#حکایت
🕌اشاره به حکایت مُسَلَّمِ حاج عبدالباقی قزوینی با مرحوم کشیکچی
🔶مرحوم نجم الدین نوری معروف به نجم الشریعه و فاضل نوری، عالم فاضل کامل و ادیب و شاعر عارف از فضلا و علمای معاصر اصفهان و مدفون در تکیه بابارکن الدین در دیوان خود جریان تشرف تاجر اصفهانی خدمات امام زمان (عج) و کمک مرحوم کشیکچی به فرمان امام زمان (عج) به او را به صورت نظم چنین آورده است:
#گروه_فرهنگی_مواسات
برایم این حکایت گفت پیری
که دانا بود و هم روشن ضمیری
زمانش تاجری بوده مسلمان
که مشی اش بود اندر راه ایمان
نجف رفت و خیالش مکه بوده
چو راه عشق، این راهش نموده
همه نقدینه اش همراه برده
نه مالش را به غیری او سپرده
نجف رفت او به منزل گشت حیران
چو در بُد باز، سارق برد همیان
غریب و بی نوا و آبرو دار
سفر دور است و باشد رنج بسیار
چه سازد، حال خود را با که گوید؟
علاج فقر و غربت از که جوید؟
روان گردیده او حیران به کوفه
شب تاریک و او را نیست توشه
ز کوفه سوی سهله او روان بود
دو چشمش اشکبار، از غم نیاسود
به تاریکی برش مردی نمایان
شد و ناگه صدا زد در بیابان
بگفت او را که این همشهری توست
بباید مال این بیچاره را جست
برفت و آن یکی آمد بر او
که آن یک خوانده بود او را بدان سو
بگفت او را که اندر صحن ما را
تو فردا بینی امشب کن مدارا
مشرف گشت و اندر صحن بنشست
چه کاری جز توسل داشت در دست؟
در آنجا دید پیدا گشت آن مرد
به پشتش بار و گوئی چیزی آورد
به سوی حجره¬ای کرد او اشاره
بدان جانب روان گشت او دوباره
چو اندر حجره رفتند آن دو، دربست
گشود آن بار و همیانش سر دست
شُدَت حاجت روا، بنگر خدا را
ببین جانا تو آثار دعا را
چنین گفت و از آنجا رفت بیرون
ندیدندش دگر در شهر و هامون
ز لطف حق سفر گردید راحت
به منزل بازگشتش، با سلامت
بدیدش دیگر او را تا که یک روز
مر او را گفت، آن مرد دل افروز
که آبی صبح و بینی نیستم من
ز من بینی که افتادست این تن
کفن بینی و پولی بهر تدفین
برای هر کسی هست عاقبت این
به کار کفن و دفنش کرد اقدام
به حق پیوست و روحش گشت آرام
#کشیکچی
#سیره_علما
#امام_زمان
#تخت_فولاد
#مسجد_میرزا_عبدالله_آغا_باشی
#تکیه_صاحب_روضات
👇ما را دنبال کنید 👇
ایتا / اینیستاگرام