eitaa logo
استاد سید علی نجفی(ره)
121 دنبال‌کننده
197 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
برای انس، مومن خیلی چیزها دارد. با در و دیوار عالم می‌تواند انس بگیرد، ولی با انسان‌هایی که هم‌تراز او هستند کمتر می‌تواند انس بگیرد. چرا؟ برای اینکه آنها به این علت که در تراز او نیستند، او را محجوب نمی‌کنند و توان این را ندارند، توانشان کمتر است. ولی انسان‌ها می‌توانند انسان را زود غافل کنند. انسان‌ها برای همدیگر خطرناکند.  فرمود: فرار المؤمن من الجاهل کفراره من الاسد. فرار مومن از جاهل مانند فرار شخص است از شیر. جاهل رتبه و مرتبه دارد، در هر مرتبه‌ای که از او پایین‌تر است، جاهل حساب می‌شود نسبت به او. انسان حشر و نشر ممکن است داشته باشد منتها انس ندارد. انس آن است که انسان تکیه‌گاهش باشد. "آنس بالله". آن انس شیرین را چشیده که او را هر موجود و در همه جا می بیند، و همه موجودات عالم را زنده به او می‌بیند. در و دیوار و موجودات آسمان و زمین را همه را زنده به او می‌بیند. و همه اینها را وجه حق می‌بیند. و همه اینها را مظاهر او می بیند. اینها باعث می‌شود از انس به خلق بی‌نیاز بشود. و علاوه بر بی‌نیازی، مستوحش هم هست. @msaliagh
در روایت دارد حضرت داوود اوصاف این اولیا را که از حضرت حق جل و علا شنید، گفت: خدایا این اوصافی که از اينها گفتی آیا مصادیقی هم دارد الان؟ خداوند فرمود: بله، الان هم هستند. داوود خیلی مشتاق شد آنها را ببیند. عرض کرد: خدایا می‌شود من اینها را ببینم. خداوند تبارک و تعالی  آنها را در کوهستان‌های لبنان معرفی کرد. داوود علیه السلام گشت و آنها را پیدا کرد. دید چند نفری هستند کنار چشمه‌ای نشسته‌اند و همه ساکت. چشم‌هایشان در آب خیره شده و دل‌هایشان معلوم نیست کجاست. ابدانشان کنار چشمه جمعند ولی نه حرفی و نه سخنی. به آنها نزدیک شد. یکی از آنها متوجه شد و به بقیه دوستان اطلاع داد که مزاحمی آمده. برخاستند و پراکنده شدند. داوود علیه السلام دید دارند می‌روند. صدا زد بایستید: من رسول رب شما هستم. وقتی گفت ربکم، ایستادند. داوود سلام خدا را به آنها ابلاغ کرد و گفت: خدا می‌فرماید چرا ازمن حاجت نمی‌خواهید. اولا خیلی شرمنده شدند از اینکه خدا ما را لایق دانست و مورد خطاب قرار داد. و بعد هم به تعبیرهای مختلفی همه حاجتشان این بود که خدایا کلا اغیار را از چشم ما ببر.  خداوند به داوود فرمود: اگر اینطور که می‌خواهند بشود این جمع چند نفری‌شان هم از هم می‌پاشد. دیگر توان تحمل همدیگر را نخواهند داشت و اگر آن را بخواهند باید فرادی بشوند. این جمع چند نفری از هم پاشیده شدند. تجلی قهاریت حضرت حق است در نهایت که هر چیزی را دیگر نفی می‌کند و از دل بیرون می‌کند و همه چیز در نظر او فانی می‌شود. @msaliagha
که می تواند این را بفهمد که مقابل چشمان امیرالمومنین علیه السلام آن قدر به بازوی زهرا زدند که دست زهرا از کمر آقا جدا شد، دست بی حس شد و این منظره امیرالمومنین را می کشت. ۱۱۲ @msaliagha
خانه‌ای که خانه امن خداست و باید هر موجودی که به اینجا می‌رسید در امان باشد، امنیت از آن گرفته شد و در خانه آتش زده شد. مرغان آشیانه خانه امیرالمومنین علیه السلام پریشان شدند. معلوم است که مادر وقتی پریشان شد، همه پریشان می شوند. @msaliagha
سر قبر زهرا که آمد، این کوه صبر و وقار و سکینه گفت: ابکی مخافه آن تطول حياتي زهرا جان! یک چیز مرا وحشت زده کرده و آن خوف این است که نکند بعد از مرگ تو عمر علی دراز بشود. چگونه خانه روم جای خالی‌ات بینم ز جای خیز مقامات عالی‌ات بینم @msaliagha
کل من علیها فإن و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام؛ این، نسبت به هر شخصی است. هر شخصی به این مقام رسید، "کل من" را "علیها فان" می‌بیند. و تمام امتیازات انسان‌ها  و تشخص‌شان را از دست رفته می‌بیند. اصلا آنها را کسی نمی‌بیند که بتواند با آنها انس پیدا کند. "کل من علیها فان"، همه در این دریا و بحر اصلی فانی می‌شوند، بشوند ولی وقتی که "یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام"؛ وقتی وجه او باقی می‌ماند همه چیز فانی بشوند. گفت: دولت پیر مغان باد که باقی سهل است دیگری گو برو و نام من از یاد ببر برای اینکه اینها از اول فانی بودند، کل شی هالک ألا وجهه، عارف میگوید: کل شی هالک ازلا و ابدا،  نه اینکه بعدا هلاک می‌شوند، الان هم همینطور است. @msaliagha
مسئله قیامت از آن خیلی سوال می‌شود، گاهی سوال می‌شود: قیامت آیا پایان خلق است و بعد از آن دیگر خدا خلقی نخواهد داشت؟ اگر خلقی خدا دارد (بعد از آن)، دیگر قیامت مجمع اولین و آخرین نخواهد بود. و آیا آنها که میلیون‌ها سال پیش رفته‌اند باید بمانند تا آخرین هم بیایند؟ اولین منتظر آخرین و لنگ آخرینند؟ اینها همه مال این است که خیال می‌کنند مسئله قیامت مسئله‌ای است در عرض عالم! لذا از زمانش می‌پرسند. هیچ وقت رسول به این سوال جواب نداد. فرمود: علمها عند ربی، علم آن در نزد خداست. یعنی اگر شما به نزد خدا بار یابید مسئله را می‌فهمید. مرحوم صدرالمتالهین اعلی الله مقامه، کتابی دارند به نام کتاب مفاتیح الغیب که خیلی کتاب پرمحتوایی است و آنچه در اسفار مبسوط ذکر شده، به صورت فشرده و نورانی‌تر در این کتاب ذکر شده است. در همین مسئله هم آنجا ایشان سخنان بسیاری دارد که: قیامت در عرض عالم نیست؛ خلق به قیامت "می‌رسند"؛ و تمام جریانات الان به پاست. در حالی که در ظاهر افراد هنوز در دنیا هستند‌. خودشان را در جهنم نیافتند ولی: ان الجهنم لمحیطه بالکافرین. اینکه اینها نیافتند دلیل بر این نیست که الان نیست. رسول یافت و همه‌شان را در آنجا دید. در مسئله معراج آیا رسول الله ماکت بهشت و جهنم را دید یا خود آنها را؟ همه جا صحبت این است که خودشان را دید. عکس که نبود. فرمود وارد شدم! امت هنوز بعد بودند. فرمود من تمام اینها را در جهنم دیدم و عذاب‌هایشان را دیدم. صحبت این است که این حقیقت در طول عالم، محیط است. خلق باید به آن برسند. منتها وقتی خلق، خودشان می‌رسند خیال می‌کنند آن رسیده و قیامت به پا شده است؛ ولی قیامت به پاست، منتها برای کی؟ پیغمبر فرمود: انا و الساعه کهاتین، من و قیامت مثل این دو انگشت به هم چسبیده.ایم. شما از قیامت دورید، ولی من نزدیکم. لذا راه داشت که سری به آن طرف بزند و خبر بیاورد. @msaliagha
پیغمبر در معراج که رفت و بهشت و جهنم را دید، اهل بهشت را دید، اهل جهنم را دید، امت خود را دید نه امت قبل را، امت خود را دربهشت و جهنم دید. این علامت این است که جریان (الان) واقع است. این است که در قرآن یکی از آثار قیامت این است که: کل من علیها فان، این یکی از خصوصیات آن روز است؛ و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام. این هم همیشه اینطور است، منتها تا چه کسی برسد؟ هر کسی رسید جمیع اولین و آخرین خلق را آنجا حاضر می‌بیند. بستگی به افرادی دارد که برسند. آنجا محیط به کل شی است. تمام این جریاناتی را که خدا می‌فرماید، کسی که به آنجا رسید واقع شده می‌یابد. ما باید برسیم‌. صحبت اینکه قیامت به پا می‌شود و "و جاء ربک"، رب تو می‌آید، تمام اینها مال این است که اینها دارند می‌روند، والا رب که نمی‌آید و نمی‌رود، او ثابت است. مرحوم فیض اعلی الله مقامه می‌فرماید این احساسی است که اینها می‌کنند، خدا از دریچه احساس اینها سخن می‌گوید. مثل اینکه ما می‌گوییم خورشید طلوع کرد، یا غروب کرد. خورشید نه طلوع دارد نه غروب. خورشید یکسره طالع است. طلوع کرد یعنی چه؟ آمد یعنی چه؟ مگر رفته بود که بیاید؟ ما هستيم که مادامی که پشتمان آن طرف است احساس می‌کنیم غروب کرده، و وقتی که کم کم نزدیک می‌شویم آثار نور را می‌بینیم از افق دارد می‌تابد، افق ما دارد به آن قطعه مسکونی ما نزدیک می‌شود و به سمت خورشید می‌گردد، و شما احساس می‌کنید خورشید دارد از پشت کوه بالا می‌آید. ولی اینطور نیست، خورشید ثابت است، ما داریم می‌گردیم. جریانت قیامت هم همینطور است. خلق احساس می‌کنند قیامت دارد می‌اید، در حالی که اینها دارند می‌روند. و هر یک از خلق که به آنجا برسد، می‌بیند (که قیامت محیط بوده است). البته این حرف بسیار مشکل است  برای ما که بسیار دوریم از مسئله قیامت. عمدتا مسائل بهشت برزخی و احوال برزخ بیشتر مطرح است، این به اذهان ما نزدیک‌تر است. @msaliagha
این مسئله قیامت همیشه هست، کل من علیها فان، همینجا هست. وقتی که شخص رسید و استیلای حضرت حق و اسم قهار خدا را دید، خطاب الواحد القهار را می‌شنود که: لمن الملک الیوم؟ الواحد القهار! کسی در عرض او نیست که دیگر بتواند انس پیدا کند، الواحد القهار همه را مقهور کرده. و چه باک، چه غم، کسانی که وجه ربک را دیدند، دیگر برایشان مانعی ندارد که دیگران را نبینند. برای اینکه دیگران نبودند و سایه‌ای از وجه رب بود که اغیار می‌نمود و افراد می‌نمود و تعداد می‌نمود. تعداد برداشته شد وقتی که کنگره‌های سر دیوار را به قول مثنوی خراب کردند و ما دیگر آفتاب متعدد نمی‌بینیم. آن تعدد که از بین رفت طوری نشد غیر ازاینکه بیشتر شد، آنجا هایی هم که نتابیده بود تابید و لذا جایی برای نقوش باقی نگذاشت. گفت: غیرتش غیر در میان نگذاشت زین سبب عین جمله اشیا شد @msaliagha
مرحوم صدر المتالهین قاعده: "بسیط الحقیقه کل الاشیاء و لیس بشئ منها" را از همینجا استخراج کرد. آن بسیط الحقیقه، ذات مقدس، کل الاشیاء (است). چرا کل الاشیاء ؟ نه اینکه کل الاشیا باشد مع الکثرات! یعنی: تمام این اشیا حقیقتشان وقتی مال اوست دیگر چی مال اشیاست؟! لذا پشت سرش می‌گوید "و لیس بشی منها"، کسی خیال نکند ما که می‌گوییم کل الاشیا یعنی نعوذ بالله خدا استکان است، قالی است؛ همینطور که جهال همین اعتراض را کردند و نفهمیدند. کلمه  ولی بشی منها را باید به آن اضافه کرد. یعنی نقائص اینها مال خدا نیست. @msaliagha
سبحان الله که انسان تا کجاها راه دارد، و چه می‌تواند بشود، و چطور مبدا و معاد را با هم می‌دوزد، چطور حشر و نشر با هم متحد می‌کند و به قاب قوسین می‌رسد. وقاب قوسین او ادنی. قاب قوسین یعنی محل اتصال آن دو قوس (نزولی و صعودی) که در یکجا به هم می‌رسند. پیغمبر به آنجا رسید. و ادنی مقام بالاتری است که آنجا صحبت قوس صعود و نزول نیست. آنجا مقام وجه اللهی است، آنجا پایگاه این بزرگان است. در ذیل این آیه: یبقی وجه ربک، وقتی سوال کرد از آقا از وجه رب، فرمود: آن وجه ماییم. و بعد تعمیم داد فرمود: نحن و شیعتنا. شیعیان ما هم شعاع همین وجه‌اند و به ما برمی‌گردند. @msaliagha
السلام علیک یا امیرالمومنین! آن حقیقت تنزل کرد بر خلق و به صورت مظلومی میان خلق آمد که  فردای قیامت وقتی که پرده برداشته شد و او را دیدند که مسندش کجاست آن وقت است که وحشت همه دل‌ها را فرامی‌گیرد: وااسفا علی ما فرصت فی جنب الله، وای ما در جنب الله چه کردیم! امام فرمود: جنب الله علی علیه السلام؛ او جنب الله بود. إِنَّ إِلَیْنا إِیابَهُمْ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا حِسابَهُمْ؛ ایاب الخلق الیکم و حسابهم علیکم و فصل الخطاب عندکم. وقتی که آنجا رسیدند و دیدند مظلومی که در خانه‌اش را آتش زدند، که بوده، وحشت دل‌هایشان را می‌گیرد. می‌بینند حسابشان به دست اوست. @msaliagha
کار مظلومیت امیرالمومنین به آنجا رسیده بود که زهرای پهلو شکسته‌اش را برداشته بود در خانه مهاجر و انصار می‌رفت. بی‌بی که نمی‌توانست راه برود، او را بر استری سوار کرده بود، افسار استر را گرفته بود در دل شب، در خانه مهاجر و انصار که  اگر حرف مرا نمی‌شنوید، حرف این دختر پیغمبرتان را بشنوید. ببینید چه مظلومیتی است! ببینید حسن و حسین چه دیدند در عالم در کودکی! ببینید حسین چه دیده بود از بابای مظلومش علی! که وقتی اسم امیرالمومنین را روز عاشورا آوردند، نتوانست خود را کنترل کند: و بکی بکاءً عالیا، بلند بلند میان میدان جنگ گریه کرد. یاد ناحقی‌هایی که با مولا کردند، آقا گریه کرد. نمی‌دانیم کدام منظره‌ها یادش آمد و گریه کرد؛ آیا یاد اینکه میان کوچه مادرش را سیلی زدند، افتاد و گریه کرد؟ یا  به یاد آن شبی که بدن مادرشان را علی داشت غسل می‌داد و سر به دیوار گذاشت و ناله زد، گریه کرد؟ یا به یاد آن وقتی که پدرشان غریب‌وار بدن مادرشان را داشت در قبر می‌گذاشت و گریه می‌کرد، گریه کرد؟ نمی‌دانیم. یا غیر از اينها بود یا همه اینها... @msaliagha
طاهره مطهره، صدیقه کبری سلام الله علیها میان کوچه با سینه مجروح و خون آلوده دوید و خودش را  رساند و کمربند امیرالمومنین علیه السلام  را به قدرت الهی گرفت، تا کمربند را گرفت، متوقف شدند. آن قدر با غلاف شمشیر زدند که دست بی بی را کوتاه کردند و بار دیگر روی خاک افتاد. ، ص ۱۱۲ @msaliagha
مظلومیت امیرالمومنین علیه السلام  را ببینید که چه وضعیتی داشت. اگر حدود چهل نفر گردن آدمی را به یک طرف بکشند وکمرش را به یک ستون محکمی بسته باشند که رها نشود، این آدم چه وضعی پیدا می کند؟! ، ص ۱۱۲ @msaliagha
@msaliagha.rooze.fatemeye.1.mp3
1.79M
همین آقای با عظمت، دنیا چنان کارش را به هم پیچاند که کسی که باید قطب عالم امکان باشد، کارش به اینجا کشیده که در خانه بنشیند و زانوی غم بغل بگیرد.... زمان: ۳ دقیقه و ۴۳ثانیه @msaliagha
عرض تسلیت به محضر حضرت ولی الله الاعظم، @msaliagha
خدا علی علیه السلام را کمک کرد. آقا خیلی ممنون بود از خدا، وگرنه اگر کار کش پیدا می کرد کشته بود آقا را. می دانید کی کمک کرد؟ آن وقتی که شب بود و تاریک بود و یتیمان در خانه نشسته بودند و ناله می کردند، با غم و تنهایی و بی یاوری و مظلومیت؛ حالا باید با دست خودش عزیزش را بگذارد در قبر، دیگر زهرا نبود که به علی کمک کند. یک کمکی رسید، همین که خواست بدن را به سمت قبر ببرد یک وقت دید دو دست شبیه دست پیغمبر پیدا شد: علی جان آمدم به کمکت، (زهرا را) بده به من. این خیلی برای امیرالمومنین تسلی بود. @msaliagha
بدون اینکه فرصتی بدهد به امیرالمومنین  علیه السلام، گفت: من قبرها را نبش خواهم کرد و زهرا را بیرون خواهم آورد که علیرغم میل تو بر بدن او نماز بخوانیم، بدن او را تشیع کنیم و دفن کنیم. خبیث خیال می‌کرد این همان روزی است که ریسمان به گردن علی علیه السلام انداختند. آقا فرمود: والله قسم اگر دستتان به یکی از ریگ‌های بیابان برسد از خونتان این بیابان را سیراب می کنم.... خبیث دید کار خراب است، گفت: یا ابوتراب! یا علی! آنچه رضای شما نیست ما انجام نمی‌دهیم، ما نمی‌دانستیم شما راضی نیستید. شما نمی دانستید که علی راضی نیست بدن زهرایش را از قبر بیرون بیاورید؟! فرمود: پس بروید! احدی در این بیابان نماند. خبیث‌ها رفتند. آقا نگاهی به قبر فاطمه کرد و گفت: زهرای من! بلند شو علی را ببین! قربان مظلومیتت برود علی که تو را کشتند و باز هم دست از بدن تو بر نمی‌دارند. ، ج۲، ص۴۱_۴۳ @msaliagha
@msaliagha.jameae.1.mp3
6.44M
فکر مقدمه ذکر است. لذا با بال ذکر و فکر، با هر دو (باید صعود کرد) . دستور هم همین‌طوری بوده است. امام باقر علیه السلام اهل بیتشان را گرد هم جمع می‌کردند و به ذکر دسته جمعی امرشان می‌کرد. ... زمان: ۲ دقیقه و ۴۰ ثانیه @msaliagha
@msaliagha.jameae.2.mp3
1.15M
در ابتدای بحث ولایت، تا بحث توحید، آن هم تنزیه ذات مقدس الهی ... جا نیفتد، بحث ولایت اصلا پیش نمی‌آید. امام باقر فرموند: هر چیزی را که شما تعمیم بدهید و در دقیق ترین معانی تصور کنید، آن شی ساخته ذهن شماست و مردود به سوی شماست.... چیزی که ساخته ذهن شماست، خدای شماست؟ زمان: ۲ دقیقه و ۲۲ ثانیه @msaliagha
@msaliagha.jameae.3.mp3
1.55M
این چه شرکی است که دست از سر ما برنمی‌دارد. این همین بیچارگی است که عمل ما را خنثی می‌کند. شرک عمل را خراب می‌کند. شرک، اول شرکِ در نظر است، بعد سرایت می‌کند به عمل. اخلاص هم اول اخلاصِ در نظر است. لذا امیرالمومنین علیه السلام می‌فرماید اخلاص در نظر، اول باید داشته باشید. وقتی بحث توحید را در اول نهج البلاغه می‌فرماید، می‌فرماید: اول الدین معرفته.... زمان: ۳ دقیقه و ۱۲ ثانیه @msaliagha
@msaliagha.jameae.4.mp3
1.2M
اخلاص در عمل امکان ندارد، مگر اینکه اخلاص در نظر داشته باشد. آدمی که در نظرش نیروهای دیگری صاحب قدرتند، می‌گوییم این حرف خوب نیست، قدرت دیگری در عالم نیست. ... می‌گوید: خدا به او داده. خدا تفویض نمی کند... زمان: ۲ دقیقه و ۲۹ ثانیه @msaliagha
@msaliagha.jameae.5.mp3
1.65M
اگر دل منزه نشده باشد، در آن لحظه وساوس و خواطر شیطانی به آدم هجوم می‌آورد و دل را زیر و رو می‌کند. شيطان تمام نیرویش را برای آن لحظه آخر گذاشته. چون اگر کسی به هر حالی بمیرد، بر همان حال می‌ایستد. خیلی خطرناک است. لذا دعای همه اولیا این بود که خدایا عاقبت ما را بخیر کن.... روایت در اصول کافی است که به اندازه دوشیدن شتر به مرگ مانده ممکن است همه چیز برعکس بشود. کسی که یک عمر جزء سعداء بوده ممکن است ۱۸۰ درجه برگردد... لااله ألا الله شما خالی از شرک نبود.... زمان: ۳ دقیقه و ۲۵ ثانیه @msaliagha
@msaliagha.jameae.6.mp3
1.42M
اگر کافر بدانستی که بت چیست یقین می‌دان که دین در بت پرستی‌ست او نمی فهمد که این بتی که تو داری می‌پرستی، حالا انسان است یا چوب است یا هر چه هست، این هم مظهر اسمی از اسماءالله است. چیز جدایی نیست. چون جدا می پندارند و خضوع می‌کنند حضورش، شرک از اینجاست. نه اینکه ما غیر خدا در عالم چیزی اصلا داشته باشیم. خدا هست و اسماء جلال و جمالش و مظاهر آن اسماء. لیس فی الدار غیره دیار.... زمان: ۲ دقیقه و ۵۷ ثانیه @apmkadeh