eitaa logo
جملات ناب علامه شهید مرتضی مطهری(ره)
581 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
3 ویدیو
0 فایل
با توجه به تفکرات ناب استاد شهید علامه مرتضی مطهری(ره)دوست داشتم همه از تفکر مطهر و معارف بالای ایشان استفاده کنند. ارتباط با ادمین‌های کانال: @motahari_nab_1397 آدرس کانال: @motahari_nab
مشاهده در ایتا
دانلود
نقشه‏‌ای که مسیحیان برای تصرّف اندلس و بیرون کشیدن آن از دست مسلمین کشیدند این بود که به صورت دوستی و خدمت، وسائل عیاشی برای آنها فراهم کردند: باغ‌ها و بوستان‌ها وقف ساختن شراب و نوشانیدن مسلمین شد. دختران زیبا و طنّاز در خیابان‌ها به دلربایی و عاشق سازی پرداختند. سرگرمی‌های شهوانی از هر جهت فراهم شد و روح ایمان و جوانمردی مرد. پس از این جریان بود که توانستند مسلمانان را بی‏درنگ از دم تیغ بگذرانند. استعمار غرب نیز این برنامه را در قرون اخیر به صورت دقیقی در کشورهای اسلامی اجرا کرد. به هر حال غرق شدن در شهوات حیوانی عامل دیگری است برای اینکه تعالی دینی در وجود بشر ضعیف و احیاناً منفور گردد. (امدادهای‌غیبی‌درزندگی‌بشر، ص۴۹) @motahari_nab
نفوذ و نشر اندیشه‌های بیگانه به نام اندیشه اسلامی و با مارک اسلامی اعمّ از آنکه از روی سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد، خطری است که کیان اسلام را تهدید می‌کند. (بررسی‌اجمالی‌نهضت‌های‌اسلامی در‌صدساله‌اخیر، ص۹۳) @motahari_nab
در حدیث است اگر اهل بدعت پیدا شدند، با اهل بدعت مبارزه کنید و عالِم باید مبارزه کند و حق ندارد ساکت باشد، و در یک حدیث تعبیر چنین است: "وَ باهِتوهُمْ‏" یعنی مبهوتشان کنید، بیچاره‏‌شان کنید؛ یعنی با آنها مباحثه کنید و دلیل‌هایشان را بشکنید. "فَبُهِتَ الَّذی کفَرَ" چنان که ابراهیم آن کافر زمان خودش را مبهوت کرد، شما هم مبهوتش کنید. سوء استفاده از یک حدیث‏: بعضی آدم‌های کم سواد این «باهِتوهُمْ‏» را این طور معنی کردند: به آنها تهمت بزنید و دروغ ببندید. بعد می‌گویند: اهل بدعت دشمن خدا هستند و من دروغ علیه او جعل می‌کنم. با هر کسی هم که دشمنی شخصی داشته باشد می‌گوید: این ملعون اهل بدعت است. صغری و کبری تشکیل می‌دهد، بعد هم شروع می‌کند به دروغ جعل کردن علیه او. شما ببینید اگر جامعه‌‏ای به این بیماری مبتلا باشد که دشمن‌های شخصی خودش را اهل بدعت بداند و حدیث «باهِتوهُمْ‏» را هم چنین معنی کند که دروغ جعل کن، با دشمن‌های خودش چه می‌کند! (آشنایی‌باقرآن، ج۴، ص۴۹) @motahari_nab
گناه عامه در اجتماع همیشه یک نوع بالخصوص است و آن تنبلی در فکر و تقصیر در فکر کردن است. اگر فکر بکنند و از این جهت به خود تنبلی راه ندهند، زود تنبه پیدا می‌‌کنند و اگر تنبه پیدا کنند خاصه را سر جای خود می‌‌نشانند. گناه اینها این است که مصداق «أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ» می‌باشند؛ افرادی را که مصنوع خودشان است و دست خودِ آنها آنها را ساخته است؛ در اثر احترامات و دست بوسی و تواضع و دو دستی دسترنج خود را تسلیم آنها کردن و برای آنها مقام مقدس قائل شدن، آنها ساخته و پرداخته شده‌اند؛ آن گردن‌ها را خود این‌ها کلفت کرده‌اند و شکم‌های آنها را خود اینها قطور نموده‌‌اند و چربی‌های زیاد را اینها در آنها به وجود آورده‌‌اند، در عین حال همین محصول‌های غفلت و جهالتِ خود را پرستش می‌‌کنند مثل اعراب جاهلیت که به دست خود بت می‌‌ساختند از چوب و سنگ و فلز و خرما و هم آن مصنوعات دست خود را پرستش می‌‌کردند و یک ذره فکر نمی‌‌کردند که اگر بنای عبادت باشد آن بت‌ها اینها را باید عبادت کنند نه اینها آن بت‌ها را. (یادداشت‏‌ها، ج۱۴،ص۲۴۵) @motahari_nab
عیب‌‌جویی‌‌های ما چون به منظور پایین آوردن و لکه‌‌دار کردن است اشاعه فساد است، غیبت است، تهمت است و قهراً تنزل‌‌دهنده اجتماع است ولی انتقاد صحیح چون به منظور بالا بردن و اصلاح و تکمیل است ارتقاءدهنده است. اگر رشد باشد، بین انتقاد و دشمنی فرق گذاشته می‌‌شود. مثلًا در علوم می‌بینیم که بزرگان به شدت از آراء و نظریه‌‌های یکدیگر انتقاد می‌‌کنند. (یادداشت‏‌ها، ج۱۳، ص۲۱۲) @motahari_nab
بشر آنگاه شخصیت خود را بازمی یابد که شخصاً گریبان خویش را از تسلط پول خلاص کند و خود را از اختیار پول خارج سازد و پول را در اختیار خود قرار دهد. شخصیت واقعی آنجاست که امکان تسلط پول و کالا باشد، در عین حال بشر بر پول و کالا حکومت کند نه پول و کالا بر بشر. اینچنین شخصیت داشتن همان است که اسلام آن را «زهد» می‌نامد. در مکتب تربیتی اسلام، انسان شخصیت خویش را بازمی یابد بدون آنکه نیازی به از بین بردن حق تملک در کار باشد. تربیت یافتگان اسلام در پرتو تعلیمات اسلامی به نیروی «زهد» مجهزند و حکومت پول و کالا را از خویشتن دور و حکومت خویش را بر آنها مستقر می‌سازند. (سیری‌درنهج‌البلاغه، ص۲۴۵) @motahari_nab
اسلام می‌گوید: اگر بنا هست که اجتماع بیرون محیط امن و آرام و محیط کار و فعالیت باشد، باید کامیابی‌های جنسی مطلقاً از اجتماع خارج و در خانواده متمرکز شود. (یادداشت‏‌ها، ج۳، ص۱۷۳) @motahari_nab
انتقاد کننده دو شرط باید داشته باشد: یکی آنکه حسن نیت داشته باشد، یعنی غرض شخصی نداشته باشد، مقصودش اصلاح باشد نه اینکه مقصودش لجن مال کردن و لگدمال کردن طرف باشد؛ دیگر آنکه حسن تشخیص داشته باشد، یعنی اهل درک و تشخیص باشد؛ انتقادهای جاهلانه و احمقانه بسیار زیان‌آور است. انتقاد اگر بر مبنای حسن نیت و حسن تشخیص باشد موجب حرکت و اصلاح است و اگر بر مبنای سوء نیت و بر مبنای جهالت و عدم تشخیص و عدم آشنایی به مصالح عالیۀ اجتماع و راه صحیحی که لازم است اجتماع طی کند واقع شود، آن وقت چوب لای چرخ گذاشتن است و سبب هرج و مرج و توقف است. (حکمت‌ها‌واندرزها، ج۱، ص۱۱۰) @motahari_nab
نهج البلاغه مثل خود علی(ع) است. کلام انسان مثل خود اوست، چون کلام تنزل روح انسان است، تجلی روح انسان است. یک روح پست کلامش پست است و یک روح عالی کلامش عالی است. یک روح یک بعدی کلامش یک بعدی است و یک روح چند بعدی کلامش هم چند بعدی است. علی(ع) یک شخصیت جامع الاضداد است، کلامش هم جامع الاضداد است. (انسان‌کامل، ص۱۵۸) @motahari_nab
ایمان ملاک وحدت و اتحاد است، مؤمنان از آن جهت که مؤمن‏‌اند نفس واحد هستند. (آشنایی‌با‌قرآن، ج۴، ص۴۳) @motahari_nab
اگر امروز می‌بینیم مذهب شیعه را یک مذهب رسمی می‌شناسند، مولود نهضت آن روز امام صادق(ع) و ادامه این نهضت به وسیله پیروان آن حضرت بود. این همه آثار در هر رشته نشان می‌دهد که جز ایمان و عقیده چیز دیگر نمی‌تواند این همه آثار به وجود آورد. به طور کلی هر نهضت سیاسی باید پشتوانه‏‌ای از نهضت فرهنگی و ایدئولوژی داشته باشد. امام صادق(ع) مبین ایدئولوژی شیعی است. (یادداشت‏‌ها، ج۹، ص۳۴۹) @motahari_nab
پیغمبر‌اکرم(ص) مردی بود که در عمل سیره داشت، روش و اسلوب داشت، منطق داشت، و ما مسلمانان موظفیم که سیره ایشان را بشناسیم، منطق عملی ایشان را کشف کنیم برای اینکه از آن منطق در عمل استفاده کنیم. (سیری‌در‌سیره‌نبوی، ص۵۹) @motahari_nab