km_20241230_720p_25f_20250109_223038-mc.m4a
5.74M
#از_چیزی_نمیترسیدم
#قسمت_هفتم
شبی در خانه با احمد مشغول صحبت بودیم ،بهرام فرجی که پدرش پسر دایی پدرم بود،آنجا بود دیدم بهرام هم حرف های شبیه یزدان پناه میزند نه از فسادشاه بلکه از ظلم شاه که مردم را میگیرند زندانی میکنند و میکشند..