eitaa logo
موعود
2.1هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
283 فایل
🔸کانال رسمی موسسه فرهنگی هنری موعود عصر «عج»🔸 🔹پایگاه اینترنتی موسسه موعود: 🔸fa.mouood.com 🔹فروشگاه اینترنتی: 🔸shop.mouood.com 🔹 ارتباط با موعود: 🔸Eitaa.com/mouood_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘 ناخدای باور هر قبیله 🔹 ناخدایی را می شناسم؛ قصه گویان قدیمی از کشتی اش گفته اند، اسطوره سرایان از پهلوانی اش، کتابهای کهن از اعجازش. 🔹 ناخدای باور هر قبیله و هر قوم است. بوداییان، بودایش می خوانند؛ زرتشتیان، سوشیانس، یهودیان، ماشیح مسیحیان، مسیح مسلمانان، مهدی(عج). 🔹 می گویند (ع) است؛ برای نجات جهان، فریاد «خطر سیل» سر داده است. می گویند، (ع) است؛ در پوشش ناخداست و در واقع، بت شکن ناشناس شهر است. می گویند (ع) است؛ کمر بسته به نجات رنج کشیدگان از جور فرعون. می گویند (ع) است؛ برای مرهم گذاشتن و علاج می آید. می گویند (ص) است؛ برای شکستن شب، سلاح خورشید می آورد. 🔹 می گویند، ناخدا هر روز آهنگ رفتن به آن سوی آبها ساز می کند؛ 🔹 داستان ها می گویند کشتی اش، بی مسافر است؛ 🔹 هنگامه ی حرکت او وقت دل کندن انسان هاست از ویرانه ی شوم. 🔹 باید آواز ناخدا را دریابیم و گوش بسپاریم به آوای کوچش که ندا می دهد: لنگرهای دل‌بستگی را برکشید، بادبانهای اراده را بالا ببرید، ریسمان های وصل به ستم را باز کنید که برای شکافتن دل اقیانوس و رسیدن به سرزمین نور یک کشتی مانده است و یک ناخدا! @mouood_org
🔘 ارث تو از امامت، انتظار بود 🔸 می دانستم که تو میراث دار رسولان و دوستان خدایی، و امروز می فهمم تو براستی، همه چیز را به ارث برده ای؛ حتی غربت را! 🔸 امروز می فهمم، که از امامت پدر، به تو پرده پوشی رسید و از امامت پدربزرگ، نا آشنا ماندن حتی میان شیعیان. 🔸 امروز می فهمم که از امامت جوان ترین امام رنج نزدیکان فریبکار، و از علی بن موسی الرضا (ع) غربت و از موسی بن جعفر (ع)، درد ماندن در زندان غیبت نصیب تو شد. 🔸 امروز می فهمم از عصر صادقین، حسادت کوته فکران و ناشکری مردم برای تو ماند. 🔸 و ما آقا جان! ماییم کوفیانی که نامه هایمان را پر از امضای «بیا» کرده ایم و دست بر دست گذاشتیم تا دشمنان دوره ات کنند؛ همچون حسین (ع). 🔸 و ما، بی نیاز از معاویه به سوی طلا و نقره ی دنیا دویدیم؛ تا نصیب تو بی یاوری باشد؛ همچون حسن (ع). 🔸 آقا جان! سوختن، انگار در خانواده ی شما، ارث مادری است... 🔸 و حق دار بودن و کنجی به انتظار نشستن، اگر برای امیر (ع) بیست و اندی سال بود، برای تو به درازا کشید... 🔸 آقا جان! نادیده بگیر تهمتها را؛ همچون رسول خدا(ص). 🔸آری؛ می دانستم که تو میراث دار رسولان و دوستان خدایی، و امروز می فهمم تو براستی، فرزند صبر و غیرت و شجاعتی. میراث دار اسطوره ها. 🔸 کاش روزی می فهمیدیم بار سنگین و سخت امامت جهان را به دوش توانای چه کسی سپرده ایم؛ آن وقت کفش آهنین می پوشیدیم و نمی نشستیم تا بیابیم: مولای منتظرمان را! @mouood_org
🔘 بسوزان! 🔹 مولا! صبر تو خدایی است، تردیدی نیست! دل تو دریایی است! 🔹 اینجا دنیاست! آگهی‌ها رنگارنگ نشانش می دهند و خاکستری است! بیش از لبخند، اشک می آورد... - ردّی از اشک شادی نیست آنچه بر گونه‌های خاک گرفته‌ی کودکان افتاده است- و از میان شیشه‌های دوجداره هم، همهمه به گوش می‌رسد! 🔹 اینجا دنیاست، و بی تو از همیشه خاکستری تر نازیباتر تلخ تر پرهیاهو تر و سرگردان تر است! 🔹 آری؛ ماجرای ما اینگونه است: هر روز تاریخ تکرار می‌شود! آتشی که با سطلی آب خاموش می‌شود را می‌فروزد با نفت! 🔹 اشکی که با قطعه نانی می‌خشکد را خون می‌کند با موشک! 🔹 صدایی که ندای الحق می‌دهد را خاموش می‌کند با گلوله! 🔹 آقا! اینجا جهان است و امروز نزدیک قیامت است و ما... ما مردمان جامانده و محروم آخرالزّمانیم! 🔹 صبر تو خدایی است، می‌دانم! این بار آقا جان! صبر نکن! فریاد بزن! نفرین کن! بسوزان! @mouood_org
🔘تو را برای بندگی برگزیده ام! 🔸 خدا را بنده وار، تعظیم کردم؛ آن زمان که تو را در میان معرکه ی خشک خون آلود عاشق دیدم! 🔸 آنگاه سر بر تربتی گذاشتم که بوی تو را می داد و فریاد کردم: «خدایا! نه به خاطر آنکه تو را به درستی شناختم؛ و نه برای صفات عالی ات؛ - که به درک آن نرسیدم- بلکه به خاطر حسین، ستودنی یافتم! که خدایی که «حسین» بنده ی اوست، خود چگونه است؟» 🔸 آقای من، حسین! من راه بندگی را برگزیده ام: گریستن برای رنج هایت زخم خوردن هنگام شکستنت خمیدن برای خواهرت آرزوی زیارت کربلا به دل داشتن، دعا برای آمدن منتقمت و سر باختن در راه خونخواهی ات. 🔸 خدا را بندگی می کنم که پدری چون تو داشته باشم: یا ابا عبدالله! علیه السلام @mouood_org
🔘 پایان هر چیز... 🔸 آن زمان که افکار بیمارند؛ و دست‌ها معلق، در چنبره‌ی بی‌چارگی به بی چیزی چنگ می زنند، و قلب‌ها بی‌هدف می‌تپند؛ و قدم‌ها، در هر جادّه مردد گام برمی‌دارند، و چشم‌ها نگران «نان» و «نام»اند؛ نه «نار»؛ آن است! 🔸 آن که فکرش پر از شفاست، و دست‌هایش پر از دعا، و قلبش پر از ، آن آخرین است! 🔸 در انتهای بندگی در پایان عاشقی در نهایت نیکی؛ ایستاده بر بلندای هر چیز! و در آخر هر چیز؛ 🔸 «والعاقبة للمتّقین» @mouood_org