°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°
بخونید قشنگه 🔆حتما منتشر کنید....
🌹 دی ماه ۱۳۵۳ استاندار وقت کرمان در دفترش پذیرای زوجی بود، زوج میانسال پولداری، ساکن تهران که به تازگی از مسافرت طولانی به دور دنیا و شهرهایِ ایران برگشته بودند. هیچوقت کسی ندونست چرا از بینِ این همه شهر کرمان رو انتخاب کردند. مرد مهندس کشاورزی و تحصیلکرده ی دانشگاه تهران و بعدا پاریس بود. خیلی پولدار بودند، پولی که حاصل کارِ مرد از تجارت و تخصصش بود نه ارثیه ی فامیلی.
مرد به استاندار وقت گفت: "سالهاست زندگی میکنیم و متاسفانه فرزندی نداریم و وارثی. تصمیم گرفتیم با پولی که داریم در کرمان چیزی بسازیم. "استاندار خیلی خوشحال شد. فوری پیشنهاد داد: "بیمارستان بسازین. کرمان بیمارستان کافی نداره."
مرد گفت: "نه!"
استاندار پیشنهاد داد: "هتل! کرمان فقط یک هتل داره."
—نه!
—مدرسه؟ مسجد؟ مرکزِ خرید؟
و جوابِ همه نه بود. همسرِ مرد توضیح داد: ما تصمیم گرفته ایم در کرمان دانشگاهی بسازیم. با همه ی امکانات!
و مرد کلامِ همسرش رو کامل کرد: ما یه دانشگاه اینجا میسازیم اونوقت هتل و مسجد و بیمارستان و مرکزِ خرید و مرکزِ جذبِ توریست هم در کنارِ اون دانشگاه ساخته میشه. ما دانشگاهی در کرمان میسازیم برایِ بچههایی که نداریم و میتونستیم داشته باشیم.
اون روز و تمامِ هفته ی بعد اون زوجِ میانسال در ماشین استانداری تمامِ کرمان رو برایِ پیدا کردنِ زمین مناسب برایِ ساختن اون دانشگاه زیر و رو کردند. هر جا بردنشون، چیزی پسند نکردند.
روزِ آخر در حومه ی کرمان در بیابونِ برهوتِ کویری کرمان، راننده کلافه دمی ایستاد تا خستگی در کنند و آبی بنوشند.
راننده بعدها تعریف کرد که: " تا مرد پیاده شد که قدمی بزند، زیر پاش یک سکه ی یک ریالی پیدا کرد. برش داشت و به من گفت همین زمین رو میخوام. برکت داره. پیدا کردنِ این سکه نشونه ی خوبیست. اینجا دانشگاه رو میسازم. " راننده می گفت بهشون گفتم: "اینجا؟؟ اینجا بیابونه. بیرونِ کرمانه، نه آب داره و نه برق. خیلی فاصله داره تا شهر." ولی مرد سکه ی یک ریالی رو گذاشته بود جیبش و اصرار کرده بود که نه فقط همین زمین رو میخوام. همه ی زمینِ این منطقه رو برام بخرین. دانشگاه رو اینجا میسازم."اون زمین خریده شد، و احداثِ دانشگاهِ کرمان از همون ماه با هزینه و نظارتِ مستقیم اون مرد شروع شد. اتاق کوچکی در اون زمین ساخته شد و تصویرِ کوچکی از اون مرد رویِ یکی از دیوارها بود. کسی تو کرمان اصلا اونو نمیشناختش. سالها گذشت، خیلی اتفاقها افتاد. انقلاب شد، جنگ شد. ولی هیچ چیز و هیچ کس نتونست، مشکلات شخصی، بیماری، و حتی در اوج جنگ هرگز اجازه نداد ساختنِ اون دانشگاه متوقف شه. و در تمام این مراحل همسرش در کنارش بود و لحظهای ترکش نکرد. اون دانشگاه ساخته شد. یکی از زیباترین، مجهزترین دانشگاههای ایران. شامل دانشکدههای مختلف تقریبا در تمامی رشته ها. سرانجام در ۲۴ شهریور ۱۳۶۴ در حضور خودش و همسرش ، اون دانشگاه افتتاح شد. دانشگاهِ شهید باهنرِ کرمان! نامی از او بر هیچ جا نبود غیرِ از همون عکسِ کوچیکِ قدیمی تو اون اتاق کوچیک. وقتِ سخنرانی افتتاحیه گفته بود که چقدر خوشحاله که اون دانشگاه رو ساخته و حس میکنه که این فرزندانِ خودش هستند که به اون دانشگاه میان. و آرزو کرده بود که اتاقِ کوچکی در ورودی اون دانشگاه داشت که با همسرش اونجا زندگی میکرد و میتونست آمد و رفتِ هر روزه ی فرزندانش رو ببینه. اتاقی به اون داده نشد. ولی او ادامه برایِ اتمامِ اون دانشگاه رو هرگز متوقف نکرد. دانشکدههای مختلف یکی بعد از دیگری شروع به کار کردند.
آخرین دانشکده ، دانشکدهِ پزشکی بود. در کنارِ این دانشکده او و همسرش یک بیمارستانِ ۳۵۰ تخت خوابی هم ساخته بودند.
روز افتتاحِ اون دانشکده دقیقا با فارغ التحصیلی من در....... افتتاحیه رفتم، همه ی دانشجوها از رشتههای مختلف اومده بودند. جا برایِ سوزن انداختن نبود. کسی حتی نمیدونست که اونا اومدن یا نه. بیشترِ ماها هیچ تصویری از اونا ندیده بودیم.وقتی رئیس دانشگاه کرمان سخنرانی کرد و گفت به پاسِ تمامِ تلاشها و کاری که کرده اند دانشکده و بیمارستانِ #دانشگاه_کرمان به نام او نامگذاری شده، و با اصرار از او و همسرش خواست که پشت تریبون بیان و شروع به کارِ اونجا رو رسما اعلام کنند، اون وقت ما زوجِ پیر و کوچیک و لاغر اندامی رو دیدیم که از پلهها بالا رفتند. هیچ سخنرانی نکردند و هیچ نگفتند. فقط اونجا ایستادند و دانشجوها همه بدونِ هیچ هماهنگی قبلی همه با هم به احترامشون بلند شدند و برایِ بیشتر از ۲۰ دقیقه فقط دست زدند. و اونا فقط نگاه کردند و گریه کردند. زنده یادان #فاخره۰صبا و #علیرضا_افضلی_پور هم اکنون هر دو در کنار هم و در قبرستان ظهیرالدوله آرمیده اند .
روحشان شاد❤️حسبی ربی الله را فراموش نکنید.
کانال منتظران موعود👇👇
https://eitaa.com/moweud2
آن روضه را که ما شنیدیم دیده است
اینگونه صبر را زِ که تعلیم دیده است؟!
«ننه مریم» مادری که وقتی خبردار شد
پسرش برای پاکسازی شهر بر اثر انفجار
مهمات شهید شده است.
این مادر، با قایق وارد شهرشد و سراغ بچههایش را گرفت. مرتضی شهید شده بود و هنوز قبرستان دست دشمن بود و به ناچار، پسرش را در قبرستان آبادان به خاک سپرد. سپس به خرمشهر بازگشت و باخبر شد که محمد برای پاکسازی شهر براثر انفجار مهمات شهید شده است. وقتی به محل حادثه رفت، بابدن قطعه قطعه شده پسرش مواجه شد. یک پتو آورد و شهید را جمع کرد و همراه با رزمندگان خرمشهری، او را درقبرستان خرمشهر به خاک سپرد وسپس به سمت خانه اش حرکت کرد.
رزمندهها «ننه مریم» را زینب زمان صدا میکردند چرا که در کوران گلوله باران مقاومت کرد و در برابر خبرهای سخت و ناگوار خم به ابرو نیاورد، با وجود داغهایی که دید خرمشهر را ترک نکرد تا زمانی که شهر سقوط کرد
.
راوی : حاج قاسم صادقی
#ام_الشهدا
#زینب_زمان
#شهید_محمد_پورحیدری
#السلام_علی_قلب_زینب_الصبور
6.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 اربعین جبهه ها
ثبت در طومار زیارت کنندگان امام حسین (ع)
❤ بهترین زیبایی های خلقت :❤
❣زیباترین کلام:بسم الله...
❣زیباترین تکیه گاه:خدا
❣زیباترین دین:اسلام
❣زیباترین خانه:کعبه
❣زیباترین بانگ:تکبیر
❣زیباترین آواز:اذان
❣زیباترین ستون:نماز
❣زیباترین معجزه:قرآن
❣زیباترین سوره:حمد
❣زیباترین قلب:یاسین
❣زیباترین عروس:الرحمن
❣زیباترین محافظ:آیةالکرسی
❣زیباترین عمل:عبادت
❣زیباترین زیارت:خانه خدا
❣زیباترین منزل:بهشت
❣زیباترین مهاجر:هاجر
❣زیباترین صابر:ایوب(ع)
❣زیباترین معمار:ابراهیم(ع)
❣زیباترین قربانی:اسماعیل(ع)
❣زیباترین مولود:عیسی(ع)
❣زیباترین جوان:یوسف(ع)
❣زیباترین انسان:پیامبراسلام
❣زیباترین پارسا:علی(ع)
❣زیباترین مادر:زهرا(س)
❣زیباترین مظلوم:امام حسن مجتبی(ع)
❣زیباترین شهید:امام حسین(ع)
❣زیباترین ساجد:امام سجاد(ع)
❣زیباترین عالم:امام محمدباقر(ع)
❣زیباترین استاد:امام صادق(ع)
❣زیباترین زندانی:امام کاظم(ع)
❣زیباترین غریب:امام رضا(ع)
❣زیباترین فرزند:امام جواد(ع)
❣زیباترین راهنما:امام هادی(ع)
❣زیباترین اسیر:امام حسن عسکری(ع)
❣زیباترین منتقم:امام زمان(عج)
❣زیباترین عمو:حضرت عباس(ع)
❣زیباترین عمه:حضرت زینب(ع)
❣زیباترین سرباز:علی اکبر(ع)
❣زیباترین غنچه:علی اصغر(ع)
❣زیباترین شب سال:شب قدر
❣زیباترین سفر: حج
❣زیباترین محل تولد:کعبه
❣زیباترین لباس: احرام
❣زیباترین ندا: فطرت
❣زیباترین سرانجام: شهادت
❣زیباترین جنگ: نفس عماره
❣زیباترین ناله: نیایش
❣زیباترین اشک: اشک از توبه
❣زیباترین حرف: حق
❣زیباترین حق: گذشت
❣زیباترین رحمت: باران
❣زیباترین سرمایه: زمان
❣زیباترین لحظه: پیروزی
❣زیباترین کلمه: محبت
❣زیباترین یادگاری: نیکی
❣زیباترین عهد: وفا
❣زیباترین دوست: کتاب
❣زیباترین کتاب: قرآن
❣زیباترین زینت: ادب
❣زیباترین روزهفته: جمعه
❣زیباترین خاک: تربت کربلا
❣زیباترین ابزار: قلم
❣زیباترین روزسال: مبعث
❣زیباترین بیابان: عرفات
❣زیباترین مزار: شش گوشه
❣زیباترین شعار: صلوات
❣زیباترین قبرستان: بقیع
❣زیباترین زمین: کربلا🏴🏴🏴
کانال منتظران موعود👇👇
https://eitaa.com/moweud2
21.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌍 ظهر در مسجد پخش شد خیلی ها منقلب شدند گفتم شما هم استفاده کنید.
گوش کنید😭
انتشار حداکثری با شما ✅
کانال منتظران موعود👇👇
https://eitaa.com/moweud2
8.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اثر سینه زدن بر بدن انسان👌
کانال منتظران موعود👇👇
https://eitaa.com/moweud2
اربعین که میآید
باید از زینب کبری گفت!
کربلا در کربلا میماند
اگر زینب نبود ...
📸 قائمشهر ؛ اواخر دهه ۶۰
خانواده شهدای لشکر ویژه ۲۵ کربلا
راه شهیدان را ادامه میدهند
#زنان_زینبی
#دفاع_مقدس