به نام خدا
معرفت کنید یک آیه زیر را بخوانید و ثوابش را هدیه کنید به شهید ابراهیم هادی و رفتگانتان.
سوره آل عمران (آیه ۸)
*رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ* «پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنكه ما را هدایت كردی، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشندهای.
داشتيم برای حمله آماده میشديم. هر كس به كاری مشغول بود. يكی وصيتنامه مینوشت. ديگری وسايلش را آماده میكرد و آن يكی وضو گرفته و به لباس و صورتش عطر میزد. فرمانده نگاهی به جبّار كرد و گفت: آقا جبّار شب حمله اس ها! جبّار خميازه كشيد و گفت: میدانم. ـ نمیخواهی يك دست به سر و صورتت بكشی؟ مگر سر و كله ام چشه؟ علی خنده كنان گفت: منظور فرمانده، موهای نازنين كلّه مبارك شماست! جبّار با اخم به علی نگاه كرد و گفت: سرت به كار خودت باشد. صلاح مملكت خويش خسروان دانند! ديگر نه فرمانده و نه كس ديگر حرفی زد.
اين جبّار از آن موجودات عجيب روزگار بود. با آن قد دراز و بدن لاغر و سر و وضع ژوليده، اگر میديديش چه فكرها كه دربارهاش نمیكردی. اما انصافاً در جنگيدن رو دست نداشت. شجاع و دلير و بیكلّه! اما مشكل اصلی واقعاً كلّه اش بود! هميشه خدا موهايش ژوليده و پس كلّه اش موها شاخ شده بود! بیانصاف نمیكرد يك شانه به آن موهايش بكشد. به حرف هيچكس هم تره خرد نمیكرد.
عمليات شروع شد و ما به قلب دشمن زديم و از ارتفاعات حاج عمران بالا كشيديم. آفتاب در حال طلوع بود كه يكی از ارتفاعات صعب العبور را فتح كرديم. همان بالا از خستگی نفس نفس میزديم كه بیسيمچی دويد طرف فرمانده و گفت: فرماندهی تماس گرفته، میپرسند روی كدام ارتفاع هستيد؟ فرمانده كمی سرش را خاراند و گفت: والله روی نقشه هيچ اسمی از اين ارتفاع نديدم. علی خنده كنان گفت: میگويم اسمش را بگذاريد «پسِ كلّه جبّار!» آخه میبينيد كه، دامنه اش همه اش شاخ شاخه. مثل پسِ كلّه آقا جبّار. جبّار آن طرفتر بود و چيزی نمیشنيد.
چند ساعت بعد يكی از بچه ها راديو اش را روشن كرد. صدای مارش عمليات بلند شد. بعد گوينده با هيجان گفت: شنوندگان عزيز توجه فرماييد! توجه فرماييد! رزمندگان دلير ما ديشب پس از يورش به دشمن بعثی در ارتفاعات حاج عمران در غرب كشور توانستند ارتفاعات مهم و سوق الجيشی پسِ كلّه جبّار را آزاد كنند. جبّار يكهو از جا جست. بچه ها از شدّت خنده روی زمين ريسه رفتند. جبّار با عصبانيت فرياد زد: كدام بیمعرفت اسم اينجا را گذاشته پسِ كلّه جبّار؟ اما هيچ كس جوابش را نداد. روی ارتفاع پسِ كلّه جبّار میخنديديم و جبّار حرص میخورد.
آن ارتفاع به همان اسم معروف شد. اگر الان به نقشه دقيق آن منطقه نگاه كنيد، يك ارتفاع را میبينيد كه اسمش است: پسِ كلّه جبّار!
اگر دلش رو داری ببین. بلاخره محمد معافی به کنار خانواده برگشت اما چه زیبا. مادرش ......... کانال های اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی در:
کانال واتساپ یک:
https://chat.whatsapp.com/G8UzWb8oAFLDUw0HeJeR2j
کانال واتساپ دو https://chat.whatsapp.com/EoJ0AZZrtDGHdRUzmIhjJC
کانال ایتا:
http://Eitaa.com/mramezani44
کانال تلگرام
@mramezani44