📌 باز هم مثل علی باز کسی میآید
🔹 قلمم در کف من نیزه و بیرق شده بود / شاعرش همسفر غزوۀ خندق شده بود
🔸 شاعرش رزم علی، رزم پیمبر می دید / بیگمان قهر خدا را دو برابر میدید
🔹 بیل و شمشیر علی در کف او یکسان است / ذوالفقار است هر آنچه که در این دستان است
🔸 این طرف وقت نبرد است و زمان جنگ است / آن طرف فاطمه از دوری و غم، دلتنگ است
🔹 دیدۀ فاطمه، روی پدرش را میخواست / نفَس فاطمه، بوی پدرش را میخواست
🔸 ناگهان بر رخ احمد هیجان میآید / فاطمه آمده و عطر جنان میآید
🔹 فاطمه آمد و بر پیکر او جان آورد / پسرش گرچه گرسنهست ولی نان آورد
🔸 آمده تلخی این واقعه شیرین بشود / اولین نان پدر بعد سه روز این بشود
🔹 معصیت باشد اگر شعر به خندق برود / صحبت از معجزۀ بازوی حیدر نشود
🔸 حیدر آنکس که مسلط شد و بر سینه نشست / و کجا گَردِ مَنیّت روی آیینه نشست؟
🔹 حیدر آنکس که خدا محو تماشایش بود / طاعت خَلق فقط خاکۀ غوغایش بود...
🔸 میرسد باز علی از دل قَرْنی دیگر / با همان تیغ و همان جامه، همان انگشتر
🔹 میرسد پشت سرش سیصد و اندی سلمان / خیرۀ شوکت او عالم کُون است و مکان
🔸 باز هم مثل علی باز کسی میآید / (مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید)
👤 شاعر: حانیه #بخشی
📜 #اشعار_مهدوی
#موعودنا313
☀️🌤☀️🌤☀️🌤☀️🌤
@moudona313