مرنج و مرنجان، بنوشان ونوش کن
شادمانی و شاد بودن بر چهار اصل استوار است و بهشت چهار در دارد، که دو تاشو “مولانا” به ما نشون داده و دو تاشو “حافظ”.
دوتایی که مولانا معرفی کرده؛
“ مرنج ” و “ مرنجان ” است
تو چه دانی که ما چه مرغانیم
هر نفس زیر لب چه میخوانیم
تا در این صورتیم از کس ما
هـم نرنجیـم و هـم نـرنـجـانیـم
دو تایی که حافظ بیان فرموده بنوشان و نوش کن است :
ای نور چشم من سخنی هست گوش کن
تا ساغرت پر است بنوشان و نوش کن
اگر یکی از من بپرسد که شما کل اخلاق را برای ما تعریف کن. من خواهم گفت به فتوای مولانا و به فتوای حافظ "مرنج و مرنجان، بنوش و بنوشان". این میشود اخلاق انسانی. این میشود اخلاق الهی و این میشود بهشت خداوند در دنیا و آخرت
هرگز از ظلم یا بدخلقی و بدرفتاری مردم نرنجید؛
با صبوری با دیگران و نزدیکانتان برخورد کنید...
و مانند باران باشید که پلیدی ها را می شوید و دوباره به آسمان می رود پاک می شود و به زمین برمی گردد،
شما هم درد دل دیگران را گوش کنید...
تلخی ها،
زخم زبان ها،
بی محبتی ها...
و حق ناشناسی ها...
را تحمل کنید و آرامش تان را از خداوند بخواهید.
و حافظ گفته؛
“ بنوشان “ و” نوش کن “
ای نور چشم من سخنی هست گوش کن
چون ساغرت پر است بنوشان و نوش کن
هر نعمتی که خدا به شما داده...
از مال یا سلامتی،
از معرفت و آگاهی ...
با دیگران تقسیم کنید و دیگران را در این لذت سهیم کنید؛
چون همه ی این ها امانتی ست که به ما داده شده؛
و باید این امانت و هدیه های الهی را،
با دیگران تقسیم کنیم ...
و لذت واقعی در همین چیزهاست.
"رنجش از دیگران و علت اصلی آن
مولانا در یکی از غزل های خود حکایت این دنیا و زندگی پس از آن را می گوید
از این که در این دنیا مهمانی بیش نیستیم و باید قصد سفر کنیم
شاید اکنون همچو گدایان باشیم اما فردا برای خودمان پادشاهی خواهیم شد
وقتی که فردا روزی قرار است پادشاه کل مصر شویم باکی نیست اگر امروز دربند باشیم (اشاره به یوسف (ع))
تا وقتی که در این صورت و فرم حضور داریم نه کسی را از خود می رنجانیم و نه اجازه می دهیم کسی ما را برنجاند:
تو چه دانی که ما چه مرغانیم
هر نفس زیر لب چه می خوانیم
کی بمانیم اندر این خانه
چون در این خانه جمله مهمانیم
گر به صورت گدای این کوییم
به صفت بین که ما چه سلطانیم
چونک فردا شهیم در همه مصر
چه غم امروز اگر به زندانیم
تا در این صورتیم از کس ما
هم نرنجیم و هم نرنجانیم"
۷ راهکار نرنجیدن و نرنجاندن
۱. خود را مسئول اصلی کارهایمان بدانیم و نه دیگران را
خیلی وقت ها پیش می آید که در فرآیند انجام کاری خلل و ایرادی بوجود می آید و از روی فشار عصبی زیادی که به ما وارد می شود به دنبال کسی می گردیم که کاسه-کوزه ها را بر سر او بشکنیم. این کار نه تنها در فرآیند رشد و بلوغ احساسی ما اخلال ایجاد می کند بلکه از پیشرفت کار مورد نظر نیز جلوگیری به عمل می آورد.
همان طور که “اپیکتتوس” فیلسوف یونانی گفته است:
“ملامت دیگران بابت گرفتاریهای خویش نشانه ی نیاز به تعلیم و تربیت است.
ملامت خویش به خاطر نابسامانی ها نشانه ی آغاز تعلیم و تربیت است.
پرهیز از ملامت خود و دیگران نشانه ی کامل بودن تعلیم و تربیت است.”"
۲. واقعیت را درباره دیگران قبول کنیم و هر کسی را آن طور که هست بخواهیم
وقتی واقعیت و حقیقت رفتاری و فکری فرد دیگر را قبول کنیم دیگر چندان بابت کارها و واکنش های او رنجیده نمی شویم.
قبول کنیم که از او بیش تر از این انتظار نمی رود البته نباید پیش خود او را آدمی حقیر یا پست بدانیم و از این طریق ذهن خود را آرام کنیم. بلکه باید او را به منزله ی فردی ببینیم که در حال طی نمودن مسیر رشد و تکامل فردی و شخصیتی است، همان گونه که خودمان در حال طی کردن این راه هستیم."
۳. با دیگران حرف بزنیم و از احساساتمان بگوییم
وقتی کسی قصد رنجاندن ما را دارد به او یادآوری کنیم که در حال انجام چه کاری است. از خشمگین شدن، قهرکردن و … دست برداریم و با آرامش با طرف مقابل حرف بزنیم از این راه شاید بفهمد که دیگر نباید این کار را تکرار کند.
۴. اگر در حق کسی لطفی کرده ایم انتظار عوض آن را نداشته باشیم
مهم نیست طرف مقابل چگونه واکنش نشان داده است دلیلی برای رنجش وجود ندارد، مهم آن است که شما کاری خوب انجام داده اید. به عبارت دیگر توقعمان از دیگران را کمتر کنیم تا کمتر ناامید شویم. خوبی شما نشان از بزرگی شما دارد، ناسپاسی دیگران نشان از عدم بلوغ آن ها.
۵. عذرخواهی کردن را تمرین کنیم
اگر واقعا نسبت به دیگران مرتکب اشتباهی شده ایم ( گاهی اوقات دیگران با مقصر جلوه دادن شما کاری می کنند که عذاب وجدان داشته باشید، تفکیک این دو اهمیت دارد) غرور خود را کنار گذاشته و از خود بگذریم (مرگ اختیاری) و بابت کار نادرست تان مان احساس پشیمانی نشان دهیم.
۶. همزاد پنداری و درک دیگران
حالتی که انسان با رفتار خویش به دیگران نشان می دهد که نه تنها از آن ها نرنجیده است بلکه می خواهد علت ناراحتی و درد آن ها را بداند.
فرد در این حالت باکی ندارد از احساسات و ترس های خود صحبت کند انگار منیت و نفس خود را کاملا کنار گذاشته است و قصد دارد طرف مقابل را نیز یاری کند.
این مرحله نیازمند از خودگذشتگی و داشتن ظرفیت بالایی می باشد و به همان نسبت می تواند ریشه ی بسیاری از رنجش ها و ناراحتی ها را پیدا کند
۷. عفو و گذشت
گذشت کردن و بخشش را شاید بتوان بالاترین مرتبه ی بلوغ احساسی دانست. مرتبه ای که حتی درک آن شاید خارج از ظرفیت انسان باشد چه برسد به عمل کردن به آن.
مولانا درباره ی بخشش و کرم می گوید:
بحر کو آبی به هر جو می دهد هر خسی را بر سر و رو می نهد کم نخواهد گشت دریا زین کرم از کرم دریا نگردد بیش و کم
هر کسی می تواند برای عفو و گذشت خویش توجیهی داشته باشد یکی از ثواب آن در نزد خدا می گوید، دیگری از فواید آن برای شخص خودش.
به طور مثال درباره ی انتقام گرفتن، اگر هدف از زندگی کردن را رشد و تعالی انسان ها بدانیم پس با انتقام گرفتن از دیگری هم خودمان و هم طرف مقابل را پایین کشیده ایم. درباره ی انتقام گرفتن می گویند:
“اگر می خواهی جان کسی را بگیری یک قبر برای او و یک قبر هم برای خودت تدارک ببین.”
بهترین روش برای مقابله با رنجیدن و رنجاندن را می توان در “گذر کردن از خود” و داشتن روحیه ی “عفو و گذشت” دانست. دوست دارم این مطلب را با جمله ای زیبا و لطیف اما بسی سخت و دور از ادراکِ “مارک تواین” تمام کنم:
“عفو و گذشت مانند رایحه ی خوشی است که در هنگام له شدن گل بنفشه از آن خارج می گردد”
خودخواهی و تنگ نظری مانع بزرگ عفو و گذشت
النساء
وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنفُسُ الشُّحَّ وَإِن تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا
ﺍﮔﺮ ﺯﻧﻲ ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎی ﻧﺎﺳﺎﺯﮔﺎﺭی ﻳﺎ ﺑﻲﻣﻬﺮی ﺩﺭ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺑﺒﻴﻨﺪ، ﺑﺪ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻛﻮﺗﺎﻩﺁﻣﺪﻥ ﺍﺯ ﺑﻌﻀﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺧﻮﺩ، ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺑﻪﺧﻮﺑﻲ ﺳﺎﺯﺵ ﻛﻨﺪ؛ ﭼﻮﻥﻛﻪ ﺑﻪﻫﺮﺣﺎﻝ، ﺻﻠﺢ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﻭ ﺟﺪﺍﻳﻲ ﺍﺳﺖ. ﺑﻤﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻫﻲ ﻭ ﺗﻨﮓﻧﻈﺮی ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩِ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ، ﻣﺎﻧﻊ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭیﺷﺎﻥ ﻣﻲﺷﻮﺩ! ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺑﺎﻧﻮﺍﻧﺘﺎﻥ ﺧﻮﺵﺭﻓﺘﺎﺭی ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺭﻓﺘﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭﺗﺎﻥ ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ. (١٢٨)
در همهی امور نگران نارضایتی الهی باشیم
المائده
لَئِن بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ
ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ﺑﻪﻗﺼﺪ ﻛﺸﺖ، ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺳﺖﺩﺭﺍﺯی ﻛﻨﻲ، ﻣﻦ ﺟﺰ ﺑﺮﺍی ﺩﻓﺎﻉ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﺭﻭﻳﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﻧﻤﻲﻛﻨﻢ. ﻣﻦ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ، ﺑﻠﻜﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻳﻲ ﻣﻲﺗﺮﺳﻢ ﻛﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺍﺳﺖ. (٢٨)
امان از این نفس اماره که معصیت و نافرمانی الهی را آسان جلوه می دهد
المائده
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ
ﻧﻔْﺲ ﺳﺮﻛﺶِ ﻗﺎﺑﻴﻞ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻛﺸﺘﻦِ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺭﺍ ﻛﺎﺭی ﺳﺒﮏ ﺟﻠﻮﻩ ﺩﺍﺩ، ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎﻟﺎﺧﺮﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻛﺸﺖ! ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ، ﺳﺮﻣﺎﻳﮥ ﻋﻤﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ ﺩﺍﺩ. (٣٠)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠و اگر مرا به آتش دوزخ بری، اهل آتش را آگاه خواهم كرد كه من تو را دوست مىدارم...
همه کاره عالم خداوند، پیامبر(ص)و امیرالمؤمنین(ع)است
المائده
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ
ﻫﻤﻪﻛﺎﺭﻩﺗﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﻠﻲﺑﻦﺍﺑﻲﻃﺎﻟﺐ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﺩﺍﺑﺶ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺭﻛﻮﻉ ﺻﺪﻗﻪ ﻣﻲﺩﻫﻨﺪ.* (٥٥)
خبیث و طیب یکسان نیستند اگر چه تعداد انسان های پلید بیشتر باشد
المائده
قُل لَّا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ، ﺑﮕﻮ: «ﭘﻠﻴﺪ ﻭ ﭘﺎﮎ ﻫﺮﮔﺰ ﻳﻜﻲ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ؛ ﻫﺮﭼﻨﺪ ﻣﺒﻬﻮﺕِ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻭ ﺷﻮﻛﺖ ﭘﻠﻴﺪﻫﺎ ﺷﻮﻳﺪ. ﭘﺲ ﺍی ﻣﺮﺩم ﻋﺎﻗﻞ، ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺍﻛﺜﺮﻳﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ! ﺑﻠﻜﻪ ﺩﻧﺒﺎﻟﻪﺭﻭِ ﺁﻳﻴﻦ ﭘﺎﮎ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﺗﺎ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺷﻮﻳﺪ.» (١٠٠)
مراقب خودتان باشید
المائده
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ! ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ؛ ﭼﻮﻥ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﮔﻤﺮﺍﻫﻲِ ﮔﻤﺮﺍﻫﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺿﺮﺭی ﻧﻤﻲﺯﻧﺪ. ﺑﻪﺳﻮی ﺧﺪﺍﺳﺖ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﻫﻤﻪﺗﺎﻥ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺑﺎﺧﺒﺮﺗﺎﻥ ﻣﻲﻛﻨﺪ. (١٠٥)
نام شیطان چیست؟
نام اصلى ابليس، حارث بوده است كه به دليل عبادت طولانى، او را عزازيل، يعنى عزیز خدا، خطاب مىكردند. وى پس از عُجب(غرور و تکبر)، ابليس ناميده شد و پس از امتناع از سجده و رانده شدن از درگاه الهى، شيطان نام گرفت.
بیشتر مفسران او را از جنیان دانسته و اندکی نیز او را فرشته شمردهاند
شیخ صدوق به سند صحیح از جمیل بن دراج روایت کرده است که او گفت من از حضرت صادق (ع) پرسیدم که ابلیس آیا از ملائکه بود یا در سماوات متولی کاری بود؟ حضرت در جواب فرمودند که نه او از ملائکه بود و نه در آسمان ها متولی کاری.
او از جن بود و در آسمان با ملائکه به سر می برد و در میان فرشتگان به عبادت خدا مشغول بود و فرشتگان می پنداشتند او از خودشان است.
از امام صادق (ع) روایت شده است که در ابتدا ابلیس از هفت آسمان بالا می رفت و به سخنان فرشتگان گوش می داد. با تولد حضرت عیسی (ع) از رفتن به سه آسمان منع شد. پس از تولد پیامبر (ص)، ابلیس از رفتن به همه ی آسمان ها منع شد
روایت شده است که صبح آن شبی که پیامبر به معراج تشریف بردند و همه جا را دیدند، شیطان خدمت پیامبر آمد و گفت: یا رسول الله! شب گذشته که به معراج تشریف بردید، در آسمان چهارم، طرف چپ بیت المعمور منبری بود، شکسته و سوخته ، آیا آن منبر را شناختی؟
حضرت فرمودند: خیر، آن منبر متعلق به کیست؟ شیطان عرض کرد: آن منبر من بود، بالای آن مینشستم و ملائکه پای منبرم نشسته و من آنها را موعظه میکردم، ملائکه از عبادت و بندگی من تعجب میکردند. وقتی که تسبیح از دستم میافتاد، چندین هزار ملک برخواسته تسبیح را میبوسیدند و به دست من میدادند. اعتقاد من این بود که خداوند مخلوقی برتر از من خلق نفرموده است. اما این امر بر عکس شد و رانده درگاه الهی شدم
حضرت علی (ع) می فرماید: از کار خدا درباره ابلیس پند گیرید که کردار دراز مدت او را تباه و کوشش فراوانش را بر باد داد و این به سبب لحظه ای تکبر و سرکشی بود.
در قیامت که دوزخیان گناه خود را برگردن شیطان می اندازند و شیطان به آن ها می گوید:خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطی نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنا بر این، مرا سرزنش نکنید خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من! (ایه22سوره ابراهیم)
منابع:
منتهی الآمال، ص 46؛ امالی شیخ صدوق، ص 285
وسائل الشیعه، ج15، ص 372.
🌙هلال ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ شامگاه دوم فروردین با چشم غیرمسلح قابل رویت است
♦️کاظم منجم، رصدگر هلال ماه:هلال ماه رمضان ۱۴۴۴ قمری در شامگاه ۲۹ شعبان (دوم فروردین ۱۴۰۲) با چشم غیرمسلح در ایران و کل منطقه غرب آسیا به احتمال قریب به یقین، دیده میشود.
هر چه از دوست رسد نیکوست
الأنعام
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَىٰ أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُم بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ
ﺑﺮﺍی ﻣﺮﺩﻣﺎﻥِ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﻣﺘﻌﺪﺩی ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ؛ ﻭﻟﻲ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻧﺪ. ﭘﺲ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺳﺨﺘﻲ ﻭ ﺭﻧﺠﺸﺎﻥ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﻴﺎﻳﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺯﺍﺭی ﻛﻨﻨﺪ. (٤٢)
🔻محبت ما اهل بیت کفاره گناهان است و حسنات را چند برابر می کند 🔸حضرت امام رضا (ع)
🔻روی پا بند نبود. تکفیریها خیز برداشته بودند برای حمله به سامرا حاجی را تا به حال این طور ندیده بودیم کم درجنگ و درگیری نبود اما این بار فرق میکرد دل نگران بود خدای نکرده دوباره اهانتی کنند به ائمه اطهار (عليهم السلام).
شادی ارواح طیبه شهدای عزیز و همه گذشتگان الفاتحه مع الصلوات
آدرس ایتا👇
https://eitaa.com/karbala_moukeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بوی بهشت می وزد از کربلای تو
ای صد هزار جان گرامی فدای تو
رفتی به پاس حرمت کعبه به کربلا
شد کعبه ی حقیقی دل کربلای تو
اجر هزار عمره و حج در طواف توست
ای مروه و صفا به فدای صفای تو
تو هر چه داشتی به خدا دادی ای حسین
فردا خداست جل جلاله جزای تو
با گفته رضاً به قضائک به قتلگاه
شد متحد رضای خدا با رضای تو
خون خداست خون تو و جز خدای نیست
ای کشته خدا که خدا خون بهای توست
🔵 ابراهیم مجاب و کرامت سیدالشهدا
ﺍﺯ ﺗﻞ ﺯﯾﻨﺒﯿﻪ که ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ
ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍء علیهالسلام ﻣﯽﺷﻮﯼ
ﺍﻭﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺒﺮ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﮐﻨﯽ
او نوه ی امام کاظم علیه السلام و اهل ولایت و معرفت بود.
ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﭘﯿﺮ
ﻭ ﻓﺮﺗﻮﺕ، ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ شبهای ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻪ ﺭسمﺍﺩﺏ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻮﺑﺖ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺧﻮﺩ
ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیهﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﯽﺑﺮﺩ، ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﺫﯾﺖ ﻣﯽﺷﺪ
ﯾﮏ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ که ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺑﺮﺩ
ﺩﺭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﭘﺴﺮﻡ
ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﺕ ﺷﺪﻩ که ﻫﻔﺘﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﯿﺎ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻪﺯﯾﺎﺭﺕ ﻣﻮﻻﻳﻢ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیهﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺒﺮ
ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ که ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﮐﻤﺮ ﺭﻧﺞ میبرد
ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺩﺏ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺘﻪﻭ ﺭﺍﻫﯽ ﺣﺮﻡ میشود ﻭ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩﺑﻪ ﻧﺠﻮﺍﯼ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺸﻐﻮﻝ میشود که
ﺁﻗﺎ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺧﺪﻣﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﮑﻨﯽ!؟
ﺁﯾﺎ ﺍﻳﻦ ﺧﺪﻣﺖ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮔﻮشهﺍﯼ ﺍﺯ ﺯﺣﻤﺎﺕﻣﺎﺩﺭﻡ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ؟
ﺁﯾﺎ ...!!!؟؟
ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﯿﺰ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺦ ﮔﻮﺵ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﯼﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍﺯ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ که
ﺍﻟﻬﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﯾﻦ ﺯﺣﻤﺖﻭ ﺧﻮﺑﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﺪ ﻣﺎﺩﺭ
ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺷﺪﻩ
ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﻀﺠﻊ ﻣﯽﮔﻮید:
🤚السلام علیک یا ابا عبدالله
همه ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ که ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ
ﺧﻮﺩ ﻣﯽﺷﻨﻮﻧﺪ که ﺍﺯ ﺩﺍﺧﻞﺿﺮﯾﺢ ﻣﻄﻬﺮﺻﺪﺍﯾﯽ ﺑﺲ ﺩلﻧﻮﺍﺯ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ:
ﻭ ﻋﻠﯿﮏ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﯾﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ
شیخ عباس قمی در منتهی الامال میگوید ابراهیم گفت :
السّلام علیکَ یا اَبا. (سلام بر تو ای پدر) و در جواب، صدایی شنیده شد: و عَلَیْکَ السّلام یا وَلَدی. سلام بر توای فرزندم
قمی، منتهی الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص١۵۶۶
ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺲ ﺑﺮﺧﯽ ﻋﻠﻤﺎء ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ، شبهای جمعه ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﯽﻧﺸﺴﺘﻨﺪ
ﺗﺎ ﺍﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺳﻼﻡ ﺩﻫﺪ
ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﻧﺪ
ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺑﺮﺍهیم ﻣﺠﺎﺏﯾﻌﻨﯽ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ آﻗﺎ ﻧﺎﻣﻴﺪند
سالها ﺑﻌﺪ ﻫﻢ کهﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺖبه ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیهﺍﻟﺴﻼﻡ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ
ﻓﻌﻠﯽ به ﺧﺎﮎ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻳﻨﮏ ﻫﺮ ﮐﺲﺍﺯ ﺗﻞ ﺯﯾﻨﺒﯿﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺷﻮﺩﻻﺟﺮﻡ دوﺑﺎﺭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ.
(📗 أعیان الشیعه، محسن أمین ج ۲ ص۲۲۴)
حتی یک برگ درخت هم بدون اذن الهی به روی زمین نمی افتد
الأنعام
وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ
ﺭﺍﻩﻫﺎی ﺭﺳﻴﺪﻥِ ﺑﻪ ﻏﻴﺐ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﻴﺶ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﻛﺴﻲ ﺟﺰ ﺍﻭ ﺁﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﻲﺩﺍﻧﺪ. ﻫﺮﭼﻪ ﺩﺭ ﺧﺸﻜﻲﻫﺎ ﻭ ﺩﺭﻳﺎﻫﺎﺳﺖ ﻣﻲﺩﺍﻧﺪ. ﻫﺮ ﺑﺮﮔﻲ ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﻴﻔﺘﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺩﺍﻧﻪﺍی ﺩﺭ ﻋﻤﻖ ﺯﻣﻴﻦ ﻓﺮﻭ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﻫﺮ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﺗﺮ ﻭ ﺧﺸﻜﻲ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻴﻔﺘﺪ، ﺍﻭ ﻣﻲﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺲ. ﺑﻠﻪ، ﻫﻤﮥ ﺭﻭﻳﺪﺍﺩﻫﺎی ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺑﻲ ﺭﻭﺷﻦ* ﺛﺒﺖ ﺍﺳﺖ. (٥٩)
مراقب ملائکه ثبت اعمال و اقوال باشیم
الأنعام
وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ
ﺍﻭ ﺑﺮ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﻣﺴﻠﻂ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺘﺎﻥ ﻣﻲﻓﺮﺳﺘﺪ: ﻫﻢ ﺑﺮﺍی ﺣﻔﻈﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﻭ ﻫﻢ ﺑﺮﺍی ﺛﺒﺖ ﻛﺎﺭﻫﺎﻳﺘﺎﻥ. ﭘﺲ ﻭﻗﺘﻲ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺮﮒِ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺳﺪ، ﻣﺄﻣﻮﺭﺍﻥِ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﺎ، ﺑﺪﻭﻥ ﻛﻮﺗﺎﻫﻲ، ﺟﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ. (٦١)
خداوند نکته سنج تمام نگاه ها و اعمال ما را زیر نظر دارد
الأنعام
لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﭼﺸﻢﻫﺎ ﻧﻤﻲﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ؛ ﻭﻟﻲ ﺍﻭ ﻧﮕﺎﻩﻫﺎ ﺭﺍ ﺯﻳﺮ ﻧﻈﺮ ﺩﺍﺭﺩ؛ ﭼﻮﻥ ﺍﻭ ﻧﻜﺘﻪﺳﻨﺞ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ.* (١٠٣)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شهید مهدی باکری:میخواهیم برویم,زنده بودنمان امروز در گرو رفتن ماست سالروز شهادتش گرامیباد
حکمت عبادت
✅روزی جوانی نزد حضرت موسی (ع) آمد و گفت: ای موسی (ع) خدا را از عبادت من چه سودی می رسد؟ که چنین امر و اصرار بر عبادت اش دارد؟
حضرت موسی (ع) گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می کردم.
روزی بز ضعیفی بالای صخره ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد.
با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز ، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو وصدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می رود.
می دانی موسی ع از سکه ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی نیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر ، خطر گرگی است که تو نمی بینی و نمی شناسی و او هر لحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست.
ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی رسد، بلکه با عبادت می خواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم.
📖وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ
و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست.
📖زخرف 36
📚الانوار النعمانیه