eitaa logo
روزهای مادرانه
2.8هزار دنبال‌کننده
733 عکس
67 ویدیو
12 فایل
@motherlyday من اینجام😁
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ در یک نظرسنجی از مردم چند کشور پرسیده بودند: در چه کسی پیروز شد؟ سالهای ابتدایی پس از پایان جنگ، اغلب مردم شوروی را پایان‌دهنده جنگ می‌دانستند. اما نیم‌قرن بعد مردم، یک کشور را پیروز نهایی و پایان‌دهنده جنگ جهانی دوم می‌دانستند: امریکا! در آن نیم قرن چه اتفاقی افتاده بود؟ کتاب‌ها... فیلم‌ها... سریال‌ها... مستندها... قهرمان جنگ را جوری روایت کرده بودند که امریکا دوست داشت مردم فکر کنند! جوری که کسی یادش نماند امریکا در تنها حمله اتمی در تاریخ، نیم میلیون نفر را جزغاله کرد! جوری که یادشان برود ارتش نازی در شوروی بود که متوقف شد. جوری که آدم‌ها ته دلشان سربازهای غیور امریکایی را برای پایان دادن به مصیبت جنگ ستایش کنند و حواسشان نباشد که بزرگترین جنگ‌افروز عالم در صد سال گذشته همین سربازان امریکایی بوده‌اند... از اینها گذشته‌ایم. ولی رسانه‌ها دست از وارونه کردن تاریخ برنمی‌دارند! این روزها کتابهای کودک، و طبیعتا فیلم‌ها و سریال‌ها، پر شده‌اند از برای دو چیز: رنگین‌پوست‌ها و گرایش‌های جنسی منحرف. شاید به نظر بیاید سیندرلای سیاهپوست و دستیار سیاهپوست شاه و ملکه در قرن هیجده انگلیس، یک‌جور دلجویی از حقوق از دست رفته‌ی سیاهپوست‌هاست... ولی این دروغی‌ست که به من و شما می‌گویند! درست مثل دروغ صلح که بهانه‌ایست برای حمله به خاورمیانه! در حقیقت آن‌ها دارند تاریخ را برای نسل بعدی وارونه می‌کنند. بیست سال دیگر، اگر بگویی زمانی در همان اروپا و امریکا، سیاهپوست‌ها از حیوان کمتر به حساب می‌آمدند، باتعجب به تو خیره می‌شوند. چند سال دیگر بچه‌های ما امریکایی‌ها را سردمدار جنبش حقوق سیاهپوستان تصور خواهند کرد! یا کتاب‌های کودکی که سعی می‌کنند گرایش‌های جنسی منحط را یک مساله خیلی عادی و دارای ریشه تاریخی و باستانی معرفی کنند؛ معنایشان این است که: اصلا چیز عجیب و تازه‌ای نیست! همیشه همین طوری بوده! چرا انقدر شلوغش می‌کنید؟؟ این در حالی‌ست که حتی منابع پزشکی خودشان هم نشان می‌دهد آمارهای انحراف در گرایش جنسی فقط در بیست سال اخیر چندبرابر شده!! آن هم تحت تاثیر رسانه‌ها... درست مثل نقش پیروزمندانه امریکا در جنگ جهانی... و انحرافی بودن این گرایش‌ها به مرور فراموش خواهد شد... درست مثل کودکان کشته شده‌ی هیروشیما و ناکازاکی... ‌‌ ما کجاییم؟ چه کار داریم می‌کنیم؟ حواسمان هست؟ ‌ https://eitaa.com/motherlydays
‌ دیدین وقتی بچه رو می‌بری پارک، اولش کلی تاکید می‌کنی ما قراره یه ساعت اونجا باشیم... یه ربع قبل از رفتن باز تاکید می‌کنی... پنج دقیقه قبلش می‌گی می‌خوایم بریم... آخرش باز با گریه و قشقرق میگه: نریم! یک ساعت نشده!😵‍💫 برعکس؛ وقتی می‌گی پنج دقیقه صبر کن تا تلفنم تموم شه، جوابتو بدم... تمام اون پنج دقیقه رو با دِبیِ ده مامان بر ثانیه می‌پرسه: تموم نشد؟ پنج دقیقه تموم نشد؟؟😖 زمان، نسبی‌یه. درسته که انیشتین منظورش این نبود؛ ولی نسبیت در دنیای بچه شدیدتر هم هست. توضیح دادن این که پنج دقیقه می‌تونه خیلی طولانی باشه، یا یک ساعت خیلی کم، واقعا کار سختیه. کاری که نویسنده و تصویرگر کتاب ... به خوبی از پسش براومده! شما فقط چهره باباهه رو روی جلد ببینید! یه چه گیری افتادیم خاصی تو چشماشه، که ناشی از همین قضیه نسبیته! وقتی کتاب رو می‌خونین حتما به جزئیات تصاویر دقت کنین، چون بخشی از طنز ماجرا در تضاد متن و تصویر شکل می‌گیره. و یه چیز دیگه: اولین تصویر و آخرین تصویر کتاب رو مقایسه کنید! این کتاب رو نشر مهرسا منتشر کرده و به گفته خودش برای چهار تا هشت سال مناسبه. اگر بچه‌هایی سراغ دارید که با یکی از والدین زندگی می‌کنن، فارغ از موضوعش، کتاب خوبیه براشون. توی کتاب میگه بابا، ولی اگر بچه با مامانش زندگی میکنه، چه اشکالی داره تبدیلش کنیم به مامان؟ ‌
چند روز پیش با "سمیه" اومدم این کافه و توجهمو به تصویر شهیدی جلب کرد که دقیقا روبروی ما بود. امروز که دوباره اینجا نشستم تا امتحان دخترم تموم شه و برم دنبالش، درباره این شهید جستجو کردم... شهیدی که با زن و دخترش به کردستان رفته بوده تا با دشمن بجنگه. کومله دستگیرش می‌کنه و زیر وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها شهیدش می‌کنه. می‌گن وقتی با دست‌ها و پاهای خرد شده، در خون خودش کف زمین افتاده بوده، آخرین کلمه‌ای که ازش شنیده شده، "سمیه" بوده. شاید منظورش دخترش بوده، و شاید هم سمیه، اولین زن مسلمانی که زیر شکنجه کفار شهید شد، به استقبالش رفته... پیکر پاره‌پاره‌ی این شهید هرگز برنگشت... شهید سید ابراهیم تارا🇮🇷
دومین قسمت از کتابخوانی من با عنوان این بار کتاب "گربه بدجنس" اثر سلمان طاهری از نشر کیوی! این ویدئو را می‌توانید از کانال صبحانه کتاب در روبیکا: https://rubika.ir/motherlybooks یا یوتیوب صبحانه کتاب: https://youtu.be/bWEO_fOKiOI ببینید! این ویدئو را برای همه بچه‌هایی پخش کنید که با خنده قشنگ‌ترند... یعنی همه بچه‌ها!😉
مهلت ارسال آثار به سومین جشنواره ملی فیلم و عکس «مادر» تا 25 مرداد 1402 تمدید شد. دبیرخانه این دوره از جشنواره که در دو بخش اصلی فیلم کوتاه و عکس برگزار می‌شود تا کنون بیش از 200 فیلم کوتاه و حدود 280 اثر عکاسی دریافت کرده است. مفهوم مادر و مادری و نقش و جایگاه مادر در خانواده، زندگی شهری، سلامت روانی جامعه و سایر ابعاد زندگی (آموزش، بهداشت، معنویت)، مادر در اقوام ایرانی، مادران انتظار و ... برخی از موضوعات سومین جشنواره ملی مادر است. همچنین مسابقه پویش «» نیز از دیگر بخش‌های این رویداد فرهنگی است. علاقمندان برای مطالعه فراخوان، ثبت‌نام و شرکت در این رویداد می توانند به سایت جشنواره به آدرس https://mother-festival.ir مراجعه کنند و اخبار این جشنواره را در کانال جشنواره در پیام رسان روبیکا به نشانی https://rubika.ir/motherFestival پیگیری کنند. سومین جشنواره ملی فیلم و عکس «مادر» به دبیری منصوره مصطفی‌زاده و با مشارکت سوپر اپلیکیشن روبیکا، معاونت امور فرهنگی و اجتماعی مترو تهران و موسسه تصویر شهر، مهرماه سال جاری با معرفی و تقدیر از آثار برگزیده، برگزار خواهد شد.
امروز رو هم اگر حساب کنیم، مونده تا روز عاشورا. من از پیشواز رفتن برای محرم دل خوشی ندارم؛ به خصوص که این وسط دو عید خیلی مهم قربان و غدیر هم هست که گاهی زیر سایه محرم قرار می‌گیرن. ولی سال گذشته یه تجربه‌ای داشتم، که می‌خوام امسال هم ان‌شاءلله تکرارش کنم. گفتم به شما هم بگم؛ که دست خدا، همراه با جماعته. تجربه من اصلا چیز سختی نبود. یه کار خوب ساده‌ی معمولی، که با خودم قرار گذاشتم چهل روز ترکش نکنم. این طوری هم خودم رو آماده کنم برای عزای اباعبدلله، هم از صدقه‌سر محرم یک عادت خوب رو جا بندازم. پارسال اثر این کار رو در تمام سال دیدم. اصلا مگه میشه کاری رو به نیت عشق اباعبدلله انجام بدی، و اثری نداشته باشه؟ مگه می‌شه دستتو دراز کنی، و دستتو نگیره؟ ‌ پ.ن. من چند تا ایده برای کار خوب رو اینجا نوشتم. شما چه ایده دیگه‌ای دارین؟ دقت کنید که از بین اینها فقط قراره یکی رو انجام بدیم. سنگ بزرگ برنداریم.
بریم برای چند تا معرفی کتاب درهم؟😁