِی الْعَطْشانِ حَتّی مَضی».
آنچنان دلسوز ناله کرد که «فَأَبْکتْ وَاللهِ کلَّ عَدُوٍّ وَ صِدِّیقٍ» یعنی کاری کرد که اشک دشمن جاری شد، دوست و دشمن به گریه درآمدند.
مجلس عزای حسین را برای اولین بار زینب ساخت.
ولی در عین حال از وظایف خودش غافل نیست. پرستاری زین العابدین به عهده اوست؛ نگاه کرد به زین العابدین، دید حضرت که چشمش به این وضع افتاده آنچنان ناراحت است کأنّه میخواهد قالب تهی کند؛ فوراً بدن اباعبدالله را رها کرد و آمد سراغ زین العابدین: «یابْنَ اخی!» پسر برادر! چرا تو را در حالی میبینم که میخواهد روح تو از بدنت پرواز کند؟
فرمود:
عمه جان! چطور میتوانم بدنهای عزیزان خودمان را ببینم و ناراحت نباشم؟ زینب در همین شرایط شروع میکند به تسلیت خاطر دادن به زین العابدین.
(حماسهحسینی، ج۱، ص۳۸۲،۳۸۳)
@motahari_nab