eitaa logo
🏴🇮🇷🇵🇸بلاغ مبین(محمدرضامزده ای)
257 دنبال‌کننده
30.8هزار عکس
21.6هزار ویدیو
125 فایل
اینجابرای تبلیغ دین مبین و دفاع از انقلاب خمینی کبیر که مقدمه ظهوراست، می باشد. سلام بر خامنه ای عزیز وشهداوسرداردلها وشهید رئیسی وسیدمقاومت .شادی روح محبین اهل بیت علیهم السلام وپدرعزیزم خادم الحسین حاج غلامرضامزده ای و مادرم صلوات @mohammadrezamazdei
مشاهده در ایتا
دانلود
🌏 قسمت نهم 🔻به راه افتادم، تشنه شده بودم و هم از عقب دورادور می‌آمد. سمت راست سبزه زاری دیدم که مقداری از راه دور بود. جهالت دوید و خود را به من رساند و گفت: در آن محل آ#ب موجود است اگر تشنه ای برویم آب بخوریم. خواستم گوش به حرفش ندهم ولی چون زیاد تشنه و بودم رفتیم. به نزدیک سبزه هایی رسیدیم که ابداً در آن آب وجود نداشت و زمین هم بود که راه رفتن در آن هم سخت بود و مارهای زیادی در آن سنگلاخ می‌لولیدند و آن از درخت‌های جنگلی بود که همه فصول سبز است. 🔻 رو به راه برگشتم و از خستگی و تشنگی و از فراق هادی ناله و گریه میکردم که کار خود را کرده بود، دور از من نشسته و به من لبخند میزد و می‌گفت: «آن تو چه از دستش بر می آید؟ بعد از این که تخم اذیت‌ها را در دنیا برای کمک به من کاشته‌ای و (إنَّ الدنيا مزرعة الآخرة). مگر تو نخوانده ای که «وَ مَن يَعمَل مِثقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه. 🔻مگر هادی برخلاف کاری از دستش بر می‌آید، مگر خودش نگفت که هر وقت کرده ای من از تو گریخته ام و چون توبه نمودی همنشین تو بوده ام». دیدم این جهالت ، عجب با اطلاع بوده است. 🔻 از کوله پشتی بیرون آوردم و خوردم، زخمهایم خوب شد قوتی گرفتم برخاستم و به راه افتادم به سر رسیدم راه دست راست به شهر آبادی می رفت و دیگری به ده خرابه ای می‌رسید. به سمت راست رفتم و داخل شدم اما جهالت به سمت چپ رفت و در خرابه‌ای ساکن شد... ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب حاج یاسر طاهری ساری مسجد امام حسن عسکری علیه‌السلام منبر مجازی حاج یاسر طاهری 🆔@menbarmajazyhajyasertaheri