۳ آذر ۱۴۰۳
رفتم گز خریدم،
نشستیم توی تاکسی.
به دوستم گفتم من گز با پسته زیاد دوست دارم! اصلا کاش گز ۸۰درصد پسته میزدن!
راننده اصفهانی گفت: شوما یه مشت پسته بیگیر آ بخور!
#روزهای_مادرانه
#اصفهانیا
#گز_میخی_آ_پسته؟
#والا
https://eitaa.com/motherlydays
۵ آذر ۱۴۰۳
دیشب نشستم به خوندن کتاب "قاف"
به این صفحهها که رسیدم، زدم زیر گریه. هر کلمهای که میخوندم احساس میکردم قلبم الانه که از سینه بیرون بزنه... چه کسی فکرش رو میکرد که یک روز خاطرات سیدحسن رو بخونیم، اما خودش نباشه... چطور این خبر رو باور کردیم و زنده موندیم؟...
#روزهای_مادرانه
#جبران_نمیشوی_حتی_به_گریه_های_عمیق
۶ آذر ۱۴۰۳
۶ آذر ۱۴۰۳
امیرالمومنین فرمود:
سُرُورُهَا مَشُوبٌ بِالْحُزْنِ
این دنیا
شادیاش آمیخته به غم است.
https://eitaa.com/motherlydays
۷ آذر ۱۴۰۳
پشت در امآرآی چه میخوانی مادرلی؟
کتابی که انقدر هیجانانگیزه که ممکنه اگر صدا کنن "همراه فلانی!" یادم بره جواب بدم!!
ببین تو روخدا رفیقم کیو با خودش آورده!!😅
شما هم لطفا یک حمد شفا بخونین، برای شفای همه مریضها، و سلامتی کامل این رفیق پارهی تنم!
#روزهای_مادرانه
۸ آذر ۱۴۰۳
دل است دیگر؛ هرچقدر هم یکی بد کرده باشد، باز گاهی برای عاقبتش میسوزد.
دلت برای آن مردی که به خانوادهاش خیانت کرده و رفته میسوزد. تصور میکنی که آدم مومنی بود، میتوانست زندگی خوبی داشته باشد و میتوانست رشد کند و خانواده و شهر و کشورش را هم رشد بدهد... ولی افتاد توی چاه خیانت و حیف شد.
دلت برای آن که به وطنش خیانت کرده و رفته میسوزد. تصور میکنی اگر مانده بود، چه آثار خوبی میتوانست بیافریند، چقدر محبوب بود... ولی کشیده شد توی باتلاق و حیف شد.
دلت البته، نه برای آن آدمی که به خودش و خانوادهاش و وطنش ظلم کرده، بل برای آن کسی که میتوانست باشد، میسوزد.
بعد یادت میآید خودت هم میتوانستی آدم دیگری باشی، میتوانی آدم دیگری بشوی... و او که از روز ازل تو را دیده و مسیر پیش پایت را تا ابد میداند، چقدر دلش برای لحظههایت میسوزد. هر قدمی که کج میگذاری دست روی دست میزند و میگوید آخ... کاش این طرفی نمیرفتی عزیزم! هر ساعتی که به پوچی یا گناه میگذرانی، سری به زیر میاندازد و میگوید حیف نبودی؟!
دل است دیگر؛ گاهی برای خودش میسوزد.
#روزهای_مادرانه
#آدمی_که_میشد_باشیم
#برنامه_خلیفگی_خدا_بود
#اما_طبق_برنامه_پیش_نرفت
#که_عشق_آسان_نمود_اول
#ولی_دروغ_میگفت_فلان_فلان_شده
#سخت_بود
#بدون_شما_خیلی_سخت_بود
https://eitaa.com/motherlydays
۱۴ آذر ۱۴۰۳
۱۴ آذر ۱۴۰۳
صبح دخترم گفت: «خب مامان! بیا یه صبحانه عالی بخوریم و یه روز خوب رو شروع کنیم!»
من هم پا شدم،
خونه رو مرتب کردم،
لباسها رو تا کردم،
صبحونه رو چیدم،
و...
❌
اینجا جایی بود که اشتباه کردم؛
گوشی رو برداشتم و مشغول خوندن اخبار منطقه شدم...
بعد دیگه هر کاری کردم، حال و روزم خوب نشد.
#روزهای_مادرانه
#خاک_خون
#دل_خون
پ.ن. هنوز هر روز دعای چهاردهم صحیفه سجادیه و سوره فتح رو میخونم. شما هم میخونین؟
۱۷ آذر ۱۴۰۳
با این حجم از هریپاتر بریم چند تا کتابی که چشمم رو گرفته، ببینیم:
#روزهای_مادرانه
#معرفی_کتاب
۱۷ آذر ۱۴۰۳
اول اینها:
خیلی خوشم اومد از ایدهش! هم آشنایی بچهست با شعر، هم کممتنه و خوندنش برای کلاساولی راحته، هم بر اساس درسهای مدرسه هفته به هفته پیش رفته!
#معرفی_کتاب
https://eitaa.com/motherlydays
۱۷ آذر ۱۴۰۳
این کتاب از مجموعه باشگاه مغز نشر مهرسا ست. اولا تالیفیه و خیلی هم خوب و تمیز دراومده. در متن کتاب عملا داره مهارتهای زندگی و تصمیمگیری رو آموزش میده. خودش هم کتاب کار و تمرینه برای بچههای اوایل دبستان. اینی که دست منه، درباره مشاغله، یه جلد دیگهش هم دیدم درباره سفر بود. خیلی خوشم اومد👌
#معرفی_کتاب
https://eitaa.com/motherlydays
۱۷ آذر ۱۴۰۳