❲ مُتـرصـد . . 🌔' ❳
دست از طلب ندارم؛ تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان، یا جان ز تن برآید ..
بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران
بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید . .
جان برلب است و حسرت در دل کهاز لبانش
نگرفته هیچ کامی جان از بدن برآید"
- تو چنان که در قلب منی . .
وقتی به قلبم نگاه میکنم ،
چیزی جز عشق ِ تو نمیبینم .