eitaa logo
جملات ناب علامه شهید مرتضی مطهری(ره)
577 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
3 ویدیو
0 فایل
با توجه به تفکرات ناب استاد شهید علامه مرتضی مطهری(ره)دوست داشتم همه از تفکر مطهر و معارف بالای ایشان استفاده کنند. ارتباط با ادمین‌های کانال: @motahari_nab_1397 آدرس کانال: @motahari_nab
مشاهده در ایتا
دانلود
در هر دستوری از دستورات اسلام حکمت یا حکمت‌هایی نهفته است و به تعبیری که علمای فقه و اصول استعمال می‌کنند احکام تابع یک سلسله مصالح و مفاسد واقعی است؛ یعنی اگر اسلام چیزی را حرام کرده است چون مفسده‌‏ای وجود داشته است حرام کرده، خواه مفسده جسمی باشد خواه روحی، خواه به زندگی فردی بستگی داشته باشد خواه به زندگی اجتماعی، در هر حال یک ضرری در آن بوده است که حرام شده است. یعنی تحریم تعبدی به این معنی که بدون دلیل یک چیزی حرام شده باشد اصلًا وجود ندارد، و هیچ عالمی از علمای شیعه چنین حرفی نمی‌زند. (اسلام‌ونیازهای‌زمان، ج۱، ص۵۷) @motahari_nab
در دین مقدس اسلام تعظیم و احترام مسجد بر همه واجب است و بی‌‏احترامی به مسجد حرام است، تنجیس مسجد حرام است و اگر مسجدی تنجیس شد، بر همه کسان دیگر واجب کفایی است که زود آنجا را تطهیر کنند. اگر کسی به ما بگوید این برخلاف اصل توحید است، مسجد گل و خاک و آجر و سنگ است، خود کعبه هم همین طور، چهارتا سنگ روی همدیگر گذاشته‏‌اند و چیز دیگری نیست، مگر سنگ هم می‌تواند احترام داشته باشد که بشر به سنگ احترام بگزارد؟ می‌گوییم‏ نه، سنگ هرگز احترام ندارد، خدا و عبادت خدا احترام دارد. معبد از آن جهت که معبد است احترام دارد. معبود به ما اجازه داده است که معبد را احترام کنیم. احترام معبد به اجازه معبود، احترام معبود است. این شرک نیست، عین توحید است. (آشنایی‌باقرآن، ج۴، ص۱۲۲) @motahari_nab
یکی از شعارهای ما مساجد است. احترام مسجد را حفظ کنید. به خانم‌هایتان و به خانم‌های خویشاوندانتان و به هرکسی که با او دوست و آشنا هستید بسپارید، بگویید لااقل در مشاهد مشرّفه که شرکت می‌کنید، حرم امام رضا(ع) که می‌روید، مسجد که می‌آیید، شعار اسلامی حجاب اسلامی را حفظ کنید. حالا هر جهنم دره دیگری می‌خواهید بروید به هر وضعی می‌خواهید بروید بروید، آخر مسجد را چرا؟ این کار دو گناه است که هم یک زن خودش را جلو مردهای بیگانه لخت و عور کند، و هم با این وضع بسیار زننده بیاید در مسجد و احترام مسجد را بشکند. (پانزده‌گفتار، ص۱۸۶) @motahari_nab
تفاوت ادیان الهى به درجه و مرتبه است و رابطه ادیان با یکدیگر رابطه کامل، کاملتر و اکمل است. (مقدمه‌ای‌برکلام‌جدید، ص۳۷) @motahari_nab
از طبقه انبیا و طبقه ائمه و علمایی که راه ائمه را پیش گرفته‌اند که بگذریم، طبقه‏‌ای که در قیامت ظهور می‌کند برای شفاعت، طبقه شهدا هستند. این شفاعت، شفاعت هدایت است؛ ظهور و تجسم حقایقی است که در دنیا وقوع یافته است. بعد از انبیا و اوصیا و علمایی که پیرو واقعی آنها بودند، شهدا هستند که گروه گروه مردم را از ظلمات گمراهی نجات داده و به شاهراه روشن هدایت رسانده‌‏اند. (قیام‌وانقلاب‌مهدی(ع) ومقاله‌شهید، ص۹۰) @motahari_nab
هر نهضت فرهنگی اسلامی که بخواهد پشتوانه نهضت اجتماعی ما واقع شود باید از متن فرهنگ کهن ما نشأت یابد و تغذیه گردد، نه از فرهنگ‌های دیگر. اینکه ما از فرهنگ‌های دیگر مثلًا فرهنگ مارکسیستی یا اگزیستانسیا لیستی و امثال اینها قسمت‌هایی التقاط کنیم و روکشی از اسلام بر روی آنها بکشیم برای اینکه نهضت ما را در مسیر اسلامی هدایت کند کافی نیست. ما باید فلسفه اخلاق، فلسفه تاریخ، فلسفه سیاسی، فلسفه اقتصادی، فلسفه دین، فلسفه الهی خود اسلام را که از متن تعلیمات اسلام الهام بگیرد، تدوین کنیم و در اختیار افراد خودمان قرار دهیم. و برای اینکه تکلیف رهبری را روشن کرده باشم، گفتم: امروز هم ما به خواجه نصیرالدین‏‌ها، بوعلی سیناها، ملا صدراها، شیخ انصاری‏‌ها، شیخ بهایی‏‌ها، محقق حلّی‏‌ها و علامه حلّی‏‌ها احتیاج داریم اما خواجه نصیرالدین قرن چهاردهم نه خواجه نصیرالدین قرن هفتم، بوعلی قرن چهاردهم نه بوعلی قرن چهارم، شیخ انصاری قرن چهاردهم نه شیخ انصاری قرن سیزدهم، یعنی همان خواجه نصیر و همان بوعلی و همان شیخ انصاری با همه آن مزایای فرهنگی به علاوه اینکه باید به این قرن تعلق داشته باشد و درد این قرن و نیاز این قرن را احساس نماید. (بررسی‌اجمالی‌نهضت‌های‌اسلامی در‌صدساله‌اخیر، ص۷۸) @motahari_nab
یک کارمند همیشه در سر این دوراهی‌هاست: اگر بخواهد راه امانت و راستی و درستی را برود می‌بیند که به حسب ظاهر پولی و منفعتی در کار نیست، ترقی و پیشرفتی نیست. اما اگر راه باطل و راه بند و بست و رشوه گرفتن و دزدی را پیش برود می‌بیند راه برایش باز است. (گفتارهایی‌دراخلاق‌اسلامی، ص۱۳) @motahari_nab
انسان‌ها دارای دو گونه هدایت هستند: هدایت فطری و هدایت به اصطلاح اکتسابی، و قرآن می‌خواهد بگوید که تا کسی چراغ هدایت فطری‏‌اش روشن نباشد هدایت اکتسابی برای او فایده ندارد. این در واقع همان مطلب است که تا انسان انسانیت فطری خودش را حفظ نکرده باشد تعلیمات انبیاء برای او فایده ندارد، یعنی تعلیمات انبیاء برای اشخاص مسخ شده و انسانیت را از دست داده، مفید نیست. (فطرت، ص۲۴۱) @motahari_nab
زیرسازی و زیربنای همه افکار و معتقدات و اخلاقیات و دستورالعمل‏‌های دینی خداشناسی است؛ و اگر دین را به یک کتاب علمی تشبیه کنیم که دارای باب‌ها و فصل‌ها و قضایا و مسائل و استدلالات و اصول متعارفه و موضوعه است، باید بگوییم آن چیزی که به منزله اصل اوّلی و به اصطلاح اصل متعارف دین است خداشناسی است. (حکمت‌ها‌واندرزها، ج۱، ص۷) @motahari_nab
معنی عدالت این نیست که همه مردم از هر نظر در یک حد و یک مرتبه و یک درجه باشند. جامعه خود به خود مقامات و درجات دارد و در این جهت مثل پیکر است. وقتی که مقامات و درجات دارد، باید تقسیم‌بندی و درجه‌بندی بشود. راه منحصر، آزاد گذاشتن افراد و زمینه مسابقه فراهم کردن است. همینکه پای مسابقه به میان آمد، خود به خود به موجب اینکه استعدادها در همه یکسان نیست و به موجب اینکه مقدار فعالیت‌ها و کوشش‌ها یکسان نیست، اختلاف و تفاوت به میان می‌آید: یکی جلو می‌افتد و یکی عقب می‌ماند، یکی جلوتر می‌رود و یکی عقب‌تر. مقتضای عدالت این است که تفاوت‌هایی که خواه ناخواه در اجتماع هست تابع استعدادها و لیاقت‌ها باشد. مقتضای عدالت این است که دانشجویانی که در یک امتحان شرکت می‌کنند، به هر کدام همان نمره‌ای داده شود که مستحق آن نمره است. (بیست‌گفتار،ص۹۵) @motahari_nab
متظاهرهای بی‏دین: عالم اللسان زبانش عالم است، به زبانش مؤمن و مسلمان است. چون عالم است زبانش خوب می‌گردد اما قلبش پر از نفاق و دورویی است. یک جور می‌گوید و جور دیگری عمل می‌کند: "یقولُ ما تَعْرِفونَ وَ یفْعَلُ ما تُنکرونَ‏" حرف می‌زند آن طور که شما با آن آشنا هستید و می‌شناسید، ولو به معروف حرف می‌زند، نیک و عالی. وقتی حرف می‌زند شیفته فلسفه‌اش می‌شوید می‌گویید به به! واقعاً باید افتخار کرد به وجود یک چنین مسلمانی. اما اگر به عمل این آدم دقیق بشوید می‌بینید عملش همه برخلاف آن چیزی است که شما می‌شناسید، یعنی درست بر ضد است و همه منکر است. قولش معروف است و عملش منکر. (پانزده‌گفتار، ص۶۹) @motahari_nab
آن چیزی که استمرار دارد حقّ است. هر وقت جامعه‌‏ای در مجموع به باطل گرایید، محکوم به فنا شده است؛ یعنی به باطل گراییدن به طور کامل و از حق بریدن همان و فانی شدن همان. باطل، یک شی‏ء مردنی است، محکوم به مرگ است، از درون خودش دارد می‏‌میرد؛ نظیر اینکه امروزه می‌گویند فلان تمدّن محکوم به مرگ است، رو به زوال است، یعنی از درون خودش دارد می‏‌میرد، در حال مردن است؛ چون بعضی مرگ‌ها تدریجی است و ضرورت ندارد دفعی باشد. (نبردحق‌وباطل، ص۳۴) @motahari_nab