یک نمایش میدانی علیه حضرت عباس
در کربلا یک بار اتاق فکر سپاه عمر سعد به ایدهای رسید که نتیجهاش شرمندگی عباس شد.
ایده، اجرای یک نمایش میدانی بود در روز تاسوعا. نمایشی که هدفش شکستن اعتبار اباالفضل بود و رقم زدن رگههایی از نگرانی در دل سپاه امام.
روز تاسوعا، همه ۳۰ هزار نفری که قرار بود با امام بجنگند، به کربلا رسیده بودند. صفبندیها انجام شده بود، میدان حالت جنگی به خودش گرفته بود و چشمها همه به تحرکات میدانی حریف بود.
امام اصحاب را توی خیمهای جمع کرده بودند، چند نفری بیرون مراقب اوضاع بودند و باقی همه در خیمه فرماندهی مشغول گفتگو با امام.
توی لشکر عمرسعد هم همه چیز طبق نظام جنگی بود. در تقسیم کاری که عمر سعد انجام داده بود، شمر فرمانده جناح چپ لشکر شده بود. شمر را تقریبا همه میشناختند. چهره آشنایی برای اهل کوفه بود و سمت فرماندهی که در میدان داشت او را باز برای همه مطرحتر کرده بود.
(ادامه دارد ...)
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
یک نمایش میدانی علیه حضرت عباس
(ادامه)
حالا شما لشکر صف کشیده کوفه را تصور کنید که یکباره کسی آرام آرام از دلش جدا میشود و میرود سمت خیمههای امام. همه لشکر کوفه چشم میشوند و مرد سوار بر اسب را نگاه میکنند. شمر تا نزدیکیهای خیمه میرسد، تا جایی که جلوتر از آن را تیم حفاظتی امام اجازه نمیدهند.
نمایش شروع شده. شمر فریاد میزند. طوری که صدایش تا عمق اتاق عملیات امام میرسد. توی سناریو برای شمر نوشتهاند که باید صدایش دشت را پر کند، مهم است که جملههایی که میگوید را همه بشنوند. هم خودیها بشنوند و هم غیر خودیها.
شمر میگوید: «دنبال خواهرزادههایم آمدهام، فامیلهایم را کار دارم.»
شمر چه ه محبوبی در میان اهل کوفه نیست، چهره معتدلی هم نیست. شمر خبیث است و این را تقریبا همه میدانند. یک تبهکار سرشناس که از قضا فرمانده لشکر دشمن هم هست آمده و دنبال فامیلهایش در میان سپاه امام است.
توی خیمه فرماندهی سکوت میشود.
نمایش به نقطه اوجش رسیده و شمر مهمترین دیالوگش را گفته: «این بنو اختنا».
در روایتها داریم که اینجا حضرت عباس سرش پیش برادر خم شد، شاید سختترین لحظهها، همین لحظههایی بود که نسبتی میان عباس و شمر بر قرار میشد. عباس ساکت بود، توی خیمه همه ساکت بودند. اباعبدالله گره سکوت را باز کردند: «جوابش را بدهید با اینکه آدم فاسقی است.»
بعد از این عرصه عرصه خروش اباالفضل است. امان نامه را برمیگرداند و شمر را توبیخ میکند که فکر کرده زندگی بی اباعبدالله برای او بیشتر از مرگ با اباعبدالله میارزد.
برای شمر، همان سر خم کردن و شرمندگی عباس در برابر اباعبدالله برد حساب میشد. شمر کارش را کرده بود، تیر نمایش میدانیاش به هدف خورده بود و جان عباس را خراش داده بود.
شخصیت اباالفضل العباس آن قدر در ماجرای کربلا تاثیرگذار است که دشمن برای ترور شخصیتش، نقشهای ویژه و عملیاتی خاص طراحی میکند. همه رسانههایش را به میدان میآورد و با نمایشی منحصر به فرد، عباس را هدف میگیرد.
این نقطه اوج کار یک نیروی جبهه حق است، جایی که آن قدر برای دشمن هزینهساز میشود که ترور فیزیکی یا ترور شخصیتش در دستور کار سرویسهای نظامی و رسانهای دشمن قرار میگیرد.
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
یک نمایش میدانی علیه حضرت عباس.mp3
23.63M
این صوت شب تاسوعای محرم ۱۴۰۳ است.
این چند دقیقه روایت یکی از سختترین لحظات برای حضرت عباس است.
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
توی تحریریه قرار شد من برای مجله مدام، روایتی بنویسم از فراز و فرود کتابها در زندگیام.
ایده برای دو هفته گوشه ذهنم بود و بعد توی دو روز نوشتمش. نسخه اولیه را فرستادم و نفس راحت کشیدم.
چند روز بعد، متن را دوباره خواندم و اصلاحاتی تویش انجام دادم و بعد دوباره فرستادمش توی گروه. فردایش خانم طاهری متن را برایم پسفرستاد و گفت باید باز هم بازنویسیاش بکنم.
خانم طاهری شاگرد من بوده، بعدتر توی مدرسه نویسندگی مبنا استادیار شد و حالا دبیر تحریریه مجله مدام است. متنم خوب بود، اما فایل را که باز کردم، دیدم سرتاسرش را کامنت گذاشته، نکته گفته، نقد کرده و پیشنهاد داده.
تقریبا ۸۰ درصد نقدهایی که خانم طاهری روی متنم نوشته بود را اعمال کردم و نتیجه چیزی شد که حالا توی مجله چاپ شده.
توی کار معلمی، یک نقطه طلایی هست، یک جایی هست که شاگردها از معلمها جلو میزنند. لحظه پیروزی معلمها همانجاست. من موفق شده بودم، در نقطه طلایی زندگیام بودم، چون نقد درست و جانانهای را از دبیر تحریریه مجلهای میگرفتم که خودم مدیر مسئولش بودم.
حالا خیالم راحت است. خانم طاهری که بالای سر کار است، متنها تمیز و درست به مجله میرسند.
خانم طاهری یکی از آنهاست که حالا هر جا باشد، دور و برش آباد میشود. من توی مبنا باز هم از این دوستان دارم.
.
پ.ن: مدام نتیجه خون دلهای چند سال من است. مدام را تهیه کنید، بخوانید و طعم خوب ادبیات خوب را بچشید.
پ.ن: صفحه مدام را دنبال کنید، خبرهای مدام شما را خوشحال خواهد کرد.
https://eitaa.com/modaam_magazine
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
کربلای امروز در غزه است، ما اهل کربلاییم؟.mp3
25.03M
این صوت شب عاشورای محرم ۱۴۰۳ است.
شاید بهترین وقت برای صحبت از غزه، همین روزها باشد، همین روزها که ما داریم در دنیایی پر از عمر سعد و شمر زندگی میکنیم.
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
تولد یک معجزه رسانهای در کربلا.mp3
23.97M
این صوت شب یازدهم محرم ۱۴۰۳ است.
بعد از عاشورا، سر مبارک اباعبدالله و تلاوت های قرآنش، رسانهای معجزهگون بودند.
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
زینب، پرچمدار رسانه در عاشورا است..mp3
26.82M
این صوت شب دوازدهم محرم ۱۴۰۳ است.
معروف است که کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود. این جمله درستی است.
زینب رسانهدار مقتدر عاشورا بود در روزهای بعد از شهادت اباعبدالله.
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
چه میشد اگر، اندیشه یزید اندیشه حاکم میشد؟.mp3
31.51M
ماجرای کربلا را اینبار این طوری ببینید: چه میشد اگر...
یک. چه میشد اگر، اندیشه یزید اندیشه حاکم میشد؟
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
چه میشد اگر، مردم کوفه عهد نمیشکستند؟.mp3
34.06M
ماجرای کربلا را اینبار این طوری ببینید: چه میشد اگر...
دو. چه میشد اگر، مردم کوفه عهد نمیشکستند؟
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
چه میشد اگر، زنان در کربلا نبودند؟.mp3
34.3M
ماجرای کربلا را اینبار این طوری ببینید: چه میشد اگر...
سه. چه میشد اگر، زنان در کربلا نبودند؟
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
چه میشد اگر، اباعبدالله با یزید کنار میآمد؟.mp3
35.41M
ماجرای کربلا را اینبار این طوری ببینید: چه میشد اگر...
چهار. چه میشد اگر، اباعبدالله با یزید کنار میآمد؟
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
چه میشد اگر، محبین امام، امام را یاری میکردند؟.mp3
32.01M
ماجرای کربلا را اینبار این طوری ببینید: چه میشد اگر...
پنج. چه میشد اگر، محبین امام، امام را یاری میکردند؟
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
هدایت شده از مدرسه مهارت آموزی مبنا
اینکه مهمان ما بودی، داغ را سنگینتر میکند؛
حالا خون تو روی خاک ایران ریخته شده؛
و این یعنی ما هم خونخواه تو هستیم...
#شهید_هنیه
| @mabnaschoole |
برای شهادت اسماعیل هنیه اگر دوست دارید کاری کنید،
برای مبارزه با اسرائیل اگر میخواهید کاری کنید،
روی صفت «شجاعت» خودتان و اطرافیانتان کار کنید.
این همان چیزی است که در روز «موعود» به کار میآید.
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
کلیدواژه جنگ، برای ما شجاعت است.mp3
14.27M
سلام
این چند دقیقه، نتیجه تأملات من در این روزهاست.
«شجاعت» کلیدواژه جنگ ما باید باشد.
هدایت شده از 🏡 خانه اهالی روایت انسان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تیزر ویدئویی «یک ترور بنیاسرائیلی»
🔻جلسه ۳۰ از فصل ششم روایت انسان
ترور یک شیوه قدیمی برای اسرائیلیها و بنیاسرائیلیها برای حذف نیروهای جبهه حق است.
در پادکست «یک ترور بنیاسرائیلی»، داستان ترور حضرت زکریای نبی را توسط قوم بنیاسرائیل خواهید شنید.
🔴برای شنیدن این جلسه صوتی روایت انسان، اینجا کلیک کنید.
⭕️ @Revayate_ensan_home
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به عصر حجر سلام خواهند کرد.
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
.
قدیمها این یک آرزو بود، حالا تبدیل شده به یک واقعیت، بعدها اسمش میشود تاریخ.
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
هدایت شده از مجلهٔ مدام
اولین شمارهٔ مدام (#کتابِ مدام)، در انبار مدام ناموجود شد!
و راستش را بخواهید، خوشحالیم که از ابتدای راه، استقبال از مدام چشمگیر بود.
خدا را شکر...
و یادمان نرفته است که به قول آقای سردبیر، #ما_با_شما_مدامیم ✌️
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine
هدایت شده از مجلهٔ مدام
آغاز پیشفروش چاپ دوم شمارهٔ اول
خوشحالیم که موجودی چاپ اول مجله با استقبال شما به پایان رسید و صادقانه، فکرش را نمیکردیم.
با توجه به علاقهٔ دوستان جدید مدام که به خرید شمارهٔ اول نرسیده بودند، چاپ دوم مجله در چاپخانه درحال آماده شدن است.
از امروز وبگاه مدام برای ثبت سفارش پیشخرید چاپ دوم مهیا است. با توجه به اینکه چاپ دوم هنوز به مرحلهٔ صحافی نرسیده است، سفارش شما حدودا بعد از ده روز برایتان ارسال خواهد شد.
برای پیشفروش چاپ دوم مُــدام کلیک کنید.
آقای پزشکیان داستانپرداز خوبی است
آقای پزشکیان داستانپرداز خوبی است. این را من به شما میگویم که معلم داستاننویسی هستم.
توی داستانگویی ما یک جرقه داریم، یک تجربه داریم، یک هسته مبتنی بر واقعیت داریم که با خیال خودمان بسطش میدهیم و پروارش میکنیم و آب و رنگش میدهیم و تبدیلش میکنیم به انبوهی از شخصیتها و دیالوگها و موقعیتها و اتفاقها. ما توی داستان تلاش میکنیم همه اینها را باورپذیر بسازیم و جلو ببریم.
خوانندههای داستان با شخصیتهای داستانی ذوق میکنند، با آنها غمگین میشوند، همراه میشوند و اصلا یکی خودشان را هم رای و نظر با شخصیتها میدانند.
آقای پزشکیان توی صحن علنی مجلس، داستانسرایی کرد، نمایندههای ساده و الکی انقلابی هم ذوق کردند و نظرهاشان عوض شد و با شخصیت پشتتریبون همذاتپنداری کردند و رای دادند.
فارغ از جلسات کممایه این روزهای مجلس که به زودی دربارهاش خواهم نوشت، جلسه پایانی رای اعتماد، نمایشی بود از سادگی، سطحینگری و غیرانقلابیگری.
من نمیدانم سناریونویس جلسه رای اعتماد چه کسی بوده، ولی هر که بوده، خوب نویسندهای بوده.
من رهبر انقلاب را میشناسم، حرفهایشان را دنبال میکنم، با نقطههای بنیادی نظرهایشان آشنا هستم و رویه حکمرانی و مدیریتشان را هم میبینم. برایم مثل روز روشن است، بیاغراق میگویم، مثل روز روشن است که آقای رییسجمهور برای رای اعتماد وزیرانش از کاه، کوه ساخت و از هیچ، همه چیز.
ادامه دارد ...
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
آقای پزشکیان داستانپرداز خوبی است
ادامه قسمت قبل ...
اجرای آقای رییسجمهور روی سن مجلس طوری بود که انگار یک روز رفتهاند بیترهبری، دیزی گذاشتهاند وسط و لیست وزرای پیشنهادی را دادهاند دست رهبری و رهبری هم هر چه آقای رییسجمهور گفته را تایید کرده و تازه روی بعضیها اصرار هم داشته و این وسط حتی اگر کسی خودش همنمیخواسته وزیر بشود، زنگ زدهاند که هی فلانی دستور آقاست که بیا سر فلان وزارتخانه.
یکطوری این کابینه به پای رهبری نوشته شد، که کابینه خود آقای خامنهای در زمان ریاست جمهوریشان هم به پایشان نوشته نشد.
حالا وسط این داستانسرایی، اوضاع نمایندههای مجلس دیدنی است که غرق در داستان آقای رییسجمهورند و به به میگویند و با داستان همذاتپنداری میکنند.
خیلی از این بزرگواران مجلسنشین، از انقلابیگری، فقط سلام بر امام و شهدا و رهبر انقلاب را در اول نطقهایشان بلدند. بیشتر از این تویشان خبری نیست.
کاش میشد آن نمایندههایی که به همه وزرا رای مثبت دادند را پیدا میکردیم، توی بیلبوردهای شهری اسم و عکسشان را میزدیم و میگفتیم اینها را ببینید، اینها بیرایترین و بینظرترین آدمهای مجلساند، خودشان بلد نیستند چیزی را تحلیل کنند، هر کس بیایید و بگوید از آن بالاها گفتهاند فلان، اینها رای میدهند، اینها را ببینید، توی زندگی مثل اینها نباشید. ماست نباشید، به بچههایتان اینها را نشان بدهید و بگویید یاد بگیرند خودشان هم فکر کنند، نظر بدهند، انتخاب کنند.
شاید بعدها این نمایندهها درس عبرتی بشوند که چهارتا آدم حسابی بیشتر وارد مجلس بشود.
.
پ.ن: من مخالف کابینه وفاق نیستم. مخالف این هم نیستم که یک بار مجلس بیایید همه کابینه یک رییسجمهور را تایید کند. من مخالف تبدیل کردن صحن تصمیمهای سیاسی کشور به تئاترم. من مخالف زودبارویم.
پ.ن: خیلی زود، معلوم میشود که این هزینهای که از رهبری شده واقعی نبوده، این حرفها دقیق نبوده، این وسط واسطههایی بودهاند که آش را شور کردهاند و اصلا ماجرا اینطوری که در مجلس تصویر شده نبوده. خیلی زود معلوم میشود ولی رو سیاهی این ماجرا حالا حالاها به چهره بعضیها باقی میماند.
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
هدایت شده از مجلهٔ مدام
آغاز فروش اشتراک چهار شمارهٔ آیندهٔ مدام
از امروز میتوانید از طریق تکمیل پیوند ثبتنام اشتراک، شمارههای دوم، سوم، چهار و پنجم مدام را تهیه کنید.
✅ با پرداخت هزینهٔ سه شماره، چهار شماره با ارسال رایگان برای شما ارسال خواهد شد.
ما همهٔ تلاشمان را میکنیم که قیمت مدام در سال جاری افزایش نداشته باشد. اما اگر با نوسان شدید قیمت در کاغذ و چاپ مواجه و ناچار به افزایش قیمت شویم، این موضوع شامل مشترکین نمیشود و با همان قیمت ابتدایی، مجله تقدیمشان میگردد.
دقت کنید که بیشترین میزان تخفیف، در همین حالت اشتراک است.
جهت تهیهٔ اشتراک شمارههای امسال، از طریق پیوند زیر اقدام کنید. 👇
https://survey.porsline.ir/s/S7j4KWSy
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine
هدایت شده از مجلهٔ مدام
.
✅ این اولین و آخرین فرصت خرید اشتراک چهار شمارهٔ امسال مدام است.
فرصت تخفیف ۲۵٪ با ارسال رایگان، دیگر پیدا نخواهد شد و این بیشترین تخفیفی است برای مجله ایجاد شده است.
این فرصت را از دست ندهید. ✌️
جهت تهیهٔ اشتراک شمارههای امسال، از طریق پیوند زیر اقدام کنید. 👇
https://survey.porsline.ir/s/S7j4KWSy
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine