eitaa logo
معاونت تهذیب حوزه علمیه محمّد رسول الله ﷺ
45 دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
216 فایل
کنال رسمی آگاهی‌رسانی و گسترش کردار خوب دستیاری تهذیب و تربیت حوزهٔ علمیهٔ محمّد رسول الله ﷺ 📍 محمدشهر کرج ‌ 🌐 وبنوشت حوزه: HowzehMR.blog.ir ‌ 👤 دستیار تهذیب: @Khademolhosain69 📢 دستیاری تهذیب استان: @tahzib_alborz
مشاهده در ایتا
دانلود
#اسوه_های_تشکیلاتی #شهید_حسن_باقری 📍 نیروی عملیات 🔹اگـر بیـن بسیجـــی هـــا حرفی می شد، می گفت: «برای این حرف ها به هم تهمت نزنید؛ این تهمت ها فردا باعث تهمت های بزرگتری میشه. اگه از دست هم ناراحت شدید، دورکعت نماز بخوانید، بگویید: خدایا! این بنده ی تو حواسش نبود من گذشتم؛ تو هم ازش بگذر. این طوری مهر و محبت زیاد میشه. اون وقت با این نیروها میشه عملیات کرد.» 🆔 https://eitaa.com/m_tahzib
♥️ 🔰 ◀️ ده ماه بود ازش خبری نداشتیم. مادرش می‌گفت: «خرازی! پاشو برو ببین چی شد این بچه؟ زنده‌س؟ مرده‌س؟» می‌گفتم: «کجا برم دنبالش آخه؟ کار و زندگی دارم خانوم. جبهه که یه وجب، دو وجب نیست. از کجا پیداش کنم؟» رفته بودیم نماز جمعه. حاج آقا آخر خطبه‌ها گفت: «حسین خرازی را دعا کنید». آمدم خانه به مادرش گفتم. گفت: «حسینِ ما رو می‌گفت؟» گفتم: «چی شده که امام جمعه هم می‌شناسدش؟» نمی‌دانستیم فرمانده لشکر اصفهان است. 🇮🇷طلبه انقلابی و سنگرولایت 🌍
🖼 📌 شهید بهشتی: «تشکل حق، تشکلی است که انحصار طلب نیست»؛ یعنی چه انحصار طلب نیست؟ یعنی این منطق خود پرستانه و ضد خدا پرستی را ندارد که هر کس در این تشکیلات هست آدم خوبی است و هر کس در این تشکیلات نیست آدم خوبی نیست. این تفکر، تفکر شیطانی است و نه رحمانی و نه یزدانی. رحمةالله‌علیه 🇮🇷طلبه انقلابی و سنگرولایت 🌍
♥️ 🔰 ◀️ قلاجه‌ بود و سرمای استخوان‌سوزش‌. اوركت‌ها را آورديم‌ و بين‌ بچه‌ها قسمت‌ كرديم‌. نگرفت‌. گفت‌: «همه‌ بپوشن‌. اگه‌ موند، من‌ هم‌ می‌پوشم‌.» تا آن‌جا بوديم‌، مي‌لرزيد از سرما. 🇮🇷طلبه انقلابی و سنگرولایت 🌍
🖼 📌 شهید بهشتی: تشکل یعنی نیروها بر اساس ارزشها با یکدیگر مجموعه تشکیل بدهند. مجموعه‌ای بر پایه ارزشهای مشخص و بعد معلوم باشد که برنامه‌ها را بر طبق این می‌ریزیم. رحمةالله‌علیه 🇮🇷طلبه انقلابی و سنگرولایت 🌍
♥️ 🔰 ◀️در خاطره کوه‌ها: گفتم: آقا محمود اگه مردم تو رو فراموش كنن! اين كوهها فراموشت نمی‌كنن. گفت: چطور مگه؟ گفتم: به دستور تو، سربازهای امام روی خيلي از قله های كردستان نماز خواندن، اين تو بودی كه كلمه اشهد ان لا اله الا... و علی ولی ا... رو ،در بيشتر اين كوهها طنين انداز كردی. بچه ها مثل اينكه منتظر بودند كسی سر حرف را باز كند، همه شروع كردند به زدن حرفهايی از همين دست. چهره‌اش نشان می‌داد كه از اين حرفها خوشش نيامده، گفت: ما بدون امام چيزی نيستيم، امام همه چيز را از خدا می دونن.كمی مكث كرد و گفت: از اين حرفها هم ديگه كسی نزنه و گرنه كلاهمون می‌ره تو هم.