به اين پيام زيبا كه در بخش هاى مختلف نجف وكربلا و جای جای عراق منتشر شده است ، توجه كنيد
السلام عليك يا ابا عبد الله
👇👇👇
اعجبني هذا النداء لاحد الاخوة الاعزاء يدعو الزائرين الايرانيين
اقدموا .. فديتكم بي !!
وان اصبحت عملتكم ورق لا تبالوا !! تعالوا حاسرين .. تعالوا فلا حاجة لكم للمال :
فقد فرشنا القلوب قبل الدروب .
وسنسقيكم بماء العيون ..
هلموا : فلا اربعينية بدونكم ! ولا خدمة الا خدمتكم ..
نحن ننتظركم .. وسنتقاسم معكم كسرة الخبز .. كيف والموائد عامرة .. والمواقد موقدة .. والقدور جاهزة . والمضايف قائمة .. وعيوننا شاخصة نحو الحدود بانتظار طلائعكم !!
ترجمه:
اين #پيام كه از سوى برخى از برادران #عراقى ، خطاب به #زائرين ايرانى فرستاده شده است ، برایم بسيار زيبا بنظر رسيد :
#قدم رنجه كنيد ... فدايتان گردم !
با اينكه ارزش #پول شما دچار اشكال گرديده است !!
بفرماييد كه شما نياز به #اسكناس وپول نداريد :
ما #قلب هاى خود را پيش از ، #فرشها ، در راهها براى شما ، فرش نموده ايم ..
ما شما را با #آب ديدگانمان
سيراب مى كنيم..
روى آوريد : زيرا كه #اربعين بدون وجود شما ،
اربعين نيست !
وخدمت در اربعين بدون خدمت به شما ، #خدمت بشمار نمى آيد ..
ما در انتظار شما هستيم..
ما با شما نانهايمان را قسمت مى كنيم..
#غذاها آماده است .. #سفره ها گسترده است .. و#ديگ ها آماده.
#مواكب و#مضيف ها آماده پذيرايي.. وديدگان ما رو به #مرزها مى باشد!
ما در #انتظار قدوم شما ، لحظه شمارى مى كنيم!
😭😭😭😭😭😭😭
لبیک یا حسین
🏴
🔘 پاداش خادمان مجلس امام حسین(ع)
▪️ از امور پر #ثواب و پاداش، #خدمت در برپایی مراسم عزای سید و سالار شهیدان عالم حضرت سیدالشهدا(ع) است.
▪️چنانچه در این باره روایت شده است که مردی از اهالی بحرین بیان داشته است: من خیلی راغب شنیدن مراثی امام حسین(ع) بودم، شب و روز در مجالس سوگواری آن حضرت شرکت می کردم و هیچ امری نمی توانست مرا از رفتن به مجالس عزای اباعبدالله باز دارد.
▪️ یک سال شب نهم محرم، آنقدر در مصیبت آن حضرت گریستم که خسته شده و در کناری نشستم، خواب چشمانم را فرا گرفت و در خواب دیدم که در باغ بزرگی مثل باغ های بهشت قرار دارم و انواع و اقسام درختان دیده می شود و مرغان بر سر شاخه ها مانند مادر بچه مرده نوحه می کنند!
▪️گفتم: سبحان الله این مرغان چرا اینطور ناله می کنند؟!
با خود گفتم: این ناله ها نیست مگر به خاطر مولایم حسین(ع).
▪️ به ناگاه صدای گریه ای شدید به گوشم رسید که نزدیک بود دلم شکافته شود. چند قدم به دنبال صدای گریه رفتم، کنار حوضی رسیدم دیدم بانویی کنار حوض نشسته پیراهن سفید پاره پاره ای در دست دارد و خون آن را می شوید! و به آثار جراحات نگاه می کند و می گرید چنانکه نزدیک است از گریه اش آسمان منشق شود و بر زمین فرود آید!
▪️ می گفت: پدرجان ببین این امت با ما چه کردند؟ تا من به دنیا بودم حق مرا ضایع کردند و پهلویم را شکستند و ارثم را گرفتند. سپس مصائب ابن عمش را بیان داشت تا آنجا که گفت: این ها بس نبود که حسینم را کشتند.
▪️بعد فرمود: فرزندم چرا از نام خود خبر ندادی؟ شاید جد و پدر تو را نمی شناختند که با لب تشنه شهیدت کردند؟! ناگاه در طرف مشرق بدن بی سری را دیدم که می گفت: به حق خودت مادرجان من جد و پدر خودم را معرفی کردم. مقام مرا ملاحظه نکردند، آب #فرات را به رویم بستند، خود و اهل بیتم را تشنه گذاشتند!
▪️من قدم پیش نهاده و سلام کرده و عرضه داشتم این پیراهن پاره پاره و خونین و این بدن بی سر کیست؟!
ناله ای جانسوز از دل برآورد و فرمود: من #مادر این شهید مظلومم، من دختر پیغمبر این امتم، من مادر حسینم که امت جدش او را کشتند و ناگاه دیدم که بانوان چندی سر از جانب درختان, مانند آفتابی که طلوع کند, مویه کنان آمده و اطراف آن بدن بی سر نشستند.
▪️ من از پیراهنی که آن بانو می شست سؤال کردم، فرمود: پیراهن پسرم حسین است که در روز #عاشورا پوشیده بوده. گفتم: با آن چکار می کنی؟
▪️ فرمود: این #پیراهن وسیله ی گریه من است تا روزی که آن را در دست گرفته و در عرصه محشر بایستم و به پروردگارم از ستم #بنی_امیه شکوه کنم و خدا از خشم من خشمگین خواهد شد و همه ظالمان به خانواده ما را جمع خواهد کرد و زبانه آتش آن ها را فرا گیرد.
▪️ عرض کردم: ای سیده! پدرم نوحه خوان فرزندت حسین بود. خدا با او چه کرد؟ فرمودند: کاخی در مقابل کاخ های ما دارد.
▪️ عرض کردم: کسی که در عزای شما بگرید و از مالش در عزای حسین(ع) صرف کند و در غم او بی خوابی کشیده و در حاجت عزادارانش بکوشد و در راه او تشنگان را آب دهد و به دشمنانش #لعنت کند، چیست؟
▪️ فرمودند: #بهشت است. همه ی این کارها کمک به ماست و مژده و بشارت بده به کسانی که به این امور مشغولند که در بهشت همسایه ما خواهند بود. به حق پدرم و همسرم و فرزندم که روز #قیامت تا کودکی از آنها بیرون باشد, به بهشت نخواهم رفت و این پیغام را به آن ها برسان.
📚 «دارالسلام»، ترجمه کمره ای، ج 2, ص 190؛ سید رضا حسینی الازری، «۷۲ داستان از شفاعت امام حسین (ع)»، ص ۹۲-۹۳.
#پاداش_عزاداری
#مهدیه_ثارالله
#ماه_محرم
@mouood_org
🔘 پاداش خادمان مجلس امام حسین(ع)
▪️ از امور پر #ثواب و پاداش، #خدمت در برپایی مراسم عزای سید و سالار شهیدان عالم حضرت سیدالشهدا(ع) است.
▪️چنانچه در این باره روایت شده است که مردی از اهالی بحرین بیان داشته است: من خیلی راغب شنیدن مراثی امام حسین(ع) بودم، شب و روز در مجالس سوگواری آن حضرت شرکت می کردم و هیچ امری نمی توانست مرا از رفتن به مجالس عزای اباعبدالله باز دارد.
▪️ یک سال شب نهم محرم، آنقدر در مصیبت آن حضرت گریستم که خسته شده و در کناری نشستم، خواب چشمانم را فرا گرفت و در خواب دیدم که در باغ بزرگی مثل باغ های بهشت قرار دارم و انواع و اقسام درختان دیده می شود و مرغان بر سر شاخه ها مانند مادر بچه مرده نوحه می کنند!
▪️گفتم: سبحان الله این مرغان چرا اینطور ناله می کنند؟!
با خود گفتم: این ناله ها نیست مگر به خاطر مولایم حسین(ع).
▪️ به ناگاه صدای گریه ای شدید به گوشم رسید که نزدیک بود دلم شکافته شود. چند قدم به دنبال صدای گریه رفتم، کنار حوضی رسیدم دیدم بانویی کنار حوض نشسته پیراهن سفید پاره پاره ای در دست دارد و خون آن را می شوید! و به آثار جراحات نگاه می کند و می گرید چنانکه نزدیک است از گریه اش آسمان منشق شود و بر زمین فرود آید!
▪️ می گفت: پدرجان ببین این امت با ما چه کردند؟ تا من به دنیا بودم حق مرا ضایع کردند و پهلویم را شکستند و ارثم را گرفتند. سپس مصائب ابن عمش را بیان داشت تا آنجا که گفت: این ها بس نبود که حسینم را کشتند.
▪️بعد فرمود: فرزندم چرا از نام خود خبر ندادی؟ شاید جد و پدر تو را نمی شناختند که با لب تشنه شهیدت کردند؟! ناگاه در طرف مشرق بدن بی سری را دیدم که می گفت: به حق خودت مادرجان من جد و پدر خودم را معرفی کردم. مقام مرا ملاحظه نکردند، آب #فرات را به رویم بستند، خود و اهل بیتم را تشنه گذاشتند!
▪️من قدم پیش نهاده و سلام کرده و عرضه داشتم این پیراهن پاره پاره و خونین و این بدن بی سر کیست؟!
ناله ای جانسوز از دل برآورد و فرمود: من #مادر این شهید مظلومم، من دختر پیغمبر این امتم، من مادر حسینم که امت جدش او را کشتند و ناگاه دیدم که بانوان چندی سر از جانب درختان, مانند آفتابی که طلوع کند, مویه کنان آمده و اطراف آن بدن بی سر نشستند.
▪️ من از پیراهنی که آن بانو می شست سؤال کردم، فرمود: پیراهن پسرم حسین است که در روز #عاشورا پوشیده بوده. گفتم: با آن چکار می کنی؟
▪️ فرمود: این #پیراهن وسیله ی گریه من است تا روزی که آن را در دست گرفته و در عرصه محشر بایستم و به پروردگارم از ستم #بنی_امیه شکوه کنم و خدا از خشم من خشمگین خواهد شد و همه ظالمان به خانواده ما را جمع خواهد کرد و زبانه آتش آن ها را فرا گیرد.
▪️ عرض کردم: ای سیده! پدرم نوحه خوان فرزندت حسین بود. خدا با او چه کرد؟ فرمودند: کاخی در مقابل کاخ های ما دارد.
▪️ عرض کردم: کسی که در عزای شما بگرید و از مالش در عزای حسین(ع) صرف کند و در غم او بی خوابی کشیده و در حاجت عزادارانش بکوشد و در راه او تشنگان را آب دهد و به دشمنانش #لعنت کند، چیست؟
▪️ فرمودند: #بهشت است. همه ی این کارها کمک به ماست و مژده و بشارت بده به کسانی که به این امور مشغولند که در بهشت همسایه ما خواهند بود. به حق پدرم و همسرم و فرزندم که روز #قیامت تا کودکی از آنها بیرون باشد, به بهشت نخواهم رفت و این پیغام را به آن ها برسان.
📚 «دارالسلام»، ترجمه کمره ای، ج 2, ص 190؛ سید رضا حسینی الازری، «۷۲ داستان از شفاعت امام حسین (ع)»، ص ۹۲-۹۳.
#پاداش_عزاداری
#مهدیه_ثارالله
#ماه_محرم
@mouood_org
🔘 #وظايف_منتظران: آماده باش (۳): آمادگی همه جانبه
🔸بايد توجه داشت کزه شيوه #آمادگی برای #ظهور، به شرايط زمان و مکان بستگی دارد و اگر در بعضی روايات، از آماده کردن اسب و شمشير برای ظهور ولیّ امر(عج) سخن به ميان آمده و برای آن، فضيلت بسيار شمرده شده است، به اين معنا نيست که اينها موضوعيت دارند.
🔸 با قدری تأمل روشن میشود که ذکر اين موارد تنها به عنوان تمثيل و بيان لزوم آمادگی رزمی برای ياری آخرين حجت حق است.
🔸 در اين عصر بر شيعيان لازم است که با فراگرفتن فنون رزمی و مسلح شدن به تجهيزات #نظامی روز، خود را برای مقابله با دشمنان قائم آل محمد(ع) آماده سازند.
🔸 #امام_خمينی (ره) با وسعت ديدی که داشت، «کسب آمادگی برای ظهور» را بسيار فراتر از آنچه گفته شد، مطرح میکرد و معتقد بود که بايد از هم اکنون برای گسترش #قدرت_اسلام در جهان تلاش کنيم تا زمينه ظهور چنانکه بايد، فراهم شود. ايشان در اين زمينه میفرمود:
🔸 همه ما #انتظار_فرج داريم و بايد در اين انتظار #خدمت کنيم.
انتظار فرج، قدرت اسلام است و ما بايد کوشش کنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا کند و مقدمات ظهور ـ ان شاءالله ـ تهيه شود.
📚 برگرفته از کتاب #درسنامه_فرهنگ_مهدویت_و_انتظار, ج 3: #چشم_به_راه؛ اثر #ابراهیم_شفیعی_سروستانی
📬 خرید از یاران شاپ https://b2n.ir/darsnameh
از کتابراه: https://b2n.ir/504402
از فراکتاب: https://b2n.ir/790748
از طاقچه: https://b2n.ir/878540
#امام_زمان_شناسی
@mouood_org