eitaa logo
منتظران مهدی عج
96 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.8هزار ویدیو
63 فایل
هدف از تشکیل کانال. انعکاس اخبارروز، فرهنگی ؛اجتماعی‌؛ شهدا وسیاسی‌درمسیرامام‌زمان"عج "واهل‌بیت"سلام الله علیهاوشهدای عزیزمان .🌺🍃✨ ادرس کانال 👇 https://eitaa.com/motazeranmahdy
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 با خبر شهادت ، فاتحه ابوالفضل و دمشق و داریا را یکجا خواندم که مصطفی با قامت بلندش قیام کرد. نگاهش خیره به موبایلش مانده بود، انگار خبر دیگری خانه‌خرابش کرده و این دست و بالش را بسته بود که به اضطرار افتاد :«بچه‌ها خبر دادن ممکنه بیان سمت حرم سیده سکینه!» 🔹 برای اولین بار طوری به صورتم خیره شد که خشکم زد و آنچه دلش می‌خواست بشنود، گفتم :«شما برید ، هیچ اتفاقی برا من نمیفته!» و دل مادرش هم برای حرم می‌لرزید که تلاش می‌کرد خیال پسرش را راحت کند و راحت نمی‌شد که آخر قلبش پیش من ماند و جسمش از خانه بیرون رفت. 🔹 سه روز، تمام درها را از داخل قفل کرده بودیم و فقط خدا را صدا می‌زدیم تا به فریاد مردم مظلوم برسد. صدای تیراندازی هرازگاهی شنیده می‌شد، مصطفی چندبار در روز به خانه سر می‌زد و خبر می‌داد تاخت و تاز در داریا به چند خیابان محدود شده و هنوز خبری از و زینبیه نبود که غصه ابوالفضل قاتل جانم شده بود. 🔹 تلوزیون سوریه تنها از پاکسازی حلب می‌گفت و در شبکه العربیه جشن کشته شدن بر پا بود، دمشق به دست ارتش آزاد افتاده و جانشینی هم برای تعیین شده بود. در همین وحشت بی‌خبری، روز اول رسید و ساعتی به افطار مانده بود که کسی به در خانه زد. مصطفی کلید همراهش بود و مادرش هرلحظه منتظر آمدنش که خیالبافی کرد :«شاید کلیدش رو جا گذاشته!» 🔹 رمقی به زانوان بیمارش نمانده و دلش نیامد من را پشت در بفرستد که خودش تا حیاط لنگید و صدا رساند :«کیه؟» که طنین لحن گرم ابوالفضل تنم را لرزاند :«مزاحم همیشگی! در رو باز کنید مادر!» تا او برسد قفل در را باز کند، پابرهنه تا حیاط دویدم و در همان پاشنه در، برادرم را مثل جانم در آغوش کشیدم. وحشت اینهمه تنهایی را بین دستانش گریه می‌کردم و دلواپس بودم که بی‌صبرانه پرسیدم :«حرم سالمه؟» 🔹 تروریست‌های را به چشم خودش در زینبیه دیده و هول جسارت به حرم به دلش مانده بود که قد علم کرد :«مگه ما مرده بودیم که دستشون به حرم برسه؟» لباسش هنوز خاکی و از چشمان زیبایش خستگی می‌بارید و با همین نگاه خسته دنبال مصطفی می‌گشت که فرق سرم را بوسید و زیر گوشم شیطنت کرد :«مگه من تو رو دست این پسره نسپرده بودم؟ کجا گذاشته رفته؟» 🔹 مادر مصطفی همچنان قربان قد و بالای ابوالفضل می‌رفت که سالم برگشته و ابوالفضل پشت این شوخی، حقیقتاً نگران مصطفی شده بود و می‌دانست ردّش را کجا بزند که زیر لب پرسید :«رفته ؟» پرده اشک شوقی که چشمم را پوشانده بود با سرانگشتم کنار کشیدم و شیدایی این جوان را به چشم دیده بودم که شهادت دادم :«می‌خواست بره، ولی وقتی دید درگیری شده، همینجا موند تا مراقب من باشه!» 🔹 بی‌صدا خندید و انگار نه انگار از یک هفته شهری برگشته که دوباره سر به سرم گذاشت :«خوبه بهش سفارش کرده بودم، وگرنه الان تا حلب رفته بود!» مادر مصطفی مدام تعارف می‌کرد ابوالفضل داخل شود و عذر غیبت پسرش را با مهربانی خواست :«رفته حرم سیده سکینه!» و دیگر در برابر او نمی‌توانست شیطنت کند که با لهجه شیرین پاسخ داد :«خدا حفظش کنه، شما که تو داریا هستید، ما خیالمون از حرم (علیهاالسلام) راحته!» 🔹 با متانت داخل خانه شد و نمی‌فهمیدم با وجود شهادت و آشوبی که به جان دمشق افتاده، چطور می‌تواند اینهمه آرام باشد و جرأت نمی‌کردم حرفی بزنم مبادا حالش را به هم بریزم. مادر مصطفی تماس گرفت تا پسرش برگردد و به چند دقیقه نرسید که مصطفی برگشت. از دیدن ابوالفضل چشمان روشنش مثل ستاره می‌درخشید و او هم نگران حرم بود که سراغ زینبیه را گرفت و ابوالفضل از تمام تلخی این چند روز، تنها چند جمله گفت :«درگیری‌ها خونه به خونه بود، سختی کارم همین بود که هنوز مردم تو خونه‌ها بودن، ولی الان پاکسازی شده. دمشق هم ارتش تقریباً کنترل کرده، فقط رو بعضی ساختمون‌ها هنوز تک تیراندازشون هستن.» 🔹 و سوالی که من روی پرسیدنش را نداشتم مصطفی بی‌مقدمه پرسید :«راسته تو انفجار دمشق شهید شده؟» که گلوی ابوالفضل از گرفت و خنده‌ای عصبی لب‌هایش را گشود :«غلط زیادی کردن!» و در همین مدت را دیده بود که به سربازی‌اش سینه سپر کرد :«نفس این تکفیری‌ها رو گرفته، تو جلسه با ژنرال‌های سوری یجوری صحبت کرد که روحیه ارتش زیر و رو شد و بازی باخته رو بُرد! الان آموزش کل نیروهای امنیتی سوریه با ایران و و به خواست خدا ریشه‌شون رو خشک می‌کنیم!»...
🌼منتظران ظهور 🔴این هفته داره تموم میشه. ده روز بعد یه موضوع دیگه رو خواهند کرد 🔴اما شکاف انداختن در بین و همیشه برای ها بوده 🔴اما الان شده 🔴چون هسته های در کشور مثل و در کشور سمت و در کشور در منتظر شدن هستند 🔴شک نکنید اینها برای راه انداختن در کشور دارند 🔴تمام هم برای اینه که به هر نحو ممکن مردم رو بکشه خیابون تا این ها رو کنه برای و در وسط 🔴باید حواسمون باشه به خاطر فرقه تو دام وحشی گری نیفتیم 🔴الان هم دارن رو موضوع میدن 🔴بازم میگم اون دسته همیشه نگران لطفا نگران نباشند ، برای وارد شده و هم و به زودی میشه 🔴چند وقت دیگه ایام شروع میشه و بهترین زمان برای تا افکنی کنند 🔴مواظب باشید در ای دشمن 🔴نامردها جوری رو میچینند که براشون 🔴همین الان بنده میگم باشید یکی از های اینه که و مراسمات و رو بین و گروههای مثل پخش میکنه و اونها رو برای عملیاتهای بشدت میکنه 🔴اگر خدای نکرده بخاطر ما کشته بشه ما در خونش 🔴یه چی میگم میترسم باز یه عده نگران بشن 🔴از اول انقلاب ما انواع و اقسام جنگها رو داشتیم یک زمان جنگ یک زمان جنگ یک زمان جنگ داشتیم از ٨٨ به بعد اینها با هم تجمیع شد و جنگ شکل گرفت به تمام اون ، ای و جنگ و و جنگ به اضافه #مذهبی و که به زودی وارد عمل خواهند شد ، اضافه کنید 🔴ملقمه ای از همه اینها در فتنه بعد را خواهد گرفت که اگه حواسمون رو جمع نکنیم آسیب میبینیم 🔴رسانه های موظفند به جای بازی در زمین ، کنند باید امید به آینده را در مردم کرد حضرت آقا بارها فرمودن و رو ای کنید و به گوش مردم برسانید 🔴الان این وظیفه ماست -تبیین وظیفه ماست 🔴هر کس هر طور شده باید در این جهاد تبیین شرکت کند 🔴بی تفاوت نباشید امام حسین ع کشته بی تفاوتی مردم شد با بی تفاوتیمون رو نیندازیم 💦 یَا الله یَا رَحْمَانُ یَا رَحیمُ یَا💦 💦مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی💦 💦عَلَى دِینِکَ 💦 🤲 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 @berangekoda