🌻شفا به دست حضرت زهرا(س)🌻
⚡دقیق یادم نیست چند روز از شروع عملیات بیت المقدس گذشته بود، ولی خاطرم هست خبر شهادتش به نجفآباد رسید. چند ساعت بعد، فهمیدم شهید نشده، شدید مجروح شده بود.
حاجی را بی هوش و خونین رسانده بودند بیمارستان.🌹
آنهایی که همراهش بودند، دیده بودند که او را با سر پانسمان شده، از اتاق عمل آوردنش بیرون.
✳️میگفتند: خیلی نگذشته بود که دیدیم حاجی به هوش اومد! مات و مبهوت شدیم.
همین که روی تخت نشست، سرنگ سرم رو از دستش درآورد.
با اصرار و با امضای خودش، سر حال و سرزنده از بیمارستان مرخص شد.
🔸نیروها را جمع کرده بود. به آنها گفته بود: من تا حالا شکی نداشتم که توی این جنگ، ما بر حق
هستیم، ولی امروز روی تخت بیمارستان، این موضوع رو با تمام وجودم درک کردم.
✨همیشه دوست داشتم بدانم آن روز، روی تخت بیمارستان چه دیده است.
با این که برادر بزرگترش بودم، ولی هیچ وقت چیزی به من نگفت.
💐بعد از شهادتش، از بعضی از دوستان دوران جنگ شنیدم که؛ احمد آن روز
در عالم مکاشفه مشرف شده بود محضر حضرت صدیقه (سلام ا... علیها).
در واقع حضرت بودند که او را شفا داده بودند،
بعد هم به او فرموده بودند: برگرد جبهه و کارت را ادامه بده.🌷
📝خاطره به نقل از برادر#شهید_احمد_کاظمی
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘
💠پست و مقام رفتنی است💠
✨گفت: آقای امینی جایگاه من توی سپاه چیه؟
سئوال عجیب و غریبی بود! ولی میدانستم بدون حکمت نیست.
گفتم: شما فرماندهی نیروی هوایی سپاه هستین سردار.
🍃به صندلیاش اشاره کرد.
گفت: آقای امینی، شما ممکنه هیچ وقت به این موقعیتی که من الان دارم، نرسی؛
ولی من که رسیدم، به شما میگم که این جا خبری نیست!
🔸 آن وقتها محل خدمت من، لشکر هشت نجف اشرف بود.
با نیروهای سرباز زیاد سر و کار داشتم.
سردار گفت: اگر توی پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون کردی ، این برات میمونه؛
از این پستها و درجهها چیزی در نمیاد!
🌺#شهید_احمد_کاظمی
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌹☘🕊🌹💫🌹☘🕊🌹
🔰فرق بین فرمانده لشکر و سرباز
🔹🔸🔹
🌿سرمای شدیدی خورده بود. احساس میکردم به زور روی پاهایش ایستاده است.
من مسئول تدارکات لشکر بودم.
با خودم گفتم: خوبه یک سوپ برای حاجی درست کنم تا بخوره حالش بهتر بشه.
همین کار را هم کردم. با چیزهایی که توی آشپزخانه داشتیم، یک سوپ ساده و مختصر درست کردم.
✨از حالت نگاهش معلوم بود خیلی ناراحت شده است. گفت: چرا برای من سوپ درست کردی؟
💐گفتم: حاجی آخه شما مریضی، ناسلامتی فرماندهی لشکرم هستی؛
شما که سرحال باشی، یعنی لشکر سرحاله!
💥گفت: این حرفا چیه میزنی فاضل؟ من سؤالم اینه که چرا بین من و بقیهی نیروهام فرق گذاشتی؟
توی این لشکر، هر کسی که مریض بشه، تو براش سوپ درست میکنی؟
گفتم: خوب نه حاجی!
👈گفت: پس این سوپ رو بردار ببر؛ من همون غذایی رو میخورم که بقیهی نیروها خوردن.
#مکتب_شهدا
#شهید_احمد_کاظمی
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
#فرازی_از_دست_نوشته_های_شهید
«خداوندافقط میخواهم شهیدشوم شهیددرراه تو
خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده
خداوندا روزی شهادت میخواهم که از همه چیز خبری هست الا شهادت...
ولی خداوندا تو صاحب همه چیز و همه کس هستی و قادر توانایی، ای خداوند کریم و رحیم و بخشنده، تو کرمی کن، لطفی بفرما، مرا شهید راه خودت قرار ده.
باتمام وجود درک کردم عشق واقعی تویی و عشق شهادت بهترین راه برای دست یافتن به عشق»
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_احمد_کاظمی
━━━◈❖🌸✿🌸❖◈━━━
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
#ڪـــلامشهـــید
🌹دلتون رو گــرفتار این پیچ و خم
دنیا نڪنید این پیچ و خم دنیا
انــــسان رو به باتـــلاق می برد و
گـــرفتار می ڪند ازش نـــــجات
هـــم نمیــشه پیدا ڪرد.
#شهید_احمد_کاظمی
━━◈❖🌸✿🌸❖◈━━
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌺نیمه شب برای سرکشی وارد پادگان شد ،سربازی را دید که سر پست خوابش برده. پتو رویش انداخت و تا آخر پست خودش جای سرباز، نگهبانی داد.
با درجه #سرداری...
#شهید_احمد_کاظمی
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج✨
╼═══•❅✿•❁•✿❅•═══╾
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌻شفا به دست حضرت زهرا(س)🌻
⚡دقیق یادم نیست چند روز از شروع عملیات بیت المقدس گذشته بود، ولی خاطرم هست خبر شهادتش به نجفآباد رسید. چند ساعت بعد، فهمیدم شهید نشده، شدید مجروح شده بود.
حاجی را بی هوش و خونین رسانده بودند بیمارستان.🌹
آنهایی که همراهش بودند، دیده بودند که او را با سر پانسمان شده، از اتاق عمل آوردنش بیرون.
✳️میگفتند: خیلی نگذشته بود که دیدیم حاجی به هوش اومد! مات و مبهوت شدیم.
همین که روی تخت نشست، سرنگ سرم رو از دستش درآورد.
با اصرار و با امضای خودش، سر حال و سرزنده از بیمارستان مرخص شد.
🔸نیروها را جمع کرده بود. به آنها گفته بود: من تا حالا شکی نداشتم که توی این جنگ، ما بر حق
هستیم، ولی امروز روی تخت بیمارستان، این موضوع رو با تمام وجودم درک کردم.
✨همیشه دوست داشتم بدانم آن روز، روی تخت بیمارستان چه دیده است.
با این که برادر بزرگترش بودم، ولی هیچ وقت چیزی به من نگفت.
💐بعد از شهادتش، از بعضی از دوستان دوران جنگ شنیدم که؛ احمد آن روز
در عالم مکاشفه مشرف شده بود محضر حضرت صدیقه (سلام ا... علیها).
در واقع حضرت بودند که او را شفا داده بودند،
بعد هم به او فرموده بودند: برگرد جبهه و کارت را ادامه بده.🌷
📝خاطره به نقل از برادر#شهید_احمد_کاظمی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘
💠پست و مقام رفتنی است💠
✨گفت: آقای امینی جایگاه من توی سپاه چیه؟
سئوال عجیب و غریبی بود! ولی میدانستم بدون حکمت نیست.
گفتم: شما فرماندهی نیروی هوایی سپاه هستین سردار.
🍃به صندلیاش اشاره کرد.
گفت: آقای امینی، شما ممکنه هیچ وقت به این موقعیتی که من الان دارم، نرسی؛
ولی من که رسیدم، به شما میگم که این جا خبری نیست!
🔸 آن وقتها محل خدمت من، لشکر هشت نجف اشرف بود.
با نیروهای سرباز زیاد سر و کار داشتم.
سردار گفت: اگر توی پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون کردی ، این برات میمونه؛
از این پستها و درجهها چیزی در نمیاد!
🌺#شهید_احمد_کاظمی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌹☘🕊🌹💫🌹☘🕊🌹
🔰فرق بین فرمانده لشکر و سرباز
🔹🔸🔹
🌿سرمای شدیدی خورده بود. احساس میکردم به زور روی پاهایش ایستاده است.
من مسئول تدارکات لشکر بودم.
با خودم گفتم: خوبه یک سوپ برای حاجی درست کنم تا بخوره حالش بهتر بشه.
همین کار را هم کردم. با چیزهایی که توی آشپزخانه داشتیم، یک سوپ ساده و مختصر درست کردم.
✨از حالت نگاهش معلوم بود خیلی ناراحت شده است. گفت: چرا برای من سوپ درست کردی؟
💐گفتم: حاجی آخه شما مریضی، ناسلامتی فرماندهی لشکرم هستی؛
شما که سرحال باشی، یعنی لشکر سرحاله!
💥گفت: این حرفا چیه میزنی فاضل؟ من سؤالم اینه که چرا بین من و بقیهی نیروهام فرق گذاشتی؟
توی این لشکر، هر کسی که مریض بشه، تو براش سوپ درست میکنی؟
گفتم: خوب نه حاجی!
👈گفت: پس این سوپ رو بردار ببر؛ من همون غذایی رو میخورم که بقیهی نیروها خوردن.
#مکتب_شهدا
#شهید_احمد_کاظمی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"برای خوشایند هیچ کس جهنم نروید "
🎙#شهید_احمد_کاظمی
#یادشهداباصلوات
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌻شفا به دست حضرت زهرا(س)🌻
⚡دقیق یادم نیست چند روز از شروع عملیات بیت المقدس گذشته بود، ولی خاطرم هست خبر شهادتش به نجفآباد رسید. چند ساعت بعد، فهمیدم شهید نشده، شدید مجروح شده بود.
حاجی را بی هوش و خونین رسانده بودند بیمارستان.🌹
آنهایی که همراهش بودند، دیده بودند که او را با سر پانسمان شده، از اتاق عمل آوردنش بیرون.
✳️میگفتند: خیلی نگذشته بود که دیدیم حاجی به هوش اومد! مات و مبهوت شدیم.
همین که روی تخت نشست، سرنگ سرم رو از دستش درآورد.
با اصرار و با امضای خودش، سر حال و سرزنده از بیمارستان مرخص شد.
🔸نیروها را جمع کرده بود. به آنها گفته بود: من تا حالا شکی نداشتم که توی این جنگ، ما بر حق
هستیم، ولی امروز روی تخت بیمارستان، این موضوع رو با تمام وجودم درک کردم.
✨همیشه دوست داشتم بدانم آن روز، روی تخت بیمارستان چه دیده است.
با این که برادر بزرگترش بودم، ولی هیچ وقت چیزی به من نگفت.
💐بعد از شهادتش، از بعضی از دوستان دوران جنگ شنیدم که؛ احمد آن روز
در عالم مکاشفه مشرف شده بود محضر حضرت صدیقه (سلام ا... علیها).
در واقع حضرت بودند که او را شفا داده بودند،
بعد هم به او فرموده بودند: برگرد جبهه و کارت را ادامه بده.🌷
📝خاطره به نقل از برادر#شهید_احمد_کاظمی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘
💠پست و مقام رفتنی است💠
✨گفت: آقای امینی جایگاه من توی سپاه چیه؟
سئوال عجیب و غریبی بود! ولی میدانستم بدون حکمت نیست.
گفتم: شما فرماندهی نیروی هوایی سپاه هستین سردار.
🍃به صندلیاش اشاره کرد.
گفت: آقای امینی، شما ممکنه هیچ وقت به این موقعیتی که من الان دارم، نرسی؛
ولی من که رسیدم، به شما میگم که این جا خبری نیست!
🔸 آن وقتها محل خدمت من، لشکر هشت نجف اشرف بود.
با نیروهای سرباز زیاد سر و کار داشتم.
سردار گفت: اگر توی پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون کردی ، این برات میمونه؛
از این پستها و درجهها چیزی در نمیاد!
🌺#شهید_احمد_کاظمی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌹☘🕊🌹💫🌹☘🕊🌹
🔰فرق بین فرمانده لشکر و سرباز
🔹🔸🔹
🌿سرمای شدیدی خورده بود. احساس میکردم به زور روی پاهایش ایستاده است.
من مسئول تدارکات لشکر بودم.
با خودم گفتم: خوبه یک سوپ برای حاجی درست کنم تا بخوره حالش بهتر بشه.
همین کار را هم کردم. با چیزهایی که توی آشپزخانه داشتیم، یک سوپ ساده و مختصر درست کردم.
✨از حالت نگاهش معلوم بود خیلی ناراحت شده است. گفت: چرا برای من سوپ درست کردی؟
💐گفتم: حاجی آخه شما مریضی، ناسلامتی فرماندهی لشکرم هستی؛
شما که سرحال باشی، یعنی لشکر سرحاله!
💥گفت: این حرفا چیه میزنی فاضل؟ من سؤالم اینه که چرا بین من و بقیهی نیروهام فرق گذاشتی؟
توی این لشکر، هر کسی که مریض بشه، تو براش سوپ درست میکنی؟
گفتم: خوب نه حاجی!
👈گفت: پس این سوپ رو بردار ببر؛ من همون غذایی رو میخورم که بقیهی نیروها خوردن.
#مکتب_شهدا
#شهید_احمد_کاظمی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
🌱بعضیها را هر چقدر بخوانی
خسته نمیشوی!
بعضیها را هر چقدر گوش دهی
عادت نمیشوند!
بعضیها هرچه تکرار شوند
باز بکرند و دست نخورده!
مثل شهدا...🌷🌷🌷
#شهید_احمد_کاظمی
#شهید_محمد_بروجردی
#شهید_حسین_خرازی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝