دستان پر مهارت باراد به خون آلوده است اما وقتی قلمویِ نقاشی شو به دست میگیره
کی اهمیت میده؟
#مجموعه_آقای_ایکس
#چشمان_رنگی
@mrxcollection
https://eitaa.com/comments_app/app?startapp=16299.69125&btn=ارسال.نظر
#ماجراهای_منو_ویراستارم
#سکانس۲۹
در یکی از روز ها بعد از گشت و گذار های زیاد توی زیر زمین خانه ی نیلو (پاتوق همیشگی مون) داشتیم درباره ادامه کتاب حرف میزدیم و سکانس هارو میچیدیم تا بعدا من بنویسم
از اونجا که نیلو از همون اول اسم و شخصیت آدرین رو خودش انتخاب کرده بود علاقه زیادی به اون داشت، یه نظریه داد و اون این بود که اگه کتاب ها رو با هم مرتبط کنیم چی میشه
اوایل با مخالفت شدید من مواجه شد من ارتباط بین کتاب ها رو دوست نداشتم می خواستم خواننده حتی اگه یک کتاب رو نخونده بود بتونه کتاب بعدی رو بخونه مثل دو اثر متفاوت یک نویسنده که هیچ ارتباطی با هم ندارن و خط داستانی اونا کاملا از هم جدا است
https://eitaa.com/comments_app/app?startapp=16301.72220&btn=ارسال.نظر
هدایت شده از -لـیلیـومֶָ֢
درود🌟
چنل لیلیوم بار دیگر تقدیمی میخاد به شما تقدیم کنه🪄
کافیه شما این پیامو فور بزنید در چنل زیباتون
بعد من هم یه عکس مثل عکس بالا با توجه به وایب چنلتون تقدیم میکنم؛
Tag: |اینجا|
فردا بهتون تقدیم میشه
هدایت شده از اسرا.
ایرپادم به زمین افتاد که نه، پخش زمین شد و من مشغول پیدا کردن لنگهی دیگرش روی فرش بودم.
این چندروز فقط درحال نتوانستنم. پنجشنبه که خواستم چای بریزم دستم لرزید و نزدیک بود قوری از دستم بیفتد، یا دیروز که خواستم کاغذ کادو را دور هدیهای که برای (انسان نامشخص) خریده بودم بپیچم کاغذ را از وسط پاره کردم. این چند روز تنها کاری که انجام میدهم نتوانستن است.
...
به زور بچهها مسجد آمدهام. امتحان جغرافی دارم و خیلی کم خواندهام. اما حتی درس هم نمیتوانم بخوانم. خودم میدانم که بابت همان "آن اتفاق" است. کمکم دارد توانم را از من میگیرد.
بعد از نماز قرائت قرآن دارند. برای انجام هرکاری به جز گشتن در فضای مجازی قرآن را باز میکنم. چشمم به آن میخورد و همهٔ نتوانستنهایم و تمام غمها و اضطرابهایم برای "آن اتفاق" دانه دانه درقالب قطراتی شورمزه از کنار چشمم پایین میآید.
طه ۴۶
گفت: نترسید، من با شما هستم، میبینم و میشنوم.
برای آقای ایکس.