eitaa logo
🏴🇮🇷🇵🇸بلاغ مبین(محمدرضامزده ای)
255 دنبال‌کننده
30.8هزار عکس
21.7هزار ویدیو
125 فایل
اینجابرای تبلیغ دین مبین و دفاع از انقلاب خمینی کبیر که مقدمه ظهوراست، می باشد. سلام بر خامنه ای عزیز وشهداوسرداردلها وشهید رئیسی وسیدمقاومت .شادی روح محبین اهل بیت علیهم السلام وپدرعزیزم خادم الحسین حاج غلامرضامزده ای و مادرم صلوات @mohammadrezamazdei
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «امیرکبیر ایران» روز سه‌شنبه، ١۴٠١/١٠/٢٠ مناسبت روز: امروز سالروز شهادت بزرگ‌مرد تاریخ معاصر ایران، میرزا محمدتقی‌خان فراهانی معروف به «امیرکبیر» به ‌فرمان ناصرالدین‌شاه قاجار در سال ١٣٢٠ است که نام او، یادآور عزت و پیشرفت ایران، و لیاقت و شایستگی ایرانی است؛ و عزل و شهادت او، یادآور بی‌کفایتی و خیانت و سرسپردگی شاهان قاجار است؛ لذا سخن امروز را با سلام و صلوات به روح بلند امیرکبیر ایران، آغاز می‌نمائیم؛ میرزا تقی خان امیرکبیر، از بزرگترین رجال سیاسی ایران است که در سال ١١٨۵ شمسی در خانواده‌ای از طبقات پایین جامعه متولد شد؛ پدرش آشپزِ قائم‌مقام فراهانی بود و این مسأله باعث شد که دوران کودکی تا جوانی او، زیر نظر و تربیت قائم‌مقام سپری شود و با اثبات استحقاق و شایستگی‌های خود، ابتدا به‌عنوان منشی رسمی قائم مقام، و سپس مسئولیت «وزیر نظام» را برعهده گرفت؛ دینداری و تعهد، منش اخلاقی و رفتاری، حُسن سلوک و استعداد و آشنایی کامل امیرکبیر به آداب حکومتی به سرعت باعث ترقی او در نظام دیوانی کشور شد تا آن‌که پس از مرگ محمد شاه قاجار، با تدبیر و تمهید ویژه وی، مقدمات سلطنت ناصرالدین شاه مهیا گردید و او نیز پس از نشستن بر تخت سلطنت، میرزا تقی خان را به مقام «صدارت عُظمی» منصوب نمود؛ امیرکبیر در دورانی حکومت را به‌دست گرفت که به‌علت بی‌کفایتی شاهان قاجار و خیانت دولتمردان خودفروخته به بیگانگان و دول خارجی، خزانه ایران، خالی و سازمان کشور کاملاً از هم گسیخته بود؛ او در اولین گام به تصفیه دولت فاسد پرداخت و برای تصدی مشاغل حساس، شایسته‌ترین افراد را انتخاب نمود؛ سپس به اصلاح قُشون و ارتش ایران همت گمارد؛ یکی دیگر از اقدامات امیرکبیر، ايجاد نظم و امنیت در جامعه بود؛ او شراب‌خواری و مستی را ممنوع و رسم قمه‌بستن و قمه‌کشی را برانداخت و با تأسيس «اداره آگاهی» دزدی و هرزگی و شرارت را درجامعه به حداقل رسانيد و پس از سال‌ها «امنیت» را در ایران برقرار ساخت؛ امیرکبیر، رسمِ رشوه‌گیری که در آن زمان، بسیار مرسوم بود را نیز برانداخت و برای بسط و گسترش عدالت در جامعه، محاکم قضایی را به علمای دینیِ صالح سپرد؛ همچنین امور مالیه کشور را سروسامان داد و با شجاعت، حقوق بسياری از درباريان را محدود و حتی برای شاه ایران نيز «حقوق معلوم» مقرر نمود؛ امیرکبیر با نوآوری در عرصه اجتماعی و سیاسی، نهضت علم و دانش در ایران برپا کرد و مدرسه «دارالفنون» را به‌عنوان اولین مدرسه جدید ایران در رشته‌های مهندسی، تاکتیک‌های نظامی، معدن شناسی، طب، دواسازی و... تأسیس نمود؛ ترجمه و انتشار كتب و ایجاد روزنامه «وقایع اتفاقیه» نیز از دیگر اقدامات مؤثر وی، برای افزایش اطلاعات و آگاهی جامعه ایران بود؛ او برای خودکفایی و رونق کشاورزی و صنعت نیز قیام کرد و ضمن ایجاد چند سدّ بزرگ و کمک به کشاورزان، با ايجاد کارخانه‌های پارچه بافی، تولید شکر، چينی و بلورسازی، کاغذ سازی، چدن‌ريزی و دیگر صنایع فلزی و انتقال این فنون به ایرانیان، گام بلندی در «تولید ملی» و عدم وابستگی به بیگانگان برداشت؛ اميركبير كه خود فردی مذهبی و پیرو مکتب اهل‌بیت (ع) بود در ترویج این مکتب الهی و ارتقاء شأن و منزلت علماء و روحانيون بسیار كوشيد و نقش برجسته‌ای نیز در سركوب فرقه‌های انحرافی، از جمله فتنه ‌بابيه داشت؛ میرزا تقی‌خان در امور سیاسی و روابط خارجی نیز، تدبیر و اقتدار را جایگزین روابط ذلیلانه ایران نمود؛ او حامی استقلال ملی کشور بود و در برابر دشمنان و مجريانِ سياست استعماری آنها، يك تنه ایستاد و پوزه استكبار و عُمّال داخليش را به خاك ماليد و همین موضوع نیز باعث توطئه آنها و عامل شهادت امیرکبیر گردید؛ ✍️ آنچه گذشت تنها بخشی از خدمات ارزشمند امیرِ کبیر ایران بود که با سن کمتر از ۴۵ سال و تنها در دوران سه سال و دو ماهه‌ی صدارت، آنهم با خزانه خالی و وضعیت بسیار نابسامان ایران انجام شده و این موضوع، درسی بزرگ برای دولتمردان ایران اسلامی است که دوران دولت چهارساله و یا هشت ساله خود را برای ایجاد تحول و خدمتگزاری، اندک می‌پندارند! چنانچه رهبر معظم انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس در تاریخ ١٣٨٣/٠٣/٢٧ فرمودند: «یکی از نام‌های دارای افتخار در تاریخ ما امیرکبیر است؛ امیرکبیر در کشور ما (تنها) سه سال در رأس دولت بوده است؛ معلوم می‌شود سه سال وقت خیلی زیادی است؛ همه کارهایی که امیرکبیر انجام داده و همه خاطرات خوبی که تاریخ و ملت ما از این شخصیت دارد، محصول سه سال است! بنابراین چهار سال، وقت کمی نیست‌؛ وقت خیلی زیادی است؛ به شرط این که از همه این وقت به نحو درست استفاده شود...» 📚 برداشتی از کتاب «امیر کبیر» نوشته دکتر علی‌اکبر ولایتی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «شهید نواب صفوی، پیشاهنگ جهاد و شهادت» روز سه‌شنبه، ١۴٠١/١٠/٢۷ مناسبت روز: امروز سالروز شهادت روحانی مخلص و مجاهد، بنیان‌گذار «جمعیت فدائیان اسلام» شهید حجت‌الاسلام والمسلمین سید مجتبی نواب صفوی (ره) و تعدادی از یاران فداکار ایشان بود؛ لذا سخن امروز را با سلام و صلوات به روح بلند این شخصیت تأثیرگذار و انقلابی آغاز می‌نمائیم؛ شهید سید مجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی، یکی از شخصیت‌های مهم مبارزاتی تاریخ معاصر است که تنها راه رسیدن به جامعه آرمانی را، اجرای دقیق دستورات اسلامی می‌دانست؛ او با پیروی از علمای دین، فریضه امر به معروف و نهی از منکر را مهم‌ترین راه برای اصلاح جامعه معرفی نمود؛ شهید نواب صفوی در تهران به‌دنیا آمد و پس از تحصیلات ابتدایی، برای آموختن علوم دینی به حوزه نجف رفت و در آنجا با علامه امينی (ره) صاحب کتاب شريف الغدیر آشنا شد و در محضر ایشان، مكتب غدير و فلسفه سياسی اسلام را آموخت؛ او پس از چند سال حضور در نجف، به‌دستور آیت‌الله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی (ره) برای مبارزه با کج‌روی‏‌ها و کج‌اندیشی‌ها به ایران بازگشت و جمعیت فدائیان اسلام را تشکیل داد؛ این تشکل انقلابی با هدف اقامه و اجرای احکام و دستورات اسلام و مبارزه با ظلم و قطع ریشه‌های بی‌دینی شکل گرفت؛ نواب صفوی، برای جلوگیری از انحراف جمعیت فدائیان اسلام، همواره از رهنمودهای مراجع و فقهای بزرگ همچون حضرات آیات آقایان حسین قمی، علامه امینی، سید هادی میلانی، سید محمد حجت، محمد تقی خوانساری و کاشانی بهره می‌گرفت؛ (جمعیت فدائیان اسلام و نقش آن در تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ص ۹۲) از مهمترین روش‌های مبارزاتی نواب صفوی و فدائيان اسلام، ایجاد رعب و ترس در دل دشمنان و معاندین بود، لذا با گرفتن حکم ارتداد و اجرای انقلابی آن در ارتباط با وابستگان استعمار و توهین کنندگان به مقدسات دینی از جمله: احمد کسروی، عبدالحسین هژیر، علی رزم آرا و حسین علاء، ترسی بزرگ برای بدخواهان و بداندیشان و تشکیلات ستم‌شاهی ایجاد نمود؛ سرانجام این مجاهد خستگی‌ناپذیر به همراه سه تن از همرزمانش به نام‌های خلیل طهماسبی، مظفر علی ذوالقدر و سیدمحمد واحدی در سحرگاه ٢٧ دی ١٣٣۴ شمسی، به‌دستور رژیم پهلوی، تیرباران شدند و بدین ترتیب جنایت دیگری در پرونده سیاه خاندان پهلوی ثبت گردید؛ امام راحل (که علاقه خاصی به آقای نواب داشتند) در این قضیه خیلی صدمه روحی خوردند؛ چنانچه یادگار امام با گفتن این مطلب ادامه می‌دهد: «در قضیه اعدام نواب صفوی و سایر اعضای فدائیان اسلام، امام از مرحوم آقای بروجردی و مراجع دلخور شدند که چرا موضع تندی علیه دستگاه نگرفتند و آنها را نجات ندادند» (مجموعه آثار یادگار امام، ج ۱، ص ۶۶۰)؛ نیره‌السادات احتشام‌رضوی همسر شهید نواب نیز در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، می‌گوید:«امام به آقای نواب علاقه‌ خاصی داشتند؛ وقتی می‌شنوند که آقای نواب را به اعدام محکوم کرده‌اند، برای رهایی ایشان، پیش آیت‌الله بروجردی می‌روند و از ایشان می‌خواهند که با توجه به نفوذی که دارند از اعدام آقای نواب جلوگیری کنند... بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ملاقات حضوری از حضرت امام پرسیدم: «به نظر شما راه و حرکت آقای نواب چطور بود؟» امام (ره) فرمودند: «راه آقای نواب به قدری خالص و بی‌غل‌وغش بود که حد و مرز نداشت» همچنین رهبر فرزانه انقلاب، شهید نواب صفوی را «پیشاهنگ جهاد و شهادت در زمان ما» نامیدند ودر رابطه با شخصیت پُرشور و بااخلاص و شجاع ایشان فرمودند: «آن کسی که در دوره‏ی جوانی من، خیلی روی من اثر گذاشت، در درجه‏ی اوّل، مرحوم «نوّاب صفوی» بود؛ آن زمانی که ایشان به مشهد آمد، حدوداً پانزده سال داشتم، من به شدّت تحت تأثیر شخصیت او قرار گرفتم...»(۱۳۷۷/۰۲/۰۷) «مرحوم نواب صفوى براى من، خیلى جاذبه داشت و به کُلّى مرا مجذوب خودش کرد؛ (البته) هر کسى هم که آن وقت درحدود سنین ما بود، مجذوب نوّاب صفوى مى‌شد؛ از بس این آدم، پُرشور و بااخلاص، و پر از صدق و صفا و ضمناً شجاع و صریح و گویا بود؛ من مى‌توانم بگویم که آن‌جا بود که به طور جدّى به مسائل مبارزاتى وبه آنچه که به آن مبارزه سیاسى مى‌گوییم علاقه‌مند شدم؛ البته قبل از آن هم...من مقوله‌هاى سیاسى را کاملاً مى‌شناختم و دیده بودم؛ لیکن به مبارزه سیاسى به معناى حقیقى، از زمان آمدن مرحوم نوّاب علاقه‌مند شدم؛ بعد از آن‌که ایشان از مشهد رفت،زیاد طول نکشید که شهید شد؛ شهادت او هم غوغایى در دل‌های جوانانى که او را دیده و شناخته بودند، به وجود آورد...»(۱۳۷۶/۱۱/۱۴) ✍️ روحش شاد، یادش گرامی، نامش جاودان و راهش همواره پررهرو باد. 💙هیات الشهداء
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «عماد مغنیه، مرد سایه» روز دوشنبه، ١۴٠١/١١/٢۴ مناسبت روز: امروز سالروز شهادت «عماد مغنیه» فرزند آیت‌الله شیخ جواد مغنیه از علمای برجسته شیعه لبنان و معروف به «حاج رضوان» است؛ او بنیان‌گذار یگان نظامی حزب‌الله و از فرماندهان جنگ ۳۳ روزه بود که بیشترین تعداد عملیات علیه رژیم صهیونیستی در جهان را به نام خود ثبت کرده است؛ «شهید مغنیه» که به‌عنوان "مرد سایه" و مغز متفکر حزب‌الله لبنان شهرت داشت، بلایی بر سر رژیم غاصب صهیونیستی و حامیان او آورده بود که دولت ایالات متحده برای دریافت اطلاعاتی از مکان او، جایزه‌ی «۲۵ میلیون دلاری» تعیین کرده بود! و ۴۲ کشور جهان برای بازداشت و کُشتن او بی‌وقفه در تلاش بودند؛ اما عماد مغنیه بدون کوچکترین ترسی، هم‌چنان به عملیات‌های متحورانه خود ادامه می‌داد؛ او به صورت غافلگیرانه به ناو رژیم صهیونیستی حمله می‌کرد، هواپیمای بدون سرنشین دشمن را به دام می‌انداخت و اطلاعات اسرائیل به صورت آنلاین در اختیار می‌گرفت! او کسی است که گروه‌های فلسطینی را با مرکز مقاومت اتصال داد و یاسر عرفات را برای اولین بار به ایران آورد! او به «حماس» قدرت داد و جبهه خلق برای آزادی فلسطین را فعال کرد و توانست غزه را به یک دژ تسخیرناپذیر تبدیل کند به‌گونه‌ای که امروز هر موشکی که از فلسطین به قلب رژیم غاصب صهیونیستی شلیک می‌شود، اثر انگشت "عماد مغنیه" بر روی آن نمایان است؛ «حاج عماد» علاوه بر لبنان و فلسطین در عراق و سوریه نیز فعال بود و بیست وپنج سال، تمامی نقشه‌های دشمن را ناکام گذاشت؛ اما سرانجام پس از عمری تلاش و مجاهدت شبانه‌روزی در چنین روزی در سال ١٣٨۶ شمسی در پی عملیات تروریستی ناجوانمردانه صهیونیست‌ها در دمشق به آرزوی دیرینه خود رسيد و به مقام بلند شهادت نائل شد؛ در پی شهادت این فرمانده بزرگ جبهه مقاومت، رهبر معظم انقلاب، حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در پیامی، با تبریک و تسلیت خطاب به دبیرکل حزب‌الله لبنان فرمودند: «شهادت برادر مجاهد، مخلص و فداكار حاج عماد مغنيه برای خود او كه سراپا عشق و شور جهاد فی سبيل‌الله بود، فوزی عظيم و سرانجامی سعادت‌بار است و برای ملت لبنان كه چنين مردان بزرگی را پرورده و به عرصه‌ی آزادی‌خواهی و مبارزه با ستم، تقديم كرده، مايه‌ی سرافرازی و سربلندی است؛ فقدان اين مرد آزاده‌ی فداكار و برجسته، اگر چه براى همه‌ی انسان‌های شريف و همه‌ی آنان كه او را می‌شناختند... دردناك است، ولى زندگى و مرگ انسان‌هایی مانند او، حماسه‌ای است كه ملت‌ها را بيدار می‌کند و به جوانان الگو مى‌دهد و افق‌های روشن و راه رسيدن به آن را برای همه ترسيم می‌نماید؛ صهيونيست‌های خونخوار و جنايتكار بدانند كه خون مطهر شهيدانی هم‌چون عماد مغنيه صدها عماد مغنيه (دیگر) می‌آفریند و مقاومت در برابر ظلم و فساد و طغيان را دو چندان می‌کند؛ مردانی چون اين شهيد بزرگوار زندگی و آسايش و بهره‌مندی‌های مادى خود را در راه دفاع از مظـلوم و مبـارزه با ظلم و استكبار فــدا كردند و اين ارزش والایی است كه همه‌ی وجدان‌های انسانى در برابر آن، سر تعظيــم فــرود مى‌آورند؛ رضـــوان خدا بر او و بر همه‌ی مجاهدان راه حق باد...» سردار دل‌ها حاج قاسم سلیمانی (ره) نیز که از همرزمان شهید عماد مغنیه بود، در وصف این شهید مجاهد، او را از لحاظ شجاعت در صحنه جنگ، شبیه‌ترین فرد به حضرت مالک اشتر (ره) دانسته و در مصاحبه‌ای با شبکه تلویزیونی المنار می‌گوید: «مغنیه افزون بر شجاعت، انسان مخلص، مجاهد حقیقی و باهوش بود... او توان و ظرفیت بالایی داشت... و در عین حال متواضع بود و قلب رقیقی داشت؛ بارها او را دیدم که گریه می‌کرد... قلب خاضع، متواضع و سلیم، بر دین و دنیای انسان تأثیر مثبت می‌گذارد...»؛ "حاج قاسم" که ارتباط بسیار عمیق و صمیمی با "حاج عماد" داشت، ادامه می‌دهد: «"حاج رضوان" مرد غافل‌گیری بود و همواره برای دشمن شگفتی‌های جدید می‌آفرید... او مثل شمشیر فرود می‌آمد و مثل شبح ناپدید می‌شد! اما علی رغم این خصوصیات، تبعیت عجیبی از «آیت‌الله نصرالله» داشت؛ من می‌گویم آیت‌الله، چون ایشان اغلب نشانه‌های خدا را به همراه دارد؛ مگر آیت‌اللهی فقط در فقه است؟ او آیت ایستاده خدا است، و «عماد» مثل «نصرالله» روحی فداه بود... دشمن می‌داند؛ اما باید با جدّیت بداند که قصاص خون عماد مغنیه، شلیک موشک و کشتن یک نفر نیست؛ قصاص این خون‌ها، نابودی رژیم صهیونیستی است و دشمن می‌داند که این یک امر حتمی است؛ این وعده الهی است که حتماً تحقق پیدا خواهد کرد...» ✍️ روحش شاد، نامش جاودان، يادش گرامی و راهش همواره پررهرو باد. ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈
بسم الله الرحمن الرحیم السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «كَرَّارٌ غَيْرُ فَرَّار» روز چهارشنبه، ١۴٠١/١١/٢۶ مناسبت روز: امروز طبق تقویم قمری برابر با سالروز فتح قلعه خیبر و پیروزی مسلمانان در جنگ خیبر به واسطه جانفشانی و شجاعت بی‌نظیر امیرالمؤمنین (ع) است که در روزهای گذشته، حکایت کامل این واقعه را از کتب معتبر اهل‌سنت به حضورتان تقدیم نمودیم و انشاالله در روزبرگ امروز این مبحث را ادامه می‌دهیم؛ قبلاً عرض شد در «جنگ خیبر» پس از اینکه خليفه اول و دوم در میدان نبرد شکست خورده و پشت به دشمن نموده و فرار کردند؛ حضرت رسول (ص)، پرچم را به دست امیرالمؤمنین (ع) دادند و و ایشان را «كَرَّارٌ غَيْرُ فَرَّار» یعنی «حمله کننده‌ای سخت که هرگز فرار نمی‌کند»، نامیدند؛ و سپس حضرت علی (ع) با غلبه بر پهلوانان یهود از جمله «حارث و مرحب خیبری» و با کَندن درب قلعه بزرگ خیبر فاتح میدان و جنگ شدند؛ البته فرار برخی از صحابه از میادین نبرد، فقط در این جنگ نبوده بلکه در میدان‌های متعدد از صحنه‌ی جنگ گریخته‌اند؛ تا جایی که آیه ١۵۵ سوره آل‌عمران نازل شد و خداوند به نکوهش فرارکنندگان در جنگ‌ پرداخته و فرمود: «کسانی از شما که در روز برخورد مسلمان و کافران (در جنگ اُحد) پشت کرده و فراری شدند؛ شیطان، آنها را به سبب نافرمانی و بدکرداریشان به لغزش افکنده...»؛ و همچنین در آیه ١۶ سوره اَنفال فرمود: «کسانی که در میدان جنگ و دفاع از اسلام فرار می‌کنند، مورد خشم من هستند و یقیناً جهنمی می‌باشند»؛ «سیوطی» از مفسرین بزرگ اهل‌سنت در تفسیر الدّرالمنثور، ج٢، ص٣۵۵ «ذیل آیه ١۵۵ سوره آل عمران» از شخص خليفه دوم نقل می‌کند که «وقتی در روز جنگ اُحد، از مشرکان شکست خوردیم، من فرار کردم و از کوه بالا رفتم همانند...(برخی موجودات کوهی)»: «... قَالَ عُمَر: لما کَانَ یَوْم أحد هَزَمْنَا ففررت حَتَّى صعدت الْجَبَل فَلَقَد رَأَیْتنِی أنزو کأننی أروى... (أروى: ضَأْن الْجَبَل ضد الماعز)» البته طبق منابع اهل سنت، خليفه دوم در این فرار تنها نبوده و بسیاری از صحابه بزرگ دیگر هم‌چون خلیفه اول نیز بارها از میدان نبرد گریخته و در کوه‌ها و بیابان‌ها فرار کرده‌اند! ✍️ اما نکته مهم این است که در تمام این جنگ‌ها، مردِ میدان، امیرالمؤمنین (ع) بودند که همیشه در برابر دشمنان ایستاده‌اند تا جایی که مورخین آورده‌اند که حضرت علی (ع) در جنگ اُحد، بیش از ٩٠ جراحت و زخم عمیق برداشته بودند، ولی هم‌چنان شجاعانه می‌جنگیدند و از پیامبر اعظم خدا (ص) دفاع می‌کردند تا جایی که حضرت جبرئیل (ع) نازل شد و ندای «لافَتى اِلاّ عَلِىّ، لا سَیفَ اِلاّ ذُوالفَقار» سر داد. (تاریخ طبرى، ج۳، ص۱۶۹ و بحارالانوار،ج ۲۰،ص ۵۴) در «جنگ خندق» (احزاب) نیز وقتی پهلوان عرب، عمرو بن عبدود از خندق گذشت و با فریاد، مبارز می‌طلبید! همین صحابه بزرگ، خود را از برابر چشم رسول‌الله (ص) مخفی می‌کردند، تا از رفتن به میدان در امان بمانند و تنها باز هم علی ابن ابیطالب (ع) به دعوت پیامبر (ص) لبیک گفته و با عمرو بن عبدود جانانه جنگیده و تمام کُفر را با ضربتی شکست داد؛ (تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۴ـ۵۷۳ و الإرشاد مفید، ج۱، ص۱۰۹ـ۹۸) به‌صورتی که پیامبر (ص) این ضربت را بالاتر از عبادت تمام جنّ و انس؛ و طبق روایت دیگر، برتر از عبادت تمام امت تا روز قیامت دانستند: «ضَرْبَةُ عَلّیٍ یَوْمَ الْخَنْدَق افْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَین‌» (المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۳۴؛ جامع‌الاحادیث، سیوطی، ج۱۸، ص۵۳؛ المواقف، ایجی، ج۸، ص۳۷۱؛ ، شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۲۹۸؛ و...) ✍️ و حاشا و کلا که در هیچ جنگی، امیرالمؤمنین (ع) پشت به دشمن کرده باشند لذا پیامبر لقب «كَرَّارٌ غَيْرُ فَرَّار»، (حمله‌کننده بی‌گریز) را به حضرت دادند و این لقب از فضیلت‌های اختصاصی حضرت علی (ع) می‌باشد. (تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۶؛ الإرشاد، ج۱، ص۶۴؛ شرح الأخبار، ج۱، ص۱۴۸ و...) همچنین عالم بزرگ اهل‌سنت «ابن‌ابی‌الحدید» در شرح نهج‌البلاغه آورده است که زره حضرت علی (ع) اصلاً پشت نداشته و وقتی از مولای متقیان پرسیدند، چرا زره شما پشت ندارد؟! حضرت فرمودند: چون من هرگز به دشمن پشت نکرده و از میدان نمی‌گریزم! ✍️ در پایان سخن به خود می‌بالیم و افتخار می‌کنیم که مولا و امام و پیشوای اول ما «حيدر کرار» است که هرگز در هیچ میدانی فرار نکرده و با شجاعت بی‌بدیلش، تمام پهلوانان عرب را به زانو درآورده و برتری نیروی اسلام را به جهانیان اثبات نموده است و کلام آخر: از روز ازل تا به ابد می‌گویم هرجاکه صدایم برسد می‌گویم هر لحظه هزار بار بی‌حد و عدد یاحیدر صف‌شکن مدد می‌گویم ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈
بسم الله الرحمن الرحیم السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «خديجه (س)، مادر امت» روز دوشنبه، ١۴٠١/١٢/٠١ مناسبت روز: امروز ٢٩ ماه رجب به روایتی، و همچنین دهم ماه مبارک رمضان به روایت مشهور، سالروز وفات حضرت خديجه (س) است، اما از هر فرصتی، می‌بایست جهت معرفی شخصیت ارزشمند حضرت ام‌المؤمنين (س) و قدردانی از این بانوی بزرگ اسلام استفاده نمود چراکه حضرت خدیجه (س)، حق بسیار بزرگی بر گردن همه‌ی مسلمانان جهان دارند؛ زیرا در سخت‌ترین شرایط، رسول و دین خدا را یاری کرده و تمام هستی خود را در راه دفاع از حق و مکتب نورانی اسلام فدا نمودند؛ لذا سخن امروز را با سلام و صلوات به روح بلند حضرت ام‌المؤمنين آغاز می‌نمائیم؛ حضرت خدیجه (س)، همسر پیامبر اکرم (ص)، مادر حضرت زهرا (س) و اولین بانوی مسلمان جهان و یکی از چهار بانوی بزرگ بهشتی است؛ (من لايحضره الفقيه/ ج١/ ص٢٨١)؛ ایشان در زمانی، از رسول خدا حمایت نمودند که پیامبر (ص) در اوج مظلومیت و اسلام در اوج مهجوریت بود؛ چنانچه پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «مثل خديجه پيدا نخواهد شد‌؛ او در آن هنگام كه همه‌ی مردم مرا تكذيب می‌كردند، مرا تصديق نمود، و مرا با ثروت خود براى پيشرفت دين خدا يارى کرد؛ لذا خداوند متعال به من دستور داد تا خديجه را به قصر زمرّدى در بهشت که هيچ رنج و زحمتى در آن نيست، بشارت دهم» (بحارالأنوار، ج‏۴٣ ، ص١٣١) حضرت خدیجه (س) ثروتمندترین فرد در منطقه حجاز بودند، به‌گونه‌ای که مورخین آورده‌اند که بیش از چهارصد غلام و کنیز خدمت ایشان را می‌کردند و بیش از ٨٠ هزار شتر، اموال تجاری آن حضرت را حمل می‌نمودند؛ (الانساب الاشراف، ج۱، ص۹۸ و بحارالانوار، ج ١۶‌، ص٢١) اما پس از ازدواج با رسول خدا، تمامی ثروت انبوه خود را در راه دین خدا مصرف نمودند تا جایی که در پایان عمر پر برکتشان حتی هزینه تهیه کفن خود را نداشتند! چنانچه در روایت آمده که چون بیماری بر آن حضرت غلبه کرد به پیامبر (ص) چند وصیت نموده و فرمودند: 1⃣ وصيت اول من این است که مرا عفو بفرمائید، چراکه در حق شما کوتاهی‌ها کرده‌ام؛ پس رسول خدا در جواب حضرت فرمودند: «یا خدیجه، هرگز از تو کوتاهی و تقصیری ندیدم و نهایت تلاش و کوشش خود را (برای یاری من و اسلام) به کار برده‌ای‌، و در خانه من بسیار خسته شدی و تمامی اموالت را در راه خدا مصرف نمودی»‌؛ 2⃣ اما وصیت دوم من این است که مواظب دخترمان فاطمه زهرا (س) باشید، چون او بعد ازمن یتیم و غریب خواهد شد، پس مبادا کسی به او آزار برساند؛ 3⃣ ولی وصیت سوم را شرم دارم که بگویم و آن را به دخترم فاطمه(س) عرض کرده‌ام تا او بازگو نماید؛ سپس حضرت رسول (ص)، دختر گرامیشان را فراخواندند و به ایشان فرمودند: ای نور چشمم! به پدرت، وصیت مادر را بگو! پس حضرت زهرا (س) فرمودند، مادرم وصیت فرمودند که: «از مال دنیا چیزی برای ایشان نمانده تا کفنی تهیه کنند و از (عذاب) قبر در هراس هستند لذا از شما خواسته‌اند که ایشان را در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشته‌اید، کفن بفرمائید» پس رسول خدا، آن پیراهن را آوردند و به حضرت خدیجه (س) هدیه کردند و در روایت آمده که ایشان بسیار خوشحال شدند؛ هرچند که هنگام وفات حضرت خدیجه (س) چون پیامبراکرم (ص) خواستند آن حضرت را کفن کنند، ناگهان حضرت جبرئیل (ع) درحالی که کفنی از بهشت به همراه داشت، نازل شده و عرض کرد: یا رسول‌الله، خداوند به شما سلام رسانده و می‌فرماید: «خدیجه تمام اموالش را در راه ما صرف کرده، پس ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم» (بحارالانوار،ج٩ ،ص١۴)؛ ✍️ بدیهی است آنچه گذشت، تنها قطره‌ای از مقام و دریای فضایل و ایثار و ازخودگذشتگی بانویی بزرگی است که «مشمول سلام الهی» و «مفتخر به همسری رسول خدا» و «مادری حضرت کوثر (س)» شده است؛ بانوی عظیمی که خداوند متعال همواره به وجود ایشان «مباهات» نموده است؛ چنانچه پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «ای خديجه، تو اين قدر نزد خدا، عزيز (و بلندمرتبه) هستی که خداوند هر روز چندین‌بار به ملائکه بزرگ الهی، مباهات می‌کند که بنده ای مثل تو، در روی زمين دارد» (بحارالأنوار/ج١۶/ص١) ✍️ د کلام آخر: در روز ِسخت یاور دین خدا شدی در راهِ عشق همسفر مصطفی شدی ای که کفن برایِ تو از عرش آمده مادر بزرگِ بی کفن کربلا شدی... ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈
بسم الله الرحمن الرحیم السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « »         روز دوشنبه، ١۴٠١/١٢/٠٨ ✍️ مناسبت روز: امروز، روز بزرگداشت حکیمِ عارف و عالم و فیلسوف بزرگ قرن سیزدهم حاج ملاهادی سبزواری (ره) است که نام و یاد این عالِم وارسته را گرامی می‌داریم؛ همچنین در تقویم ملی، امروز به عنوان «روز امور تربیتی و تربیت اسلامی» ثبت گردیده و در تقویم دفاع مقدس، امروز با عنوان سالروز شهادت سردار اسلام و انقلاب اسلامی حاج حسین خرازی (ره) فرمانده لشگر ١۴ امام حسین (ع) معرفی شده است، لذا سخن امروز را با عنوان «شهدا، الگوی بشریت» و با سلام و صلوات به روح بلند شهید سرافراز حاج حسین خرازی آغاز می‌نمائیم؛ از نظر دین مبین اسلام، بزرگترین مربی بشریت، خداوند متعال است که علاوه بر آفرینش تمامی مخلوقات، تربیت و پرورش‌ آنها را نیز بر عهده گرفته و خودش را «رب» نامیده است، یعنی حضرت پروردگار پس از آفرینش، آفریدگانش را فرد به فرد تا شکوفایی، و پله پله تا اوج سعادت می‌پروراند و منزل به منزل، بساط رشد و تعالی را برای آنها گسترده، و مخلوقات خویش را هرگز رها نمی‌نماید. ❓اما سؤال اینجاست که خداوند متعال چگونه این پیامِ هدایت را برای بشریت ارسال می‌نماید؟ ✅ در جواب باید عرض کنیم که خداوند برای ارتباط با بشریت و نشان دادن صراط هدایت و راه سعادت، «قرآن مجید» را به‌عنوان کتاب راهنما و نامه‌ای خصوصی از جانب معبود برای عبد ارسال نموده است؛ کتابی بی‌نظیر که سوره به سوره و آیه به آیه آن، دل آدمی را به سوی «هدایت و سعادت» کشانده و مسافران دنیا را دمی به خویشتن وانمی‌گذارد؛ اما در کنار این کتاب بزرگ راهنما، پروردگار هستی، مربیان دلسوزی به نام حضرت رسول (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) را نیز برای ابلاغ و تفسیر و تبیین آیات این کتاب الهی مبعوث نموده است؛ آنان والا مربیان الهی هستند که جان قدسیشان، مالامال از عشق به هدایت بشریت است و همه‌ی هستی خود را برای سعادتمندی فرد فرد انسان‌ها فدا نموده‌اند و طبق فرموده اسوه بزرگ هدایت، حضرت رسول اکرم (ص)، هدایت یک نفر از بشریت از آنچه خورشید بر آن تابیده، برتر و بالاتر است. ✍️ ولی مهمترین نکته برای آدمی در مسیر هدایت، پس از شناخت کتاب راهنما و مربی دلسوز، شناخت شیوه‌های تعلیم و تربیت است؛ که یکی از بهترین این شیوه‌ها در اسلام، روشِ الگوگیری است؛ زیرا شخصیت الگو، در شکل‌گیری رفتار الگوگیرنده، آثار سریع و ماندگاری بر جای می‌گذارد؛ چنانچه از نگاه روانشناسان نیز یکی از نیازهای طبیعی بشریت نیاز به الگو و اسوه است تا آدمی با در نظر گرفتن الگوی مورد نظر، تلاشی هدفمند و آگاهانه برای رسیدن به ویژگی‌های رفتاری و اخلاقی او در پیش گیرد؛ به همين دلیل خداوند متعال در قرآن کریم به برخی از افرادِ الگو، به صورت مستقیم اشاره و والاترین الگوی شایسته و اُسوه حسنه برای بشریت را حضرت خاتم‌الانبیاء (ص) معرفی نموده است: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ...» (احزاب، آیه ٢١) اما شاید به دلیل مقتضیات جدید بشری، مردم امروز علاوه بر پیامبر و اهل‌بیت (ع) به عنوان الگوهای اصلی، نیاز به الگوهایی از جنس مردم زمان خودشان نیز داشته باشند تا از نظر پذیرش الگو و مصادیق اسوه پذیری، به‌راحتی راه و رسم و سیره‌ی گفتاری و عملی آنها را لمس نمایند؛ ✍️ بی‌شک یکی از بهترین این الگوها در زمان معاصر، «شهدا و ایثارگران» به‌عنوان «قهرمانان واقعی ملی و دینی» ما هستند و در این میان، فرمانده شهید حاج حسین خرازی یکی از بهترین آنهاست؛ بزرگمردی که در چنین روزی، تمام هستی خویش را با خدای متعال معامله نمود؛ سردار رشیدی که ایثار، گذشت، شجاعت، نبوغ، ابتکار، خلاقیت و حسن اخلاق و رفتار او، هنوز هم زبانزد خاص و عام است؛ او که فرماندهی «لشکر ١۴ امام حسین(ع)» را برعهده داشت، گویی با تأسی به سردار نینوا، حضرت عباس (ع)، ابتدا در اسفند ١٣۶٢ در عملیات «خیبر»، دستِ راست خود را به خداوند تقدیم کرد و بالاخره در هشتم اسفند ١٣۶۵، تمام وجودش الهی شد و با اصابت ترکش به قلبش، به فیض عظمای شهادت نائل گردید؛ ✍️ و سخن امروز را با بخشی از وصیت‌نامه این سردار شهید که در تبیین راه حق است به پایان می‌بریم: «... از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، (و بدانند) راه شهدای ما راه حق است... آنهایی که با بودن‌شان و زندگی‌شان به ما درس ایثار دادند و با جهادشان، درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند...» 👈 روحش شاد، یادش گرامی، نامش جاودان و راهش همواره پررهرو باد... ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈
بسم الله الرحمن الرحیم السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع: «، کرامتی انکارناپذیر برای أميرالمومنين (ع)» روز یکشنبه، ١۴٠٢/٠٢/١٧ ✍️مناسبت روز: ایام نیمه ماه شوال، یادآور یکی از کرامات بزرگ امیرالمؤمنین (ع) به‌نام «رَدُّالشَّمس» است، لذا روزبرگ امروز را به این معجزه انکارناپذیر اختصاص داده و با سلام و صلوات به روح بلند حضرت امیر (ع) آغاز می‌نمائیم؛ شیخ مفید (ره) در روایتی از اسماء بنت عمیس، ام سلمه همسر پیامبر، جابربن عبدالله انصاری، ابوسعید خدری و برخی دیگر از صحابه پیامبر (ص) نقل کرده که: «روزی رسول خدا (ص) در منزل خویش تشریف داشتند و امیرالمؤمنین (ع) نیز در محضر ایشان بودند، ناگاه حضرت جبرئیل(ع) نازل شد و به ابلاغ پیام الهی از طریق وحی پرداخت؛ در همان حال پیامبر (ص) پای حضرت امیر را تکیه‌گاه خویش ساخته و سر بر آن نهادند، و این وضعیّت تا غروب خورشید ادامه یافت، و امیرالمؤمنین نیز (که نماز ظهر را در وقت فضیلتش خوانده بودند و می‌خواستند نماز عصر را نیز در وقت فضیلت آن اقامه نمایند) به ناچار در همان حالتِ نشسته نماز عصر را خوانده و رکوع و سجود را با اشاره به جای آوردند؛ وقتی که وحی پایان یافت و پیامبر (ص) به حالت عادی برگشتند، رو به حضرت علی (ع) نموده و فرمودند: نماز عصرت را چگونه خواندی؟ حضرت عرضه داشتند: ‌ای رسول خدا، به علّت وضعیّت خاصّ شما که در حال دریافت وحی بودید نتوانستم نمازم را ایستاده بخوانم؛ پس رسول خدا فرمودند: یاعلی، دعا کن و از خدا بخواه که خورشید را برایت برگرداند تا نمازت را ایستاده و در وقت مخصوصش بخوانی، چون تو در حال فرمان‌برداری از خدا و پیامبر خدا بوده‌ای؛ امیرالمؤمنین (ع) نیز دست به دعا برداشتند و خداوند خورشید را به وسط آسمان بازگرداند و حضرت نماز عصر خود را به صورت کامل و در وقت مخصوصش به‌جا آوردند، آنگاه بار دیگر خورشید به موضع خود برگشت و غروب کرد.» (الارشاد، شيخ مفید، ج۱، ص۳۴۵) ✍️این معجزه‌ی بزرگ نه تنها در منابع شیعه آمده، بلکه در منابع اهل سنت نیز بر آن تصریح شده و عالمانی همچون طحاوی، قاضی عیاض و ابن‌حجر عَسقلانی، ماجرای «ردالشمس» را در کتب خود نقل کرده‌اند؛ [فتح الباری، ج۶، ص۲۲۱] و البته علامه امینی (ره) در کتاب شریف «الغدیر» نام بسیاری از علمای اهل سنت را آورده که درباره «ردالشمس» کتاب مستقل نوشته و یا آن را در کتاب‌های خود نقل کرده‌اند؛ [الغدیر، ج۳، ص۱۸۳-۱۸۸] ✍️اما علیرغم این همه تأیید و تأکید علمای شیعه و اهل‌سنت بر واقعه انکارناپذیر «»، متأسفانه برخی از نواصب، وهابیون و دشمنان اهل‌بیت (ع)، این فضیلت امیرالمؤمنین (ع) را نیز هم‌چون دیگر فضائل اهل‌بیت انکار نموده‌ و در ماجرای «» تردید وارد کرده‌اند که: ❓چگونه ممكن است ناگهان در گردش منظم کائنات و کرات عظيم آسمانی، خلل وارد شود و زمین و یا خورشید از مسير گردش خود خارج شوند؟! ✅در جواب به این شبهه، چند نکته قابل ذکر است: ⬅️اولاً در روایت آمده که پس از نماز حضرت، خورشید به جای قبلی خود برگشته و غروب نموده، لذا هیچ‌گونه خللی در سیستم نظام هستی ایجاد نگردیده است؛ و مسلماً خداوند با قدرت بی انتهای خویش می‌تواند خورشید و یا زمین را از مدار گردش خود جابجا کرده و مجدداً به وضعیت قبلی برگرداند؛ ⬅️ثانیاً طبق اسناد موجود در عهد عتیق و برخی از منابع اسلامی، «ردالشمس» مسبوق به سابقه بوده و حداقل برای سه تن از پیامبران الهی نیز اتفاق افتاده است، از جمله: 🔹حضرت داود (ع)؛ [بیان‌المعانی، ج۶، ص۳۱۸] 🔹حضرت سلیمان (ع)؛ [تفسیر البرهان، ج۴، ص۶۵۳-۶۵۴ و تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۲۰۳-۲۰۴ ذیل آیات ۳۰-۳۳ سوره ص] 🔹حضرت یوشع(ع)؛ [من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۰۳] ضمن این‌که در باب ۱٠ کتاب مقدس (کتاب یوشع) نیز آمده که در یکی از جنگ‌های بنی‌اسرائیل، حضرت یوشع (ع) به آفتاب دستور دادند که غروب نکند و در آسمان ثابت بایستد تا بنی‌اسرائیل بتوانند از دشمنان خود انتقام بگیرند؛ ⬅️ ثالثاً «ردالشمس» یک معجزه‌ی الهی است و خاصیت معجزه این است که بر خلاف روال عادی نظام هستی صورت پذیرد؛ چنانچه خداوند متعال در قرآن كريم به وقوع معجزات متعدد اشاره نموده است، مانند: «آيات ۱۰۷ تا ۱۱۷ سوره اعراف» که در آنها به داستان اژدها شدن عصای حضرت موسی (ع) و بلعيدن سِحر ساحران و داستان يد بيضای حضرت اشاره کرده؛ و یا «آيه ۲۳ سوره بقره و آيه ۱۱ سوره مائده» که به سخن گفتن حضرت عيسی (ع) در گهواره و شفا دادن افراد نابینا و زنده كردن مُردگان، توسطِ ایشان پرداخته است؛ ✍️بنابراین «رَدُّالشَّمس» نیز همچون دیگر معجزات الهی، بر خلاف روال عادی بشری اتفاق افتاده و تجلی قدرت بی‌انتهای خداوند قادر و متعال است که بی‌شک یکی دیگر از کرامات و فضائل غیرقابل انکار امیرالمؤمنین (ع) می‌باشد. @mrmazdei