eitaa logo
متوسطه اول سما ( هفتم _ هشتم _ نهم ) نمونه سؤالات نهایی، انجمن علمی
18.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
7.5هزار ویدیو
16.2هزار فایل
"همراه‌ با‌ مدرسه‌ مجازی‌ سما در سفری به‌ دنیای‌ دانش‌‌ و اندیشه📚🪴" راهنمایی‌ عزیز صفر تا صد چیزی‌ که‌ نیاز داری👇🏻 💠کلیپ‌ آموزشی 💠جزوه 💠تست 💠رفع‌ اشکال‌ و.. مدرسه زبان نور👇 https://eitaa.com/zaban_madrese 🚫کپی‌ غیرمجاز انتشار(با لینک) بلامانع
مشاهده در ایتا
دانلود
Soal_Motaleat_8_nobat2_2_(Nomrebartar).pdf
872.8K
هشتم 📚 ❄️ 📚برای دوستت هم بفرست❤️ ☃ ✍📗📕📋 @motevaseteaval ----------------------------- -------------------- 🔻سایر کانال های خودتون، لینکشون اینجا سنجاقه👇بینید🔻 https://eitaa.com/joinchat/2777415767Cf7bf281843 لبیک_یا_خامنه_ای امام_زمان 😍فوروارد یادت نره 😘
🔴📣اطلاعیه تکمیلی فرایند ثبت نام دانش آموزان سال تحصیلی ۴۰۳-۱۴۰۲: ۱- کلیه والدین گرامی دانش‌آموزان در تمام مقاطع تحصیلی از اول تیرماه۱۴۰۲ با مراجعه به پنجره واحد خدمات الکترونیک آموزش و پرورش (my.medu.ir) نسبت به احراز محل سکونت خود اقدام نمایند. ۲- در پنجره واحد خدمات الکترونیک آموزش و پرورش، لیست دانش آموزان خود را کنترل نمایند و چنانچه نام فرزند دانش آموز آنها در لیست دیده نمی شد، به مدرسه محل تحصیل دانش آموز اطلاع دهند. ۳-در صورت مشاهده نام فرزند، برای ثبت نام میان پایه (کلیه پایه ها به جز اول، هفتم و دهم)، در صورت عدم درخواست جابجایی به مدرسه جدید، نیاز به کار دیگری نیست و ثبت نام فرزند به صورت خودکار انجام می شود. اطلاع رسانی برای پرداخت هزینه کتاب و بیمه متعاقبا انجام می شود. ۴- چنانچه والدین درخواست انتقال فرزند به مدرسه جدیدی را دارند، زمان ثبت نقل و انتقال مدارس متعاقبا اطلاع رسانی خواهد شد. ۵- پیش ثبت نام پایه های اول و هفتم از طریق آیکن پیش ثبت نام در پنجره واحد در حال انجام است. ثبت نام پایه دهم پس از اتمام هدایت تحصیلی آغاز خواهد شد. ----------------------------- -------------------- 🔻سایر کانال های خودتون را از اینجا https://eitaa.com/joinchat/2777415767Cf7bf281843 لبیک_یا_خامنه_ای
✨📕✨ 📖خاطرات: «اُمِّ وَهَب» 🦋همسرِ نوشتهٔ: ✅قسمت: دوازدهم زهرا سؤالی پرسید که نشان می‌داد حسین دارد کاملاً در همراه کردنِ او با خود موفق می‌شود: «چرا نمی‌تونن؟!» حسین خندهٔ تلخی کرد و جواب داد: «شما نباید فکر کنید اینجام مثل ایرانه و ارتش، یه ارتشِ کاملاً وفاداره. درسته که بین‌شون آدم‌های شجاعِ وطن‌دوستی وجود داره ولی ارتش سوریه، ارتشیه که توش شکاف ایجاد شده، بخشی از اونا به اسم ارتش آزاد با دولت می‌جنگن. توی این وضعیت نابسامان و دودستگیِ ارتش، یه عده تکفیری از بیرونِ مرزهای سوریه برای تسویه‌حساب تاریخی وارد سوریه شده‌اند و هدف اصلی‌شون جنگ و کشتار شیعیان و علویون و حتی اهل سُنته.» درست شنیده بودم حسین به جای مُسلّحین گفت «تکفیری» و من جواب سؤالم را گرفتم. اما زهرا پرسید: «چرا با اهل سُنت میونهٔ خوبی ندارن؟» حسین گفت: «از دید وهابی‌ها، شیعه و سنی که به اهل‌بیت توسل دارن و به زیارت حرم می‌رن، هر دو مُشرکن و ریختنِ خونشون واجب. این اندیشهٔ تکفیری از عربستان به اینجا اومده وگرنه مردم سوریه، چه سنی، چه شیعه و چه علوی؛ سال‌های‌سال در کنارهم زندگی کردن و اتفاقاً خیلی هم به اعتقادات هم احترام می‌ذاشتن، نمونه‌ش احترام به حرم حضرت زینبه که خودِ ما هم قبل از این بلبشوها برای زیارت سوریه اومده بودیم و این احترام رو از نزدیک دیده بودیم.» دخترها دیگر کاملاً غرق در حرف‌های پدر شده بودند، سارا در حالی که به خوبی معلوم بود درگیر بحث شده و سؤالات زیادی برای پرسیدن دارد، گفت: «خب پس با وجود این ارتش، کیا می‌خوان آرامش رو به مردم برگردونن؟» گویی پاسخ به این سؤالِ سارا آن‌قدر برای خودِ حسین شوق‌برانگیز بود که هدفش را از طرح این موضوعات پاک فراموش کرده بود، چشمانش را که بدون اغراق مانند دو عقیق آبدار بودند و حالا از برقِ شادی می‌درخشیدند، به سارا دوخت و با گونه‌هایی گُل‌انداخته و لحنی پُر از نشاط گفت: «ما اومدیم اینجا تا به عنوان فرزندان خمینی، مُستشار فرهنگی اسلام ناب باشیم، ما می‌خوایم همون چیزایی رو که امام بهمون یاد داد به این مردم مظلوم برسونیم. ما می‌خوایم اگه خدا بخواد و نظر "خانم" هم همراهمون باشه یه چیزی مثل بسیج خودمون اینجا درست کنیم که پناهِ مردم بیچاره و ستمدیدهٔ اینجا و البته مدافع حرم حضرت باشه!» بعد از شنیدن این جملهٔ آخر، تمام ابهام‌ها برای من و دخترها یکسره کنار رفت. حسین به شکل غیرمستقیم به ما گفت که کاملاً آگاهانه در اوج بحران دمشق، ما را تشویق به آمدن کرده است و به حدی امیدوارانه و باانگیزه صحبت کرد که همهٔ ما برای لحظه‌ای از همه‌چیز و همه‌کس حتی همان دشمنانی که تا همین چند ساعت پیش این کوچه و خیابان را محاصره کرده بودند فارغ شدیم و حسین مست عقاید پاک خودش، همه‌مان را تحت تأثیر قرار داد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرکت پیاده: پیاده فقط میتواند صاف در ستونها رو به جلو حرکت کند و فقط یک خانه کج میتواند مهره ای از حریف را بزند. پیاده نمی تواند به عقب برگردد. ----------------------------- -------------------- 🔻سایر کانال های خودتون را از اینجا https://eitaa.com/joinchat/2777415767Cf7bf281843 لبیک_یا_خامنه_ای
NEnglish9-term2-20.pdf
1.89M
📖نمونه سوال نوبت دوم زبان انگلیسی 🍒 پایه نهم 9⃣ 🌧 📚برای دوستت هم بفرست❤️ ☂ ✍📗📕📋 @motevaseteaval ----------------------------- -------------------- 🔻سایر کانال های خودتون، لینکشون اینجا سنجاقه👇بینید🔻 https://eitaa.com/joinchat/2777415767Cf7bf281843 😍فوروارد یادت نره 😘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹شعر زیبای نزار قطری در وصف 😍🌺😉😍♨️ فقط حیدر امیرالمؤمنین است❤️❤️❤️❤️ ----------------------------- -------------------- 🔻سایر کانال های خودتون را از اینجا https://eitaa.com/joinchat/2777415767Cf7bf281843 لبیک یا خامنه ای
4_5942620761968608371-Copy.pdf
4.19M
📚 ❄️ 📚برای دوستت هم بفرست❤️ ☃ ✍📗📕📋 @motevaseteaval ----------------------------- -------------------- 🔻سایر کانال های خودتون، لینکشون اینجا سنجاقه👇بینید🔻 https://eitaa.com/joinchat/2777415767Cf7bf281843 لبیک یا خامنه ای 😍فوروارد یادت نره 😘
Nquran7-term2-14 (2).pdf
491.9K
نمونه سوال نوبت دوم قران پایه هفتم 📚برای دوستانت هم بفرست❤️ ✍📗📕📋 @motevaseteaval ----------------------------- -------------------- 🔻سایر کانال های خودتون را از اینجا👇👇بینید🔻 https://eitaa.com/joinchat/2777415767Cf7bf281843 لبیک یا خامنه ای 😍فوروارد یادت نره 😘 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شاکی شدن ابن‌سینا بخاطر سواستفاده از نامش در مجازی! 🇮🇷🇮🇷 . 🇮🇷🇮🇷 @ebtedaetv. @motevaseteaval @motevasetedovom ‌ ----------------------------- -------------------- ㉤🔻سایر کانال های خودتون را از اینجا👇👇بینید🔻㉤ https://eitaa.com/joinchat/2777415767Cf7bf281843
📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا جَامِعَ الْکَلِمَةِ عَلَی التَّقْوَی...✋ 🌱 سلام بر شادی جمعیت قلبهای ما در سایه‌ی دستهای مبارک تو. سلام بر آن لحظه ای که پراکندگی های هوا و هوس را به نگاهی آرام می کنی. 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
عربی نهم خرداد98 هماهنگ استانی.pdf
6.16M
🍒آزمون عربی 🌺 پایه نهم 9⃣ 🌧 📚برای دوستت هم بفرست❤️ ☂ ✍📗📕📋 @motevaseteaval ----------------------------- -------------------- 🔻سایر کانال های خودتون، لینکشون اینجا سنجاقه👇بینید🔻 https://eitaa.com/joinchat/2777415767Cf7bf281843 لبیک یا خامنه ای 😍فوروارد یادت نره 😘
4_6039447544071719572.docx
16.2K
📝 آزمون املای فارسی 🔻 نوبت دوم 📚برای دوستانت هم بفرست❤️ ✍📗📕📋 @motevaseteaval ----------------------------- -------------------- 🔻سایر کانال های خودتون را از اینجا👇👇بینید🔻 https://eitaa.com/joinchat/2777415767Cf7bf281 😍فوروارد یادت نره 😘 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طراحی زیبای ریزش آب با نورو موسیقی👌 ----------------------------- -------------------- 🔻سایر کانال های خودتون را از اینجا https://eitaa.com/joinchat/2777415767Cf7bf281843 لبیک یا خامنه ایج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا اینجوری شد😳🤓 ----------------------------- -------------------- 🔻سایر کانال های خودتون را از اینجا https://eitaa.com/joinchat/2777415767Cf7bf281843 لبیک یا خامنه ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقاشی و کاردستی طبیعی ----------------------------- -------------------- 🔻سایر کانال های خودتون را از اینجا https://eitaa.com/joinchat/2777415767Cf7bf281843 لبیک یا خامنه ای
✨📕✨ 📖خاطرات: «اُمِّ وَهَب» 🦋همسرِ نوشتهٔ: ✅قسمت: سیزدهم سارا پرسید: «با این شرایط چرا ما باید بریم لبنان؟ بذارید بمونیم و کمکتون کنیم!» حسین بوسه‌ای از سر مِهر پدری به پیشانی سارا زد و گفت: «اسلحهٔ شما حنجره و قلم شماست. شما اومدین که حقیقت رو ببینید و سفیرِ این مردمِ ستمدیده بشید. من فکر می‌کنم ارزش این کار از دفاع از حرم کمتر نباشه.» شور و حرارت حسین وقتی داشت به این سؤال جواب می‌داد، به‌طور قابل ملاحظه‌ای کم‌کم فروکش کرد اما هرچه از آن شور کم می‌شد به لحن پدرانه‌اش اضافه می‌شد: «ببین دخترم! این تکفیری‌ها رو دشمنای اسلام و انقلاب برای این درست کردن تا دوتا کارِ اساسی رو انجام بدن و به یه هدف خیلی مهم برای خودشون برسن؛ اولین کار این بود که چهرۀ اسلام رو توی‌دنیا زشت و خشن نشون بدن و کار بعدی‌شون هم هدر دادن نیرو و توان جهان اسلام توی یه درگیریِ داخلی بود تا بتونن امنیت خودشون علی‌الخصوص صهیونیست‌ها رو تأمین کنن.» سه نفرمان مثل شاگرد، به تحلیل حسین از لایه‌های پنهان جنگ در سوریه گوش می‌دادیم که صدای دَر زدن آمد. حسین رفت و دَر را باز کرد، ابوحاتم بود، غذا آورده بود. گفتم: «غذا برای چه بود؟ یک‌چیزی درست می‌کردیم، این تنها کاریه که الآن از ما برمیاد.» جوان برخلاف دفعات قبل که از حرف زدن فرار می‌کرد، این‌بار با اشتیاق خواست حرفی بزند، کلمۀ اول را کامل نگفته بود که به نظرم پشیمان شد اما دیگر راهی جز ادامهٔ صحبت نداشت: «حاج آقا روزه هستن، تـا حالا هم افطار نکردن.» با تعجب رو کردم به حسین و پرسیدم: «روزه‌ای؟ پس چرا نمی‌گی؟ می‌دونی چقدر از اذان گذشته؟ زخم معده می‌گیری‌ها!» حسین خودش را زد به بی‌خیالی و گفت: «چه اهمیتی داره! حالا این غذا رو که ابوحاتم آورده، بیارید بخوریم تا از دهن نیفتاده!» بعدش هم لبخند معنی‌داری زد و ادامه داد: «اگه زود بیارید زخم معده هم نمی‌گیریم!» چیزی نگفتم، رفتم و از توی وسایل دوتا چفیهٔ بزرگ عربی را آوردم تا به جای سفره از آن‌ها استفاده کنیم. دخترها هم بدون معطلی دنبالم راه افتادند. درکشان می‌کردم، دوریِ چهارماهه‌شان از پدر باعث شده بود که مترصد فرصتی باشند تا کاری برای او بکنند و حالا که قضیهٔ روزه بودن و افطار نکردنش را فهمیده بودند، انگار بهانهٔ خوبی دستشان آمده بود. برای اینکه مجال ابراز احساسات را بهشان داده باشم، اشاره‌ای به ظرف مواد غذایی کردم و گفتم: «چندتا انار یزدی توی خوراکی‌هایی که از ایران آوردیم هست، برید اونا رو دون کنید.» خودم هم رفتم تا با آن دو چفیهٔ عربی دوتا سفرهٔ جدا پهن کنم که دیدم ابوحاتم دارد با حسین خداحافظی می‌کند، به حسین گفتم: «تعارفشون کن بمونن، زحمت غذا رو هم که خودشون کشیدن!» جواب داد: «گفتم بهش، قبول نمی‌کنه. می‌خواد بره پیش زن و بَچه‌ش.» از شنیدن این پاسخ لحظه‌ای خوشحال شدم، خوشحالی‌ای که بلافاصله تبدیل شد به خجالتی عمیق، اولش با خودم فکر کردم بالاخره بعد از این‌همه جدایی فرصتی پیش می‌آید تا باز هم همه دور یک سفره، کنارِ هم بنشینیم اما خوشحالی‌ام طولی نکشید. صدای بسته شدن دَر که آمد و ابوحاتم رفت مثل اینکه تمام خاطرات امروز از جلوی چشمم گذشته باشد دیدم که چقدر ابوحاتم به ما خدمت کرده بود. نگاهی به ظرف غذا انداختم برای لحظه‌ای تلخیِ خجالت تمامِ وجودم را فرا گرفت.
دفاعی.pdf
68.6K
📌آزمون آمادگی دفاعی 🍟پایه نهم 9⃣ 🌧 📚برای دوستت هم بفرست❤️ ☂ 9⃣ 🌧 ✍📗📕📋 @motevaseteaval ----------------------------- -------------------- 🔻سایر کانال های خودتون، اینجا سنجاقه👇بینید🔻 https://eitaa.com/joinchat/2777415767Cf7bf281843 لبیک یا خامنه ای 😍فوروارد یادت نره 😘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر دختری یه داداش اینجوری لازم داره😂😍 ----------------------------- -------------------- 🔻سایر کانال های خودتون را از اینجا https://eitaa.com/joinchat/2777415767Cf7bf281843 لبیک یا خامنه ای