eitaa logo
دین و زندگی
59 دنبال‌کننده
825 عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
برای خدمت به ما سوخت و با رسیدن به مقام بزرگ ، پیکرش اینقدر کوچک شد😭 💔
❤️‍🔥 این وصیت‌نامه را بیست‌ بار بخوانید! ▶️ رهبر معظم انقلاب: «یک جوانِ پُرشورِ مؤمنِ از جان‌ گذشته‌ی سبزواری، شهید ناصر باغانی، وصیّت‌نامه دارد. او یک جوانِ در سنین حدود بیست سال است. جا دارد که انسان آن وصیّت‌نامه‌اش را ده بار بخواند، بیست بار بخواند! بنده مکرّر خوانده‌ام.» 📝 گزیده‌ای از وصیت‌نامه شهید ۱۹ ساله، ناصرالدین باغانی: 🔹اینجانب ناصرالدین باغانی بنده‌ی حقیر در درگاه خداوندم. چند جمله‌ای را به رسم وصیت می‌نگارم: 🔸سخنم را درباره‌ی عشق آغاز می‌کنم. ما را به جرم عشق موأخذه می‌کنند‌. گویا نمی‌دانند که عشق گناه نیست! امّا کدام عشق؟ 🔹خداوندا، معبودا، عاشقا، مرا که آفریدی عشق به پستان مادر را به من یاد دادی، امّا بزرگتر شدم و دیگر عشق اولیه مرا ارضاء نمی‌کرد، پس عشق به پدر ومادر را در من به ودیعت نهادی. مدتی گذشت، دیگر عشق را آموخته بودم امّا به چه چیز عشق ورزیدن را نه! 🔸به دنیا عشق ورزیدم به مال و منال دنیا عشق ورزیدم. به مدرسه عشق ورزیدم. به دانشگاه عشق ورزیدم، امّا همه‌ی اینها بعدِ مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد یعنی عشق به تو. (یَومَ لا یَنْفَعُ مال وَلا بَنُون ) فهمیدم که وقتی شرایط عوض شود یَفِرّالْمرءَ مِنْ اَخیهِ و صاحِبَتهِ و بَنیهِ و اُمّهِ وَاَبیهِ، پس به عشق تو دل بستم. 🔹بعد از چندی که با تو معاشقه کردم یکباره به خود آمدم و دیدم که من کوچکتر از آن هستم که عاشق تو شوم و تو بزرگتر از آن هستی که معشوق من قرار گیری. 🔸فهمیدم در این مدت که فکر می‌کردم عاشق تو هستم اشتباه می‌کرده‌ام، این تو بودی که عاشق من بوده‌ای و من را می‌کشانده‌ای! 🔹اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو می‌آمدم. ولیکن وقتی توجه می‌کنم می‌بینم که گاهی اوقات در دام شیطان افتاده‌ام ولی باز مستقیم آمده‌ام؛ حال می‌فهمم که این تو بوده‌ای که به دنبال بنده‌ات بوده‌ای، و هرگاه او صید شیطان شده، تو دام شیطان را پاره کرده‌ای و هر شب به انتظار او نشسته‌ای تا بلکه یک شب او را ببینی. 🔸حالا می‌فهمم که تو عاشق صادق بنده‌ات هستی، بنده را چه، که عاشق تو بشود؛ عَنقا شکار کرکس نشود دام باز گیر. 🔹آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار می‌کردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوق می‌نشستی. اما من بدبخت ناز می‌کردم و شب خلوت را از دست می‌دادم و می‌خوابیدم! اما تو دست بر نداشتی و آنقدر به این کار ادامه دادی تا بالاخره منِ گریز پای را به چنگ آوردی و من فکر می‌کردم که با پای خود آمده‌ام 🔸وه چه خیال باطلی! این کمند عشق تو بود که به گردن من افتاده بود. مرا که به چنگ آوردی به صحنه‌ی جهادم آوردی، تا به دور از هر گونه هیاهو با من نرد عشق ببازی. من در کار تو حیران بودم و از کرم تو تعجب می‌کردم. 🔹آخر تو بزرگ بودی و من کوچک؛ تو کریم بودی و من ل‍ئیم؛ تو جمیل بودی و من قبیح؛ تو مولا بودی و من شرمنده از این همه احسان تو بودم... 🔻امّا چیست؟ 🔸آن هنگام که رزمنده‌ای مجاهد، بسوی دشمن حق می‌رود و ملائک به تماشای رزم او می‌نشینند و شیطان ناله بر می‌آورد و پای به فرار می‌گذارد و ناگهان غنچه‌ای می‌شکفد، آن هنگام را جز شهادت چه نام می‌توانیم داد؟ 🔹شهادت خلوت عاشق و معشوق است .شهادت تفسیر بردار نیست. ای آنانی که در زندان تن اسیرید، به تفسیر شهادت ننشینید که از درک قصۀ شهادت عاجزید. فقط شهید می‌تواند شهادت را درک کند. 🔸 کسی نیست که ناگهان به خون بغلتد و نام شهید به خود گیرد. شهید در این دنیا قبل از این که به خون بتپد، شهید است. و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمی‌توانید بشناسید و بفهمید، بعد از وصل‌شان نیز نمی‌توانید درکشان کنید. شهید را شهید درک می‌کند. اگر شهید باشید شهید را می‌شناسید و گرنه آئینۀ زنگار گرفته، چیزی را منکعس نمی‌کند که نمی‌کند. 🔹برخیزید و فکری به حال خود بکنید که شهید به وصال رسیده است و غصه ندارد. شهیدان به حال شما غصه می‌خورند، و از این در عجبند و حیرت می‌کنند که چرا به فکر خود نیستید! 🔸به خود آیید و زندان تن را بشکنید. قفس را بشکنید و تا سر کوی یار پرواز کنید و بدانید که برای پرواز ساخته شده‌اید نه برای ماندن در قفس! این منزل ویران را رها کنید و به ملک سلیمان در آیید...
لحظاتی پیش یکی از مرزبانان کشور بر اثر سرمای شدید دچار یخ زدگی شد و به فیض شهادت نائل گردید. استوار دوم سپهر روشنی از مأمورین پلیس ستاد مرزبانی انتظامی استان ایلام که حین گشت زنی در محیط برفی بود به علت برودت و سرمای هوا دچار یخ زدگی شد و شهید شد
21.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 این‌ جور بچه‌هایی داشتیم در جبهه... (لشکر۴۱ ثارالله کرمان) راوی: بازیگر سینما محمدرضا ایران منش
⭕️ چرا از کینه دارند؟ به خاطر این جمله؛ شهید علی رازینی: بنده و دوستانمان با منافقین کاری را کردیم که حضرت علی(ع) با خوارج کرد ترورهای سه گانه شهید رازینی! 1⃣ شهید رازینی که پیش از این ۲ بار مورد ناموفق قرار گرفته بود، صبح امروز به رسید. 2⃣ اولین ترور در سال ۱۳۷۷ رخ داد؛ هنگام خروج شهید رازینی از محل کارش با نصب بمب آهن ربایی به خودروی حامل وی توسط موتورسواران مورد سوءقصد قرار گرفت اما جان به سلامت برد. 3⃣ پس از دستگیر شدن افرادی که در ترورش دست داشتند، با ارسال دست نوشته‌ای به مقام معظم رهبری از ایشان درخواست عفو مهاجمان را کرد که مورد تایید رهبر انقلاب قرار گرفت. 4⃣ عامل ترور حجت الاسلام رازینی به زندان منتقل شد و در طول تحمل حبس هنگامی که به مرخصی آمده بود از کشور گریخت. 5⃣ مرحوم رازینی بار دیگر مورد سو قصد قرار گرفت و این بار خانمی که خود را خبرنگار معرفی کرده بود و بارها درخواست مصاحبه با وی را داشت، سرانجام فرصتی پیدا کرد تا نیت شوم خود را عملی کند. 6⃣ او که از طرف گروهک مامور به انجام این ترور شده بود، هنگامی که آماده مصاحبه می‌شد، دست خود را به مدت طولانی درون کیف خود نگاه داشته بود که همین موضوع مرحوم رازینی را به این فرد می‌کند. مرحوم رازینی هنگامی که به سمت این زن می‌رود، می بیند که نارنجکی را در دست دارد که سعی در مخفی نگه داشتن آن دارد و همین موجب هشیاری شهید و خنثی سازی ترور میشود. اما امروز سومین ترور روی داد و فرجامی خونین رقم زد...