#شعر_روضه
#حضرت_خدیجه
♨️برای بی کسیِ فاطمه بمان بانو
بهشت را مبر از خانه ناگهان بانو
برای بی كسیِ فاطمه بمان بانو
به جان دختر مظلومه ات مرو از دست
مَساز اشك یتیمانه را روان بانو
بمان و فاطمه را خود عروس كن آری
که دختران همه محتاج مادران بانو
برای غربت من جان به لب شدی امّا
بدان كه غربت زهراست بعد از آن بانو
به باغ یاسِ تو سیلی زدند، باور كن
بمان كه یاس نمیرد جوان جوان بانو
میان این در و دیوار فضه را طَلَبد
مرو كه مشكل او را كنی نهان بانو
بیا و یاریِ خود را تمام كن بر من
اگر چه هیچ نمانده تو را توان بانو
بمان برای همیشه، همیشه یارم باش
مرا هنوز غریب وطن بدان بانو
برای دین خدا هر چه داشتی دادی
جهادِ كامله كردی به مال و جان بانو
تو در محاصره درس مقاومت دادی
نداد كار تو تحریم را اَمان بانو
نمانده هیچ برایت كه یك كفن بخری
عبای ختم رُسُل بر تو ارمغان بانو
فقط به بی كفنِ كربلا گریزی نیست
حسینِ بی كفنم را تویی نشان بانو
حسن غریب شود، ز حسین سَر بِبُرند
بمان و روضۀ سبطین را بخوان بانو
تو كه به شِعبِ ابی طالب امتحان شده ای
مقاومت كن و تا كربلا بمان بانو
شاعر: حاج محمود ژولیده