مهدی مختاری
مرحوم حاج احمد یلالی، خادم الشهدا، یکی از پیشگامان تاثیرگذار در حوزههای فرهنگی و تربیتی خوزستان بود
🎖دمت گرم حاج عباس آقا
چراغ اول روشن شد
بچه هایی که رسانه دارید و کانالی دارید بسم الله...
📮 چون توی رسانه ها از همدیگه باخبر میشیم، یه استوری ای پیامی چیزی، دیگه اکتفا میکنیم و دستمون به زنگ زدن و دیدار کمتر میره.
دیگه بالأخره قبلا یه نامه ای مینوشتن و تلگرافی ولی الان با یه کامنت و لایک از احوالات همدیگه مینیمال باخبر میشیم.
این حق ما نیست اگر به این اکتفا کنیم.
آقا که به ما مأموریت داده #زنجیره_تواصی_به_حق_و_صبر رو راه بندازیم ( اگر نشنوفتید چی هست و چکار باید کرد رو از سایت آقا میتونید جستجو کنید).
ولی این زنجیره تازه مقدمه ای هست بر #اجتماع_قلوب که اون مفصلِ بحثش، که اون از دستورات امام زمانِ به شیخ مفید...
🔻 از خدعه های پیکارهای پیشینیان این بوده است که اول تله هایی میگذاشتند و کماندارانی برای هدف گرفتن و بعد از آن سلحشوران را با شیپور و رجز به میدان میخواندند!
#قاآنی
هدایت شده از محمد میرزایی
تو اوج کرونا بود که مصادف شدبا شروع محرم،مراسمات اون سال عجیب غریبانه برگزار شد؛
خیلی وقت بود حاج احمد رو ندیده بودم
خودمم خونه نشین شده بودم و حالم گرفته بود بخاطر اوضاع غریب محرم،
مرتب به حاج احمد پیام میدادم و حاج احمد هم خیلی پیگیر این بود یک شب برم روضه خیابونی اما نتونستم.
عصر یکی از روزهای محرم بود که غلامرضا زنگ زد به گوشیم گفت:بیا دم در ببینمت سریع با ذوق خاصی رفتم دم در دیدم حاج احمد خودش شخصا اومده در خونمون با اون همه مشغله کاری،احوالپرسی گرمی کردیم و کلی دلم رو آروم کرد برام خیلی عجیب بود که وقت گذاشته بود و به تک تک رفقا سر زده بود.
احمد یلالی واقعا استثنایی بود در برخورد با رفقا
هیچوقت یاد ندارم در نماز به خود شخص فکر کرده باشه، هر جا بود به هر یک از رفقا که میرسید اقتدا میکرد.
وقتی هم رفت خیلی دلم گیر بود که اونجا احوالش چطوره
یک شب تو خواب دیدم در حال نمازم که حاج احمد اومد و بدون وقفه بهم اقتدا کرد
و بعد نماز رفت با همون کت و شلوار خادمی....
به قول حاج حسین یکتا:
«بعضی زندگی ها چقدر قشنگه».
بعضی رفقا میگن مجاهد خسته ناپذیر!!! همینطورم هست؛
بنظرم رفتن حاج احمد مارو فقط خسته کرد
اما احمد یلالی عزیز اونجا هم خسته نیست
مشغول کاره
ما کجای قصه ایم؟؟؟
سالگرد حاج احمد نزدیکه،اگر ده ها کتاب نوشته بشه، یک رمان از لبخندهای قشنگ حاج احمد نمیشه.
«قصه حاج احمد آقا رو زمین نمونه»
https://eitaa.com/abooiliya
مهدی مختاری
تو اوج کرونا بود که مصادف شدبا شروع محرم،مراسمات اون سال عجیب غریبانه برگزار شد؛ خیلی وقت بود حاج اح
🎖دمت گرم حاج محمد آقا
مداح شهدایی
چراغ دوم روشن شد
اگه رسانه و کانالی دارید بسم الله...
🔻 مراحل اعزام نیروهای مردمی به #لبنان:
1. تسهیلگری در اعزام افراد رسانه ای، بلاگرهای مذهبی و راویان و اهالی قلم
2. اقناع افکار عمومی با نوشتن طومار و اعلام آمادگی و تجمعاتی در داخل
3. ارسال کمک های بیشتر درمانی و خدماتی و نقدی
4. اعزام رسمی و با فراخوان نیروها به لبنان
ذلت یعنی بیخیال باشی تا دشمن بیاد توی خونت!
🔻سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ سید علی
وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ سید علی
هر دو #سیدعلی
خامنه ای + سیستانی
🔻#انگشتر_مثلث_سرخ
وزن رکاب ٩ گرم نقره با عیار ٩٣٠
با نقره ساچمه ای ساخته شده بخاطر همین شفاف و خالص هست
نگین هم عقیق سرخ خراسان هست
عقیق سرخ یمن هم میشه بذاریم ولی هزینه اش بالاتر میره.
❞ https://eitaa.com/heyathonarab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻اومدوم محل پرتاب موشک!!!
https://eitaa.com/mrmimmim
🔻 رفت که برسه دست يه هنرمند لبنانی
#انگشتر_مثلث_سرخ
https://eitaa.com/heyathonarab
یادش بخیر
سال 97بود
توفیق زیارت حرم آقا جان روزیمون شد و این عکس رو گرفتم و گذاشتم وضعیتم
#حاج_احمد یلالی تا وضعیت رو دید
برام نوشت هوایمون کردی جمشید*
واقعا امام رضایی بود
حاج احمد عزیز♥️
*جمشید دشتی زاده
هدایت شده از محمد میرزایی
👆👆👆👆👆👆👆👆
چند خط خاطره:
نزدیکای عصر بود گوشیم زنگ خورد
_الو سلام آقا محمد
_علیک السلام آقا غلامرضای عزیز
بعد احوالپرسی غلام گفت شب کجایی
_گفتم برنامه خاصی ندارم
_با احمد یلالی میایم دنبالت بریم اروند
_چخبره؟
_(باخنده): تولده قراره یکی رو اونجا سوپرایز کنیم جمعی از رزمنده ها هستن
_حله حله میام
غروب شد با احمد یلالی اومدن دنبالم
داداش براتون بگه تا خود منیوحی منو غلام و احمد فقط شوخی کردیم و میخندیدیم.
خنده های احمد با همه خنده ها فرق داشت.اون موقع فکرشم نمیکردم این آخرین غروبه که دارم با احمد میگذرونم.
رسیدیم منیوحی نماز رو خوندیم و رفتیم سمت یادمان اروند.
اونجا کلی از بچه ها اومده بودن.جمع فقط جمع بچه رزمنده ها بود.منم که کلا تو فاز خنده بودم مونده بودم تو جمع اینهمه رزمنده چطوری نخندم....
خلاصه بعد ۵ پرس املت خوردن نوبت سوپرایز شد،یه کیک آوردن وسط اونم تزیین شده با رنگ سبز و لباس پاسداری....منو میگی!! ریسه میرفتم از خنده تازه همه فهمیدن تولده آقای شیروی هستش(البته ما از قبل میدونستیم)...
داداش براتون بگه کلی شوخی و عکس یادگاری و خنده شد تولد آقای شیروی که یکی از با اخلاص های روزگاره.
واقعا مونده بودم احمد به فکر چه چیزایی افتاده توی این ایام کرونایی!
از کجا کیک گرفته؟
اصلا از کجا میدونسته تاریخ تولده بچه ها رو.
آره داداش اینجوریاس که بعضی ها موندگار میشن.
«احمد آقا استاد جزئیات بود»
بعد تولد هم رفتیم کنار اروند،
اون آخرین باری بود که احمد یلالی داشت اروند و میدید.
نگاه اروند !
نگاه احمد!
شب به یاد ماندنی و اون سلفی تولد تا ابد تو ذهنم میمونه.
کنار اروند خلوت عجیبی بود اون شب
همه رفقا بودن ،اهل دلا.
یهو نمیدونم چیشد که پامون به داخل ضریح شهدای گمنام یادمان باز شد. دور شهدا حلقه زدیم و روضه شروع شد.
کنار شهدا باشی،بچه های با اخلاص جبهه باشن،اونم اروند....گریه همه بچه ها بلند شد.عجب روضه ای شد.
اون شب گذشت و ما موندیم و اون خاطره قشنگ.
ما موندیم و اون سلفی تولد که هروقت میبینم یاد حاج احمد آقا میوفتم.
یاد اونهمه دقت و ریز بینی احمد یلالی...
دق میاره حرف دل،اگه اهلش نباشی
یا علی
https://eitaa.com/abooiliya
هدایت شده از آبادان مقاوم
🖋 اختتامیه کنگره ملی شعر "برای فلسطین"
🔻 و رونمایی رسمی از #انگشتر_مثلث_سرخ
چهارشنبه ٢۵ مهر ساعت ٩ صبح
مسجد جامع خرمشهر
❞ https://eitaa.com/abadanravi
🎖گرامیداشت مجاهد خستگی ناپذیر
#حاج_احمد_یلالی
امروز ساعت ۱۶
گلزار شهدا آبادان
دوستانی که با ماشین یا موتور تشریف میبرن، به دوست و آشنا زنگ بزنید و همراهشون کنید.
🔻 امام حسین علیه السلام:
در پستی دنیا همین بس که سر #یحیی را برای زنازادهٔ یهودی بردند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧩 گلچینی از داستان مصور ٢ سال گذشتهٔ مؤسسه #صبح_امید
∞ https://eitaa.com/sobheommid_ir