نفر سمت راست شهید عبدالمطلب🕊
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🔷شهید والامقام عبدالمطلب اکبری...
❣#اسوه
حضرت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند:
باید هر کس از شما شیعیان اعمالی انجام دهد که او را به ما نزدیک کند. و دوستی ما را نسبت به او بیشتر کند. و از رفتاری که ما دوست نداریم و ما را ناراحت می کند دوری کند.
(بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۷۶)
📝می خواهیم به سفری برویم به یکی از روستاهای دوردست سفر کنیم به جایی که مردمانش حق بزرگی برگردن انقلاب دارند.
وقتی از مسیر اصفهان به شیراز حرکت و از آباده عبور کنیم، به شهرستان کوچکی به نام «خرم بید» میرسیم. در حوالی این شهرستان روستای کوچکی است که اکنون نامش«شهید آباد» است. خانوادههای ساکن این روستا زیاد نیستند اما وقتی به گلزار شهدای روستا سر بزنی تعجب خواهی کرد.
🥀آن ها چهل و شش شهید تقدیم انقلاب و اسلام کرده اند؛ شهدایی که هرکدام پرچمی برای سرافرازی و سربلندی نظام هستند. از میان قبور شهدا وقتی عبورکنی به قبر سردار رشید اسلام، شعبان علی اکبری، خواهی رسید.
✨در بالای مزار او قبر شهیدی است که اکنون زائرانی از مناطق دور و نزدیک دارد. آنجا مزار شهید عبدالمطلب اکبری است.
عبدالمطلب به همه، من و شما نشان داده که هیچ چیز نمیتواند مانع رشد و کمال معنوی انسان شود. او از نعمت گویایی و شنوایی محروم بود. نه می شنید، نه می توانست حرف بزند. مردم با شخصی با این ویژگی چگونه برخورد می کنند؟
🌸اما این پسر هوش و استعداد فوق العاده داشت. با بچههای هم سن و سال خود مدرسه رفت. تا کلاس پنجم درس خواند. بعد به سراغ بنایی رفت. یک استاد کار ماهر در بنایی شد. تقریباً همه خانههای روستا یادگار اوست. هرکس احتیاج به تعمیر خانه داشت عبدالمطلب را خبر میکرد.
در لوله کشی و کارهای خدماتی هم استاد بود. خلاصه یک آدم با استعداد و دوست داشتنی که از نعمت تکلم و شنوایی محروم بود.
🌤انقلاب که پیروز شد به بسیج پیوست. دوستی داشت که ارتباط آنها مانند مرید و مراد بود. دوست او، شعبان علی اکبری، مسئولیت عقیدتی سپاه خرم بید را برعهده داشت. آن ها شب و روز با هم بودند.
عبدالمطلب با کمک او راهی جبهه شد. قدرت بدنی او بالا بود. برای همین سختترین کارها را قبول میکرد. او آرپی جی زن شده بود. در کارش بسیار ماهر و استاد بود. خیلی دقیق هدفگیری میکرد.
🌱دوستانش از عبدالمطلب چیزهای عجیبی میگفتند. یکی میگفت عجیب است؛ عبدالمطلب ناشنواست، اما وقتی خمپاره شلیک میشود او زودتر از همه خیز برمیدارد.
🌷دیگری می گفت بارها باهم توی خط بودیم عبدالمطلب بسیار به نماز اول وقت مقید بود.ما شنوایی داشتیم ساعت داشتیم اما او هیچ کدام را نداشت. اما هنگامی که موقع اذان می شد آرپی جی را کنار می گذاشت وآماده نماز می شد. هنوز این معما باقی مانده که او از کجا هنگام اذان را تشخیص می داد.
🦋… اما این رزمنده شجاع و غریب زمانی که دوست عزیزش را از دست داد بسیار بی تاب شده بود.
وقتی شعبا ن علی را به خاک می سپردند در کنار قبر نشسته بود واشک می ریخت.شعبان در والفجر ۸ به شهادت رسید.
💥عبدالمطلب در بالای مزارش نشست و روی زمین وبالای سرشهید شعبانعلی با چوبی که در دست داشت علامت زد و با زبان بی زبانی به ما گفت : من می روم شهید می شوم و
اینجا قبر من است. اتفاقاً تعدادی از همرزمان شهید هم شاهد ماجرا بودند ولی زیاد توجهی نکردند.
🥀🕊عبدالمطلب در آخرین روزهای سال ۱۳۶۵ ازدواج کرد. آن موقع بیست و دو ساله بود.بلافاصله به منطقه برگشت.درعملیات کربلای ۸ در شلمچه غوغا کرد .هر جا همه خسته می شدند او یک تنه در مقابل تانک های دشمن با شلیک آرپی جی قد علم می کرد.
☘برادرش می گفت نوزدهم فروردین ۱۳۶۶ عبدالمطلب اکبری به وصال محبوب خود رسید.پیکر پاک این شهید را به روستا اوردند.شهدا را به ردیف در روستا دفن می کردند. حالا نوبت به جایی رسیده بود بالای مزار شعبان علی وقتی او را به خاک می سپردیم برخی با تعجب به هم نگاه می کردند خاطره ای به یادشان آمده بود.
😔روزی که عبدالمطلب درست همین مکان را نشان می داد و می گفت:
«من اینجا دفن خواهم شد.»
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌷🌿✨🌷🌿✨🌷🌿
🌹خاطره ای از #شهید_عبدالمطلب_اکبری از زبان رحیم اکبری:
✨در پانزده کیلومتری اهواز با هم در یک گردان بودیم ایشان مرتب در دعاها و نمازها شرکت می کرد.حال و هوای بخصوصی داشت،عشق او به بسیجیان زیاد بود.او یک شب قبل از شهادتش تمام کفشهای رزمندگان که در یک گردان بودند تمیز کرد و واکس زد و چفیه آنها را شست.
🌿او آنقدر به شهادت علاقه داشت که دیگر متوجه خود نبود و آن قدر در قلب رفقایش جای گرفته بود که واقعا قابل توصیف نیست.زمانی که زخمی می شود رفقایی که دیده بودند می گفتند در آخرین لحظات با همان حالت کرولال بودن کلمه الله اکبر را بر زبان آورد و جان خویش را تسلیم آفریدگار خویش کرد.
💐شهید در عملیاتهای رمضان،والفجر یک،خیبر،والفجر 8،کربلای 4 و 5 شرکت کرد و یک دفعه شیمیایی شده بود و مدتی در خانه بود تا اینکه در کربلای 8 شرکت کرد و به لقاءالله پیوست.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌷🕊♥️
🌺✨خاطره از زبان رسول اکبری درباره ی شهید عبدالمطلب اکبری:
《تکه چوبی گرفت دستش و آمد جایی را خط کشید و گفت اینجا جای من است و این دفعه دیگر می روم و شهید می شوم😢》
🦋☘🦋☘🦋
🔻از دوران کودکی کرولال بود اما خیلی با هوش و نترس و حریف بود و مدتهای مدیدی در جبهه گذراند . او بنایی هم می کرد بنده تازه اسکلت خانه ام را ساخته بودم و تیرآهن هایش را جهت طاق زدن آماده کرده بودم که او آمد و گفت حیف که دیگر وقت ندارم و می خواهم بروم جبهه اگر نه می آمدم خودم طاقش را می زدم و شروع کرد که می روم و شهید می شوم البته با اشاره می گفت که این دفعه دیگر می روم شهید می شوم.
🔸بنده گفتم من شهید می شوم، گفت تو حیف است و زن و بچه داری و من هم گفتم تو هم که زن داری گفت تو بچه داری و آنها گناه هستند . یکروز بعد از ظهر بود و باران نم نم می آمد تعدادی بودیم در گلزار شهدا و ایشان هم بودند تکه چوبی گرفت دستش و آمد جایی را خط کشید و گفت اینجا جای من است و این دفعه دیگر می روم و شهید می شوم ، زمانی که ایشان آنجا را علامتگذاری کرد و به جبهه رفت هنوز در ردیف قبلی جای سه یا چهار شهید دیگر بود و شهدا را ردیف دفن می کردند .
🥀در این مدت سه چهار شهید آمد و ردیف قبلی پر شد و زمانی که او شهید شد آوردند طبق روالی که دفن می کردند همانجایی شد که شهید آنجا را نشان داده بود و شهید همانجای مشخص شده دفن گردید .😔
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
❌معجزه شفای پسر بچه ای که سرطان داشت
#شهید_عبدالمطلب_اکبری🕊
🌱نوزدهم فروردین ماه یک هزار و سیصد و شصت و شش شهید عبدالمطلب اکبری به وصال یار رسید
همانطور که میدانید و موثقا مشهور هست این شهید بزرگوار مستجاب الدعوه می باشد
خوب است یک نمونه آن را که از حاجت گرفتگان شنیده ام بازگو نمایم.
یک روز جهت کاری به اتفاق دایی ام حاج حفیظ الله به بنگاه سعید جعفری مراجعه نمودیم به طوری که هنوز از ماشین پیاده نشده ایشان کنار ماشین بنده قرار گرفت و به محض مشاهده عکس شهید که روی پلاک پلاستیکی تهیه شده در یادواره ،
با اصرار خواهان آن شد. که بنده آن را تقدیم نمودم .
ایشان واقعه ای را بیان نمود و فوق العاده به شهید ارادت می ورزید، او گفت قبل از دیدن کرامت این شهید من چندان اعتقادی به دین و خدا و... نداشتم خداوند پسری به ما عنایت نمود در دو یا سه سالگی شاهد کسالت فرزند شدیم و با مراجعه به پزشک و انجام آزمایشات متعدد افت شدید پلاکت خون که نشانه سرطان خون می باشد تایید شد.
تمام مراجعات لازم به پزشک های متعدد انجام گرفت اما همه جواب ها منفی و باید آماده از دست رفتن فرزندمان بودیم نه خواب نه خوراک شب و روزمان شده بود گریه و زاری تا اینکه در روز ترخیص فرزندمان جهت آوردن به خانه که پس از قطع امید از درمان صورت گرفت یکی از هم شهری ها گفت حالا دارید بچه تون را می برید خانه قبلش یه سر بروید گلزار شهدای شهید آباد آنجا شهیدی هست که مستجاب الدعوه هست...من هم گفتم چشم با وجودی که اعتقاد چندانی نداشتم بچه را آوردیم سر قبر شهید
هم من هم مادرش گریه کردیم و از شهید درخواست کمک..
رفتیم منزل شب دیدم بچه ام حالش بهتر شد صبح بردیم آزمایش اورژانسی کردیم ناباورانه دیدیم پلاکت رشد نموده دوباره برگردانیم همان بیمارستان در شیراز آزمایش دوم روند رشد بهتر و ادامه امیدوار کننده بعد از یک هفته شرایط پلاکت صددرصد طبیعی و بهبودی کامل را نشان داد
به طوری که کادر درمانی کاملا شوکه شدند
و الان فرزندم در شرایط کاملا سالم بوده و چون دسترسی به عکس نداشتم از عکس روزنامه ای ایشان در منزل استفاده می کردم
و به بنده گفت الان این عکس پلاک را جهت تزیین و اهدا به فرزندم که در منزل، این شهید را عمو خطاب می کند خواهانم.
شادی روح شهدا صلوات
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
👆عکس پسر بچه ای که سرطان داشتند و دکتر جوابشون کرده بود و با عنایت شهید عبدالمطلب اکبری شفا یافتند
و پدرشان عکس شهید را بزرگ چاپ کردند و به خانه زدند.🌸
#معجزهی_شهدا
#شفا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
💥ماجرای شنیدنی شفا یافتن مادر شهید بزرگوار، عبدالمطلب اکبری از زبان برادر شهید؛
🕊🕊🕊
🌺مدت ها گذشت ما هم مانندبسیاری از مردم از عظمت وبزرگی شهدا غافل بودیم به کلام حضرت امام که قبور مطهر شهدا را تا ابد دارالشفا خوانده بود بی توجه بودیم.
🌹🍃برادر شهید ادامه داد:
مادر ما دچار سرطان بسیار حادی شده بود. چند ماه به همه پزشکان شیراز و … مراجعه کردیم اما بی فایده بود.سرطان بدخیم بود و گفتند ایشان را اذیت نکنید ، ببرید خانه تا راحت تر … ما هم مادر را به خانه آوردیم .همه ناراحت بودیم، مادر توان راه رفتن نداشت وحتی توان حرف زدن وحتی غذاخوردن هم نداشت بعداز اینکه هیئت عزاداری اباعبدالله به منزلمان آمد بیرق و الم هیئت را به کنار جسم نحیف و نیمه جان مادر آوردند گویاعنایت آقا امام حسین نصیبش گردید و معجزه ولطف خداوند شامل خانواده و طایفه گردید.
🌼🍃بعد ازاین موضوع در نیمه های شب حال مادر منقلب شد و اطرافیانش به گمان اینکه در حال احتضار است اورا رو به قبله دراز کردند ولی گویا اتفاقی دیگر رخ داده بود که کسی خبر نداشت روز به روز حالش بهتر وبهتر شد و بعد از بهبودی نسبی که قدرت تکلم پیدا کرد چنین گفت:
🌻🍃مادر می گفت آن شب عبدالمطلب به دیدنم آمد در حالی که سوار تراکتور سبز رنگی بود و در دست یک بغل نان و ماست داشت از تراکتور پیاده شد و به من داد و گفت: مادر اینها را برای تو آوردم که بخوری وخوب بشی من هم گفتم که من نمی توانم بلند شوم شهید گفت بلند شو و بگیر به محض اینکه از دستان شهید گرفتم ناگهان به خود آمدم که دیگر شهید را ندیدم مادر را نزد پزشکان شیراز بردیم. آزمایشات مختلف انجام شد.
🌷🍃یکی از پزشکان از خارج آمده بود و به معجزه اعتقادی نداشت.همه یک چیز می گفتند این ماجرا چیزی شبیه معجزه است. هیچ خبری از توده سرطانی نیست. از آن ماجرا بیست و هفت سال می گذرد مادر ما زنده است و دیگر مشکلی پیدا نکرد.
شبیه این ماجرا بارها برای اهالی وحتی چند نفر ازاهالی مرودشت و دیگران هم اتفاق افتاده است...
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🔷فرازی از وصیت نامه ی شهید عبدالمطلب اکبری
🌷... امیدوارم که شهادتم ، عبرتی باشد برای آنهائی که اهل مسجد و نماز نیستند و از مسجد و نماز می گریزند ، آنهایی که بی خیالند و از جبهه و جنگ خبری ندارند ، به جبهه نمی روند ، اگر هم می روند جبهه را رها کرده فرار می کنند .
🌷امیدوارم که بعد از شهادت من دیگر آنها آدم شوند و حرف امام که می فرماید « مسجد سنگر است سنگرها را حفظ کنید » خوب وارد گوش آنها شود ...
#شهیدان_زنده_اند✨
#شادی_روح_شهیدان_صلوات🦋
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
گلزار شهدای روستای شهید آباد /مزار شهید بزرگوار عبدالمطلب اکبری🕊🌷
این روستا ۴۶ شهید پرافتخار تقدیم انقلاب و اسلام کرده♥️
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
📚معرفی کتاب از شهید عبدالمطلب اکبری:
《 دانه های خاکشیر》
نوشته آقای نادرزاده
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌸🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید والامقام
#عبدالمطلب_اکبری🌷
شادی روح مطهرش صلوات🕊
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سی و یکمین یادواره سرداران و ۴۶ شهید سرافراز روستای شهید آباد🕊🌷
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات✨
مدیون شهدائیم🌺
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
100گل صلوات هدیه میکنیم به نیابت از شهید والامقام" عبدالمطلب اکبری" نذر سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج و هدیه به محضر چهارده معصوم علیهم السلام
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
🚩#قرائت_زیارت_عاشورا
🕯️به نیت شهید "عبدالمطلب اکبری"
💚همنوا با امام زمان(عج)
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝